خانه / سفرنامه / پنج شنبه ۸۲/۵/۳۰ – مسجدالنبی (ص)

پنج شنبه ۸۲/۵/۳۰ – مسجدالنبی (ص)

تشهد این است و عبارات تشهد را طبق فقه اهل سنت برای من می خواند. من هم با همان متانت و آرامش که او با من حرف می زند به او می گویم برادر جان نحن نقرء الصلوه علی فقه جعفری(ما برمبنای فقه جعفری نماز می خوانیم) و ادامه می دهم شما حنفی هستید و ابوحنیفه و دیگران در نهایت شاگردان امام صادق(ع) ما هستند و چه بهتر که از استاد روش نماز بیاموزیم تا از شاگرد! وقتی در جواب می ماند که چه بگوید، ادامه می دهم تازه ابوحنیفه و دیگران که معصوم نیستند تا سزاوار تقلید باشند. ولی طبق آیه شریفه” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا” پیامبر(ص) و اولاد او مصون از هر خطا و لغزش و انحراف هستند و سزاوارتر از همه در تقلید. کاملاً ساکت می شود و دم فرو می بندد. چه می تواند بگوید و مگر این آیه قرآن جای هیچ بحث و مناقشه ای را برای او و امثال او باقی می گذارد!

افسوس که دست ما از توجیه افکار عمومی این مردم که بیشترشان هم محبّ اهل بیت پیامبر(ص) هستند هم چنان بسته مانده است.

خدا سرمایه عظیم محبت اهل بیت پیامبر(ص) را به شیعیان علی(ع) بخشیده است که با این کیمیای محبت می توانیم مس جان ها را به زر تبدیل کنیم و کیست که پس از شنیدن این حقایق و لطائف قرآنی و روایی سر تسلیم و خضوع در برابر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) گرامی اش فرو نیاورد.


جمعه ۸۲/۶/۳۱ – ساعت ۳ بامداد – مسجدالحرام

ساعت ۵/۲ بامداد است و تازه از مدینه به مکه رسیده ایم. بلافاصله به زوار می گویم آماده رفتن به مسجدالحرام برای انجام اعمال مفرده بشوند. وقتی همه آماده می شوند حرکت می کنیم. فقط خدا می داند در دل این ها چه می گذرد. در خارج از مسجد الحرام، روحانی کاروان دعای ورود به مسجدالحرام می خواند. جمعیت را به داخل مسجد هدایت می کنم. از قبل طراحی کرده ام تا چشم آن ها برای اولین بار به کعبه می افتد به شکرانه این نعمت بزرگ به سجده بیفتند. جمعیت در سالن های مسجد جلو می آیند تا به نقطه ای می رسند که کعبه پیداست. همه به سجده می افتند و چه گریه هایی که نمی کنند. دقایقی سکوت می کنم تا نهایت لذتشان را از این سجده که دیگر تکرار نمی‌شود، ببرند و آماده اعمال بشوند. قبلاً به زوار گفته ام برای کسانی که اولین بار نگاهشان به کعبه می افتد سه دعای کاملاً تضمین شده مستجاب می شود. فقط خدا می داند که هر یک از آن ها چه خواسته است. کاش می شد دقایق بیشتری را در سجده بگذرانند و پرواز کنند. شگفتا که برای پرواز روح به عالم ملکوت باید در سجده به خاک افتاد که رمز بقا در فناست و چه دشوار است درک این معنا که مقام فنا عین بقاست! و مگر نه این است که گفته اند کمال اخلاص در این است که مخلص حتی از اخلاص خویش هم خلاص بشود! شگفتا خلاص از اخلاص! اخلاص قله ایست که کمتر پرنده ای می تواند بر قله آن بنشیند و حال کمال اخلاص آن این است که این بودن مخلصانه و صعود به چیزی گرفته نشود.

اعمال زائرین تمام شده است. بی هیچ مشکلی. از جوانترهای کاروان می خواهم بروند و از کلمن های مسجدالحرام آب خنک بیاورند و به خانم‌های خسته و تشنه از انجام مناسک حج آب بدهند. می پذیرند و هر کدام چند بار این کار را می کنند. به آنها می گویم قیامت که شد ارزش این کار برای شما روشن می شود و شگفتا که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) خوانده ام در قیامت برترین کردار امت وی، حب علی بن ابی طالب(ع) و بعد به تشنه آب دادن است…


منبع:کتاب‌ تاعشق با عشق-سفرنامه‌ی دمشق،کربلا،مکه

غلامعلی رجایی

telegram

همچنین ببینید

چهارشنبه۸۲/۵/۲۹

هنوز روحانی در مورد مسجد چند جمله سخن نگفته است که اذان مغرب را می ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.