زمان حرکت: هشتم ذىالحجه(یوم الترویه) ، همان روزى که مسلم در کوفه قیام کرد. بعضى آن را سه شنبه ، برخى چهار شنبه و برخى دو شنبه دهم ذىالحجه دانستهاند.[۱] به نظر مىرسد هشتم ذىالحجه و روز سه شنبه دقیقتر است. این زمان مطابق ۳۰ شهریور ماه ۵۹ شمسى است.
شیوهى حرکت: در سکوت، با حفظ همهى جوانب با استفاده از تاریکى صبحگاهان براى حفظ اهل حرم از دیدگان تماشاگران .
مقصد: کوفه، براساس درخواست مردم
وضعیّت روانی همراهان: هستهی اصلی کاروان کاملاً آشنا به اهداف، برنامهها و اندیشههای اباعبدالله(ع) است. امام تصویری روشن از راه و حتّی فرجام آن را بیان کرده بود.
شیوهی حرکت: سریع و پرشتاب، پرهیز از درگیری، حرکت از مسیر اصلی، سنجیده و دقیق و با مطالعهی مستمر(پرسش از مسافران و بررسی دقیق راه و منزلگاهها).
روشهای اطّلاعاتی امام: آگاهی بخشی به همسفران در هر منزل، به ویژه در زمان پیوستن همراهان جدید. امام سجّاد(ع) میفرماید: پدرم در همهی منازل با اشاره به ماجرای حضرت یحیی(ع)، از شهادت خویش میگفت.[۲] در طول راه از مسافران و ساکنان منازل اطّلاعات لازم را دریافت میکرد.
وضعیّت راه: راه چه از پیش و چه از پس ناامن است. در پشت سر تهدید عمروبنسعیدبنعاص حاکم مکّه است و در پیش رو نگهبانان و عناصر اموی. شیخ مفید میگوید:« بلافاصله پس از شنیدن خبر حرکت امام حسین(ع) از قادسیه تا خفّان و میان قادسیه تا قطقطانه تحت مراقبت شدید حصینبننمیر سالار نگهبانان کوفه قرار گرفت.»[۳]
عملکرد دشمن: مراقبت از راههای اصلی و فرعی خروجی و ورودی کوفه، محاصرهی کامل کوفه با حدود چهارهزار نفر برای جلوگیری از ورود کاروان امام، دستگیری و قتل مسافران مشکوک توسّط گشتیهای اطّلاعاتی و حفاظتی عبیدالله زیاد.[۴]
نخستین برخورد نظامی: عمروبن سعید حاکم مکّه برادرش یحییبنسعید را برای بازگرداندن امام و همراهانش مأمور کرد. این گروه راه را بر امام بستند و گفتند: «ای حسین، آیا از خدا پروا نمیکنی؟ از جماعت بیرون میروی و در امّت تفرقه میافکنی؟» امام به راه ادامه داد و درگیری با تازیانه اتّفاق افتاد که یاران یحیی شکست خوردند. امام در پاسخ یحیی این آیهی شریفه را قرائت کرد:« لن عملی و لکُمْ عملُکُمْ. اَنْتُم بریئون لمّا اعملُ و اَنَا برئیً لمّا تعملونَ. عمل من از آن من است و عمل شما از آن شما. شما از عملی که میکنم بیزارید و من از عمل شما.»[۵]
اقدام یزید: یزید به محض اطّلاع از حرکت امام، به عبیدالله زیاد نوشت: «شنیدهام از مکّه قصد سرزمین تو را کرده است: ۱- در راه نگهبانانی قرار بده. ۲- جاسوسانی را بگمارتا مسائل را اطّلاع دهند. ۳- همه روزه اخبار را برای من بنویس. ۴- هر کس با تو جنگ کند با او بجنگ.»[۶]
ملاقاتهای احتمالی در آغاز حرکت: از دو شخصیّت به نامهای زراهبنحلج و ابومحمدواقدی نام بردهاند که امام را ملاقات کردند و از سفر به کوفه نهی کردند و امام با اشاره به آسمان، ملکوت کربلا را به آنان نمود. این دو شخصیّت به درستی در تاریخ معلوم نیستند و به نظر میرسد در اسناد نوعی تصحیف یا افتادگی اتّفاق افتاده باشد و این ملاقاتها متعلّق به کسان دیگری باشد.[۷]
بزرگانی که همراه نشدند:
۱- محمّد حنفیّه برادر اباعبدالله الحسین(ع) که دلیل نپیوستن او را برخی عدم توفیق یا هم افق نبودن با شهدای کربلا دانستهاند و نیز نوشتهاند هنگام خروج امام بیمار بود و برخی گفتهاند انگشتانش بر اثر پیچیدن زره ، نقص برداشت و توانایی حمل شمشیر نداشت.[۸]
۲- عبداللهبنعبّاسبنعبدالمطلب: وی امام را تأیید کرد. در هنگام حرکت اباعبدالله چشمانش دچار کمبینی یا نابینایی شده بود. در هیچ روایتی امام او را دعوت به همراهی نکرد و هیچ معصومی وی را به دلیل شرکت نکردن در کربلا سرزنش نکرده است. قرائن تاریخی نابینا بودن وی و داشتن راهنما در هنگام حرکت را تصریح کرده است.[۹]
۳- عبداللهبنجعفر همسر حضرت زینب(س): وی نیز همچون محمّد حنفیّه و ابنعباس، مؤید و طرفدار اباعبدالله بود و فرستادن دو فرزندش برای شرکت در کربلا گواه این مهم و معرفت و تأیید است. علّت شرکت نکردن او را نابینایی نوشتهاند.[۱۰]
۴- فرزدق شاعر: در بستان بنیعامر نزدیک مکّه با امام ملاقات کرد. وی همراه مادرش قصد شرکت در مراسم حج را داشت. پس از دیدار با امام و توضیح دربارهی کوفه و بیوفایی مردم و طرح چند پرسش دربارهی مناسک حج، به شتاب از امام جدا شد.[۱۱]
۵- ابوسعیدحذری: وی یار پیامبر بود و در دوازده غزوه شرکت داشت. و در سال ۶۴ یا ۷۴ در گذشت. شخصیت برجستهی وی را همه ستودهاند. او از ولایت امیرمؤمنان دفاع کرد. عدم حضور وی در کربلا به درستی معلوم نیست. ائمه او را تأیید کردهاند و معلوم میشود عذری مانند پیری و شکستگی، چشم کمسو و … دلیل عدم شرکت اوست.[۱۲]
حوادث پیش از حرکت:
۱- گفت و گوى عبداللهبنعباس، عبداللهبنعمربنخطاب و عبداللهبنزبیر براى منصرف کردن امام از حرکت به سمت عراق.[۱۳] (دیدار ابنعباس چند بار بوده است)
عبداللهبنعباس چند پیشنهاد داشت:
- از رفتن به عراق منصرف شو. آنان مردمى حیله گرند و پیمان شکن.
- در همین جا(مکه) بمان و سرور و رهبر ما باش.
- اگر در مکه نمىمانى به یمن برو که حصارهاى محکم دارد و شیعیان پدر تو در آنجا هستند.
- اگر ناچار به رفتن هستى زنان و کودکان را با خود مبر تا مبادا مثل کشته شدن عثمانبنعفان، شاهد کشته شدنت باشند.
امام در پاسخ او فرمود: تو نصیحتگوى مشفقى هستى ولى من مصمم شدهام و آهنگ رفتن دارم.
ابنعباس گفت: چشم ابن زبیر را روشن مىکنى(چون دیگر رقیبى ندارد). اگر مىدانستم که با گرفتن موى پیشانىات و جمع شدن مردم نظرت تغییر مىکند یا مىتوانم از رفتن بازت دارم، چنین مىکردم. ابنعباس پس از پاسخ امام حسین(ع) گفت: واحسیناه.ُ
امام افزود: هیهات اى فرزند عباس! این قوم رهایم نمىکنند. هر جا که باشم به جست و جوى من بر مىخیزند. اگر حتى در سوراخ درندگان بیابان باشم، مرا بیرون کشیده خواهند کشت. آنان به شیوه یهود به حقوقم دراز دستى کردند و من به امر جدّم رسول خدا اقدام مىکنم.[۱۴]
۲- دیدار ابنعباس با عبداللهبنزبیر:
وى به ابنزبیر گفت: چشمت روشن! اى پرندهى سرزمین معمّر، جاى براى تو خالى شده تخم بگذار و آواز بخوان و هر چه خواهى کن.[۱۵] ۳- دیدار و گفت وگوى امام حسین(ع) با عبداللهبنزبیر.
عبداللهبنسلیم اسدى و مذرىبنمشمعل اسدى مىگویند در یوم التّرویه(روز هشتمذىالحجه)، امام حسین(ع) و عبداللهبنزبیر را میان حجر و در کعبه ایستاده دیدیم. عبداللهبنزبیر به امام مىگفت: بمان من یارىات مىکنم و امام فرمود: پدرم به من گفت: سالارى گوسفندگونه در کعبه، کشته میشود و حرمت آن را خواهد شکست و من نمىخواهم آن گوسفند باشم (تلویحاً به کشته شدن عبداللهبنزبیر در مکه اشاره داشت).
پس از آن آهسته سخن گفتند که ما در نیافتیم تا وقتى که دعاىمردم را که هنگام ظهر به سوى منى روان بودند شنیدند. (طول صحبت از میانهى صبح تا ظهر بود).[۱۶] ۴- ارسال نامههایى براىامام حسین(ع) و باز داشتن وى از سفر به عراق(کوفه)، نویسندگان نامهها، عبارت بودند از:
- عبداللهبنجعفر(همسر حضرت زینب(س) )، وى از مدینه نامه نوشت و امام را بر حذر داشت.
امام در پاسخ نوشت: رسول خدا را در خواب دیدم و مرا به این امر دعوت کرد.
- یزیدبناصم او نیز اهل کوفه را «الذین لا یوقنون» معرفى کرد.
- عبدالله بن مطیع عدوى بزرگ قریش او نیز نوشت: اگر بنىامیه تو را بکشند دیگر از کشتن هیچ کس پروا نخواهند داشت.
- عمروبنسعیدبنعاص. او نیز نوشت به مدینه بیا که در امانى و به کوفه نرو.
- عمربنعبدالرحمان مخزومى
- ابوبکربنعبدالرحمان مخزومى
- عمره بنت عبدالرحمان
- مسّوربنمخرمه[۱۷]
- همهى نامه نگاران، گذشته هاى کوفه و بد عهدىها و بى پروایى بنى امیه را فرا یاد مىآورند.
۷- ملاقاتهاى متعددى با امام صورت گرفت. بسیارى از بزرگان که حضرت اباعبدالله نیز به ناصح و مشفق بودن آنها اشارت دارد ، امام را از سفر باز مىداشتند . از آن جمله اند:
- ابو محمد واقدى
- زراه بن خلج
این دو نفر، سه بار، پیش از حرکت حضرت با وى ملاقات و غدر و فریب مردم کوفه را گوشزد کردند.(برخى این ملاقاتها را سه روز قبل از حرکت اباعبدالله الحسین یعنىدر روز پنجم ذىالحجه دانستهاند).
امام ، ابواب آسمان را گشود و اسرارى را به آنها نمود که ساکت شدند.
- ابوسلمهبنعبدالرّحمان: وى معتقد بود امام کوفه شناس است اما عبداللهبنزبیر اورا به این رفتن برانگیخته است.
- محمد حنفیّه، او نیز چون عبداللهبنعباس گفت: اگر مىروىلااقل زن و فرزند را مبر. امام فرمود: خدا جز اسیر شدن آنان چیزى را قبول نمىکند.
- ابوسعید خُدرى، او نیز پیشنهاد مجاورت کنار کعبه را داد.
- جابربنعبدالله انصارى. پیشنهاد جابر مصالحه چون امام حسن(ع) بود. اباعبدالله نیز حقایقى را بر او مکشوف کرد و مجاب شد.
- امّسلمه همسر پیامبر، او از زبان پیامبر به شهادت حسین(ع) اشاره کرد و به شیشهاى که در آن تربت کربلا بود. امام فرمود: من آن مکان و آن ساعت و روز را مىدانم. اگر بخواهىآنجا را نشانت خواهم داد.[۱۸] ۸- نامه نگارى ولیدبنعتبه: عمروبنسعید و مروانبنحکم به عبیداللهبنزیاد و مطلع کردن وى از سفر اباعبدالله الحسین(ع). [۱۹]احتمالاً این نامه پس از حرکت امام بوده است.
۹- یزید، محرمانه سى نفر از بنى امیه را مأمور کرد تا امام را به غیله ( ناگهانى و غافلگیرانه) بکشند. عمروبنسعیدبنالعاص مأموریت داشت شرایط را براى این کار فراهم کند.[۲۰] ۱۰- امام به بصره نامه نوشت و از بزرگان قبایل(پنج چهرهى شاخص بصره) درخواست همراهى و یارى کرد. پیک امام، سلمان یا سلیمانبنرزین از غلامان شجاع و بصیر اباعبدالله الحسین(ع) بود . احتمالاً فرستادن سلیمان در ماه شوال بوده است . این سفیر رشید به دست عبیداللهبنزیاد ، درست در همان روزى که آهنگ حکومت کوفه کرده بود ، به شهادت رسید.[۲۱]
۱۱- پیش از حرکت، امام خطبه خواند . در این خطبه به شهادت خویش در دشتى میان نواویس و کربلا اشاره کرد. وى اعلام کرد هر کس آماده است جان خویش را فدا کند و مشتاق ملاقات خداست همراه شود که من ان شاءالله ” بامدادان” حرکت خواهم کرد.[۲۲]
امام خطبهى دیگرى در مکه ایراد کرد که حاوى نکات اخلاقى تربیتى است.[۲۳]
۱۲- امام نامهى مسلمبنعقیل را در نوزدهم ذىالقعده دریافت کرده بود. در این نامه که قیسبنمسهر صیداوى آن را آورده بود به بیعت هجده هزار نفر در کوفه اشاره شده بود. این نامه هفده شب قبل از شهادت مسلم نگاشته شده بود.[۲۴]
۱۳- امام چون مىدانست که ستمکاران از اتمام حجت او جلوگیرىمىکنند احرام مفرده بست و به قولى دیگر احرامش را از عمره تمتع به عمره مفرده تغییر داد.[۲۵]
۱۴- گویا آخرین نفرى که امام را ملاقات کرد و او را از رفتن باز مىدارد “اوزاعى” بود که امام به او فرمود: از امروز تا دوشنبه شهادت من است! بعدها اوزاعى مىگوید: شمردم همان شد .[۲۶]
۱۵- امام پیش ار رفتن نامهاى به محمدحنفیه نوشت و جز معرفى خود به دو نکته اشاره کرد:
- هر کس با من همراه شود شهید مىشود.
- هر کس همراهى نکند به فتح و عزت نمىرسد.[۲۷]
- اقدامات روانى هنگام حرکت:
- تشویق و ترغیب یاران به پاداش الهى، تبیین اهداف و برنامهها ، افشاگرى جنایات نظام اموى، طرح حقانیت خویش ، روشن کردن مسئولیتها و وظایف در حرکت، ترسیم فرجام و سرانجام حرکت یعنى شهادت.
زمزمههاى امام هنگام حرکت:
امام لحظهى حرکت بر در مسجدالحرام گذر کرد و خواند:
لاذعرت السّوام فى فلق الصّبح مغیراً و لا دُعیت یزیدا
یوم اعطى مخافه الموت ضَیْما والمنایا یَرْصُدْننى اَنْ اَحیدا
این دو بیت از یزیدبنمفرغ حمیرى است . [۲۸]
ابنعباس مىگوید: حسین(ع) را پیش از رفتن به عراق بر در کعبه ایستاده دیدم که دستش در دست جبرئیل بود و در این حال جبرئیل مىگفت: براى بیعت با خداى عزوجل شتاب کنید .[۲۹]
تعداد همراهان
تواریخ ، ۶۰ ، ۸۲ ،۷۰ ، تن از دوستان ، خویشاوندان و شیعیان ذکر کرده اند.[۳۰] (۱۶نفرمرد از اهل بیت او بودند.)
فهرست برخى از همراهان:
- زینب کبرى دختر امیر المومنین على(ع)
- زینب صغرى(ام کلثوم)
- خدیجه(مادرش کنیز بود، وى با عبدالرحمن بن عقیل بود . از وى دو فرزند به نام هاى سعد و عقیل ذکر کرده اند)
- رقیه کبرى (همسر مسلم بن عقیل که دو فزندش عبدالله بن مسلم و محمد بن مسلم در کربلا شهید شدند)
- عاتکه دختر هفت ساله که در حمله به خیمه ها در روز عاشورا به شهادت رسید.
- رقیه مادر عاتکه (مکنى به ام حبیب) یا صهباء ثعلبیه که على(ع) او را از خالد بن ولید به چهل دینار خرید و عمر اطرف و رقیهی کبری توأمان از او بودند.
- ام هانى(مادرش کنیز بود) و نزد عبدالله اکبر پسر عقیل بود و از او محمد اوسط به وجود آمد.
- زینب صغرى (مادرش کنیز بود) و محمد بن عقیل همسر وى بود. عبدالله فرزند او بود.
- رمله الکبرى(مادرش ام مسعود دختر عروه ثقفى بود) وى همسر عبدالرحمن اوسط بن عقیل بود و از وى ام عقیل متولد شد.
۱۰- رقیه صغرى (مادرش کنیز بود) همسر صلت بن عبدالله بن نوفل بوده است.
۱۱- فاطمه (مادرش کنیزبود) که نزد ابى سعید بن عقیل بن ابى طالب بود و حمیده و محمد بن ابى سعید از وىهستند. محمدبنابیسعید در کربلا هفت ساله بود در هنگام حمله به خیمهها پیش چشم مادر توسط لقیطبنایاس به شهادت رسید.
۱۲- خدیجه صغرى ( مادرش کنیز بود) و نزد عبدالله اوسط بن عقیل بود.
۱۳- ام سلمه خواهر ام میمونه که مادرش کنیز بود.
۱۴- جَمانه( ام جعفر) مادرش کنیز بود.
از همسران على(ع) ، هشت تن را در کربلا ذکر کرده اند:
- صهباء ثعلبیه با دخترش رقیه کبرى ( همسر پسر عمویش مسلم بن عقیل بود) که همراه عاتکه ، عبدالله و محمد در کربلا بود( عبدالله و محمد هر دو در کربلا شهید شدند) .
- ام مسعود دختر عروه ثقفى همراه دخترش رمله در کربلا بود.
- لیلى دختر مسعود داریه با دو فرزندش عبدالله و محمد اصغر در کربلا شرکت کرد.
- ام زینب صغرى با دخترش زینب .
- ام خدیجه با دخترش خدیجه .
- ام رقیه با دخترش رقیه .
- ام فاطمه با دخترش فاطمه .
- امامه دختر ابى العاص عبشمیه
کسانىکه از مدینه همراه شده بودند و اکنون در سفر به سمت عراق نیز همراه بودند:
- ام کلثوم صغرى دختر زینب کبرى (همسرش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابى طالب)
- جُمانه دخترابى طالب مادر عبیدالله بن ابى سفیان بن حارث بن عبدالمطلب .
۹ نفر نیز زنان همراه حسین بن على (ع) بودند که چهار تن با حضرت زینب بودند. این چهار تن عبارتند از:
۱- فضه نوبیه خدمتکار حضرت فاطمه (س)
۲- قفیره یا ملیکه بنت علقمه بن عبدالله بن ابى قیس که این زن را به جعفر بن ابى طالب در حبشه هدیه داده بودند . بهاى خرید او را چهار هزار درهم نوشتهاند.
۳- روضه، این زن ، روشهاى برخورد و نشست و برخاست با پیامبر و اهل بیت را آموزش مىداد.
۴- ام رافع زن ابىرافع قبطى (هرمز غلام پیامبر)
دیگر زنان:
۵- میمونه مادر عبدالله بن یقطر که مدتى نگهدارى امام حسین(ع) رابه عهده داشت و به همین دلیل عبدالله بن یقطر را برادر رضاعىامام حسین (ع) مىدانستند.
۶- فاکهه کنیز امام حسین(ع) و خدمتگزار حضرت رباب. این زن همسر عبدالله بن اریقط دئلى بود و فرزندش قارب در کربلا به شهادت رسید.
۷- حسنیه، این زن از نوفل بن حارث خریدارى شد و با « سهم » ازدواج کرد و فرزندش منجح در کربلا شرکت کرد و به شهادت رسید .
۸- کبشه، وى را به هزار درهم خریدند. خدمتگزار ام اسحاق ( دختر طلحه بن عبیدالله ) همسر امام حسین(ع) بود. با ابو رزین ازدواج کرد و فرزندش سلیمان سفیر امام حسین(ع) به بصره شد و در آن جا به شهادت رسید .
۹- ملیکه همسر عقبه بن سمعان. وى در خانهى امام خدمتگزار بود و همسر عقبه بود و در اختیار رباب قرار گرفت. همراه همسرش به کربلا آمد. بعد از کربلا عقبه دستگیر شد. به عبیدالله زیاد گفت: من «عبد مملوک» بوده ام؛ او را رها کرد .
موالى و بردگان همراه: ۱۸ نفر همراه حسین(ع) بودند که فقط دو تن از آنها نجات یافتند.
- سلیمان بن رزین ( در بصره به شهادت رسید)
- قارب بن عبدالله دئلى: غلام اباعبدالله الحسین(ع)
- منجح بن سهم غلام اباعبدالله الحسین(ع)
- سعد بن حارث خزاعى، غلام على بن ابى طالب (از کارگزاران و مأموران اخذ زکات )
- نصر بن ابى نیزر: پسر نیزر فرزند نجاشى پادشاه حبشه
- جون بن حوى النوبى: غلام ابوذر غفارى: غلام سیاه فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که على(ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر هدیه داد . هنگام شهادت بسیار پیر بود(۹۷ سال داشت) .
- اسلم بن عمرو که کاتب امام بود .
سلیمان بن رزین در بصره و شش تن دیگر در کربلا به شهادت رسیدند . دو تن غلامى که کشته نشدند:
۱- عقبه بن سمعان: غلام رباب همسر اباعبدالله(ع)
۲- على بن عثمان بن خطاب حضرمى از غلامان على (ع)
برادران همراه امام حسین (ع): ۹ تن از مدینه تا عراق همراه امام شدند:
- عباس بن على(ع)
- عثمان بن على(ع)
- جعفر بن على (ع)
- عبدالله بن على (ع)
که مادر این چهار تن حضرت ام البنین فاطمه دختر حزام بن خالد بود.
- محمد الاصغر بن علىبن ابى طالب
- ابوبکر بن على بن ابى طالب
که مادر این دو تن لیلى بنت مسعود الدارمیه بود (مادر نیز در کربلا شرکت داشت)
- عمر بن على (عمر اطرف): مادرش صهباء ثعلبیه (ام حبیب) با او در کربلا بود .
- عون بن على بن ابى طالب: مادرش اسماء بنت عمیس در مدینه ماند .
- محمد الاوسط بن علىبن ابىطالب : مادرش اَمامه دختر ابى العاص العبشمیه همراه او در کربلا شرکت کرد.
این نُه تن در کربلا شهید شدند که چهار تن از شهدا با مادرانشان(سه مادر) همراه امام حسین(ع) بودند.
پنج تن از همراهان امام ، فرزندان عمویش جعفر بن ابى طالب بودند:
۱- عون الاکبر فرزند عبدالله بن جعفر: مادرش زینب کبرى است.
۲- محمد بن عبدالله بن جعفر: برخىاو را فرزند زینب و برخىخوصاء دختر حفصه بن بکر بن وائل دانستهاند. که خوصاء نیز در کربلا شرکت کرد . (با دو فرزندش محمد و عبیدالله)
۳- عبیدالله بن عبدالله بن جعفر: فرزند خوصاء
۴- عون بن جعفر بن ابى طالب: مادرش اسماء بنت عمیس بود که در مدینه ماند.
۵- قاسم بن محمد بن جعفر بن ابى طالب: مادرش کنیز بود و به کربلا آمد .
این پنج تن همراه سه مادر در کربلا بودند و پنج لالهى گلگون باغ حسینى شدند.
فرزندان عقیل بن ابى طالب: عموزادگان حسین(ع) از نسل عقیل دوازده تن در کربلا شرکت کردند:
- جعفر بن عقیل بن ابى طالب
مادرش را امّ الثغر و برخى اُم الخوصاء نوشته اند که به کربلا آمد .
- عبدالرحمان بن عقیل بن ابى طالب مادرش کنیز بود و به کربلا آمد .
- عبدالله بن مسلم بن عقیل
- محمد بن مسلم بن عقیل
- مادر هردو رقیه دختر علىبن ابى طالب بود که با فرزندانش به کربلا آمد .
۵- محمد بن ابى سعید بن عقیل الاحول ، مادرش کنیز بود و به کربلا آمد .
۶- عبدالله اصغر بن عقیل بن ابى طالب، مادرش کنیز بود
۷-موسى بن عقیل، مادرش ام البنین دختر ابى بکر بن کلاب عامرى در کربلا بود.
۸- على بن عقیل، مادرش کنیز بود.
۹- احمد بن عقیل، مادرش کنیز بود.
۱۰- محمد الاصغربن مسلم بن عقیل یا محمد بن عقیل
۱۱- ابراهیم بن مسلم بن عقیل یا ابراهیم بن محمد بن عقیل
۱۲- مسلم بن عقیل، مادرش کنیز بود و در کوفه به شهادت رسید .
۹ تن از این همراهان در عاشورا به شهادت رسیدند که ۶ مادر همراه آنها بود. مسلم بن عقیل در کوفه و محمد و ابراهیم اسیرانى بودند که بعد از عاشورا در بیرون کوفه شهید شدند.
از همسران حسن بن على(ع) پنج تن در کربلا بودند و از فرزندان دختر و پسر وى ۱۶ تن همراه شدند.
- حسن بن حسن مثنى، مادرش خوله دختر منصور فزاریه در مدینه ماند.
- عمرو بن الحسن
- قاسم بن الحسن
- عبدالله بن الحسن
- مادر این دو کنیز و اسمش رمله بود و به کربلا آمد.
- احمد بن حسن ۱۶ ساله
- ام الحسن
- ام الحسین
- مادر این سه تن ام بشر دختر مسعود انصارى برخى نیزخزرجى گفته اند . او نیز در کربلا شرکت کرد.
این دو دختر در حمله به خیمه ها زیر پاى اسبان شهید شدند.
- محمد بن الحسن
- جعفر بن الحسن
- مادر این دو تن ام کلثوم دختر عباس بن عبدالمطلب بود.
۱۰- ابوبکر بن حسن، مادرش کنیز و نامش نامشخص است و درکربلا شرکت کرد .
۱۱ – زید بن حسن
۱۲- عبدالرحمان بن حسن
۱۳- ام الحسین
- مادر این سه تن ام ولد (کنیز )بود و در کربلا شرکت داشت .
۱۴ – حسین بن حسن، ملقب به اَثْرم
۱۵- طلحه بن حسن
۱۶- فاطمه بنت حسن، مادر امام محمد باقر
- مادر این سه تن ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله بود که در کربلا شرکت کرد.
در مجموع ۵ همسر امام حسن(ع) و ۱۶ فرزند او در کربلا بوده اند.[۳۱] حسن بن حسن یا حسن مثنى در کربلا زخمى شد و روز یازدهم که براى جداکردن سرها اقدام کردند او را زنده یافتند. با وساطت یکىاز خویشاوندان به کوفه برده شد و پس از بخشیدن او توسط عبیداللهزیاد و بهبودی با فاطمعه صغرى دختر امام حسین(ع) ازدواج کرد .
فرزندان امام حسین(ع) در سفر به عراق
براى اباعبدالله فرزندان متعددى را ذکر کرده اند . برخى منابع ده فرزند ذکر کرده اند [۳۲]که عبارتند از:
- على اکبر: مادرش لیلى دختر ابى مره بن مسعود ثقفى ۲۷ ساله
- على بن الحسین (امام سجاد): مادرش شاه زنان(شهربانو) ۲۳ ساله
- جعفر بن الحسین: مادرش قضاعیه(از قبیله قضاعیه بوده است). در کودکىدرگذشت و در کربلا نبوده است .
- محمد
- عبدالله
- این دو فرزندان رباب دختر امرءالقیس الکندیه . عبدالله شیرخوار(رضیع)
۶- على اصغر: برخی به شهربانو وبرخی به لیلى نسبت داده اند.
۷- زینب : برخی زینب را همان رقیه دانستهاند.
۸- فاطمه: مادرش ام اسحاق دخترطلحه بن عبدالله
۹- سکینه : مادرش رباب است .
۱۰- دخترى که نامش را ذکر نکرده و به نظرمیرسد همان رقیه باشد .
در تاریخ یعقوبى( ج۲، ص۲۴۵) از کودکىشیرخوار که در ظهر عاشورا چشم به جهان گشود یاد شده است که فاصلهى ولادت تا شهادت او چند ساعت نمى شود. مادرش ام اسحاق دخترطلحه بن عبدالله معرفى شده است که قبلاً همسر امام حسن مجتبى بوده است.
آمار کلى همراهان:
با این آمار ، هنگام حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه (خروج از مکه) ، مجموعهى همراهان چنین مىشود:
- فرزندان امام حسین(ع) ۱۰ نفر
- همسران حضرت على(ع) ۸ نفر
- زنان همراه حسین بن على (خدمتکاران) ۹ نفر
- موالى و بردگان ۱۸ نفر
- فرزندان جعفر بن ابى طالب ۵ نفر
- فرزندان عقیل بن ابى طالب ۱۲ نفر
- همسران امام حسن(ع) ۵ نفر
- فرزندان امام حسن (ع) ۱۶ نفر (۴ دختر و ۱۲ پسر هستند)
- زنان منسوب به بنىهاشم ۱۴ نفر
۱۰- همراهان کوفى ۷ نفر
۱۱- همراهان بصرى ۹ نفر
۱۲- برادران امام حسین(ع) ۹ نفر
مجموع: ۱۲۴ نفر
از مجموع ۱۲۴ نفر ، ۴۴ تن زن هستند و این نشان و گواه جایگاه زنان در مجموعهى نهضت حسینى است. بعدها در حرکت امام و منازل راه ، زنانى دیگر نیز مىپیوندند که در جایگاه خویش بررسى خواهند شد. تنها چهرهاى که در مکه به امام پیوست جناده بن کعب بن حرث انصارى است که همراه با همسر و فرزندش عمرو همراه امام شد. اگر این سه تن را بر اساس قول سماوى در ابصارالعین ص۱۵۸ پیوستگان مکه بدانیم تعداد همراهان به ۱۲۷ نفر خواهند رسید .
همراهان بصرى امام
حجاجبنبدر تمیمى سعدى، قعنببنعمر نمرى ، یزیدبنئبسیط عبدى و دو پسرش عبدالله و عبیدالله، ادهمبنامیه عبدى، سیفبنمالک عبدى، عامربنمسلم عبدى و غلامش سالم(این ۹ نفر در طول مدت اقامت اباعبدالله در مکه به وى پیوستند)[۳۳]
همراهان کوفى امام از مکه به سمت عراق:
بریربنخضیر همدانى، عابسبنابى شبیب شاکرى، شوذببنعبدالله همدانى شاکرى، قیسبنمسهر صیداوى، عبدالرحمنبنعبدالله ارحبى، حجاجبنمسروق جعفى، یزیدبنمغفل جعفى [۳۴](مجموعاً ۷ نفر که نامهرسان و پیک اهل کوفه بودند و با رساندن نامهها در مکه ماندند)
[۱] . البدایه و النهایه: ج ۸ ، ص۱۶۵، نفسالمهموم: ص۱۷۰، ابصارالعین:ص۶، مثیرالاحزان: ص۳۱، المنتظمابنجوزى: ج۵، ص۳۲۸، لهوف (ترجمهى فهرى) :صص ۶۰-۶۱، تذکرهالخواص: صص۱۳۷-۱۴۰
[۲] . اربعین الحسینیه : ص ۲۲۲
[۳] . ارشاد: ص۲۰۲ – ۲۰۴، انساب الاشراف: ج۲، صص۳۷۷- ۳۷۸
[۴] . انساب الاشراف: ج۲، صص ۳۷۸، اخبار الطّوال: ص۲۴۳-۲۵۴، حیاه الامام الحسین بن علی: ج۲، ص۴۱۵
[۵] . تاریخ طبری: ج۵، ص۳۸۵، البدایه و النهایه: ج۸، ص۱۶۶، ارشاد: ص۲۳۲، مقتلالحسین خوارزمی: ج۱، ص۲۲۰، اعیان الشیعه: ج۱، ص۵۹۳
[۶] . اخبار الطّوال: ص۲۴۲، انساب الاشراف: ج۲، ص۸۵، الفتوح: ج۵، صص ۱۰۸-۱۰۹
[۷] . دلائل الامامه: ص۱۸۲، بحارالانوار: ج۴۴، ص۳۶۴، اللهوف: ص۱۲۵
[۸] . تذکره الاشهداء، ص۷۱، معالیالسبطین، ج۱، ص۲۳۰، بحارالانوار: ج۴۱، ص۲۹۵
[۹] . الفتوح: ج۵، ص۲۷، تنقیح المقال: ج۲، ص۱۹۱
[۱۰] زینب الکبری: ص۸۷( به نقل از امام حسین در مکه مکرمه: ج۲، ص۲۲۷)
[۱۱] ارشاد: ص۲۰۱، الحسینابنسعد: صص۶۲-۶۳، انساب الاشراف:ج۳، صص۱۶۴-۱۵
[۱۲] . سفینه البحار: ج۴، ص۱۶۱، بحارالانوار: ج۳۹، ص۲۸۹، عیون اخبارالرضا: ج۲، ص۱۲۵٫
[۱۳] . الفتوح : ج۵، ص ۱۱-۱۱۴ و ۳۸-۴۴، بحارالانوار:ج۴۴ ، صص ۳۶۴-۳۶۵ ، ابصارالعین: ص۶٫
[۱۴] . تاریخ طبرى: ج۵، صص ۳۸۳-۳۸۴ ، الفتوح: ج۵، صص ۱۱۱-۱۱۴ ، مقاتل الطالبیین: صص ۷۲-۷۳ ، نفسالمهموم: صص ۱۶۶-۱۶۷ ، کاملابناثیر: ج۳، ص۲۷۵، مدینه المعاجز: ص ۴۳٫
[۱۵] . کاملابناثیر: ج۳، ص ۲۷۶، مناقبابنشهر آشوب: ج۴، ص۹۴، البدایه و النهایه: ج۸، ص۱۰٫
[۱۶] . تاریخ طبرى: ج۵، ص۳۸۵، البدایه و النهایه: ج۸،ص۱۶۶ ، نفسالمهموم: ص۱۶۹٫
[۱۷] . کاملابناثیر: ج۳، ص۲۷۵، تهذیب الکمال: ج۶، صص ۴۱۸-۴۱۹، انساب الاشراف: ج۳، ص ۱۶۱، البدایه و النهایه: ج۸، ص ۱۶۲-۱۶۴ ، مقتلالحسین خوارزمى: ج۱، صص۲۱۶-۲۱۷٫
[۱۸] . تهذیب الکمال: ج۶،ص ۴۱۷، ینابیع الموده: ج۳، صص ۵۹-۶۰ ، البدایه و النهایه: ج۸ ، ص ۱۶۳
[۱۹] . الفتوح: ج۵، صص ۱۲۱-۱۲۲، البدایه و النهایه: ج۸، ص۱۶۵٫
[۲۰] . ینابیع الموده: ج۳،ص ۵۹، نفسالمهموم: ص۱۶۲، اعیانالشیعه: ج۱، ص ۵۹۳٫
[۲۱] . اخبارالطوال: صص ۲۳۱-۲۳۲، الملهوف: ص ۱۱۰، نفسالمهموم: ص۸۱ ، انصارالحسین: ص۴
[۲۲] . بحارالانوار: ج۴۴، صص ۳۳۶-۳۳۷ ، نفسالمهموم: ص۱۶۳ ، اعیانالشیعه: ج۱، ص ۱۹۳،مقتلالحسین خوارزمی: ج۲، صص۵-۶
[۲۳] . معالى السبطین:ج۱،ص ۲۵۱٫
[۲۴] . اخبارالطوال: ص۲۴۳، ارشاد: ص۲۰۴ ، ابصارالعین: ص۱۱۲٫
[۲۵] . اعلامالورى: ص ۲۳۰، ارشاد: ص ۲۱۸، بحار: ج۴۴، ص۳۶۳، نفسالمهموم: ص ۶۳ .
[۲۶] . مدینهالمعاجز:ص۳۳۸، اثبات الهداه: ج۲ ، ص ۵۹۸٫
[۲۷] . بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۸۷، المناقب: ج۴،ص ۷۶، اللهوف: صص ۶۵-۶۶
[۲۸] البدایه و النهایه : ج۸، ص ۱۶۶، وفیاتالاعیان:ج۶، ص ۳۵۳، تاریخ دمشق: ج۱۴، ص۱۴
[۲۹] نفسالمهموم: ص۱۶۳٫
[۳۰] معالى السبطین: ج۱،ص۲۵۶، نورالابصار: ص ۲۵۹، سیراعلام النبلاء: ج۳، ص۲۱۰، تاریخ الخمیس: ج۲،ص۳۳۲٫
[۳۱] معالىالسبطین: ج۲،صص ۲۲۶- ۲۳۷ .
[۳۲] کشف الغمه فىمعرفه الائمه: ج۲،ص ۲۱۴٫
[۳۳] معالى السبطین: ج۲،صص۲۳۰-۲۳۷،البدایه و النهایه: ج۸،ص۱۶۵، تهذیب الکمال: ج۶، صص۴۲۱-۴۲۲٫
[۳۴] معالى السبطین: ج۲،صص۲۳۰-۲۳۷،البدایه و النهایه: ج۸،ص۱۶۵، تهذیبالکمال: ج۶، صص۴۲۱-۴۲۲٫
منابعتون دقیق نیست ظاهرا