از قضایای مشهور کربلا, قصه فتوا دادن شریح قاضی به کشتن امام حسین است, اما در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی, اثر و خبری از این فتوا در دست نیست. از جمله این منابع میتوان به تاریخ طبری, تاریخ یعقوبی, الارشاد شیخ مفید, اعیان الشیعه امین عاملی, تتمه المنتهی محدث قمی, رجال نجاشی, رجال طوسی, رجال علامه حلی, الغدیر علامه امینی, مقتل الحسین خوارزمی, مقتل الحسین عبدالرزاق مقرم, منتهی الامال محدث قمی, نفس الهموم محدث قمی, لهوف سیدبن طاووس, قاموس الرجال محقق شوشتری و … اشاره کرد.در همه این کتابها با اینکه نام شریح قاضی ذکر شده است اما هیچ اشاره ای به فتوای وی نشده است. علاوه براین اساسا در دوران امام حسین(ع),(پنجاه سال پس از ارتحال پیامبر اسلام), هنوز رسمی به نام صدور فتوا رواج نیافته و به جای فتوا, نقل حدیث و قرائت یا کتابت اقوال پیامبر, متداول بود. دلیل دیگری که از حیث زبان شناختی و مدلول های نگارشی و مکتوب قابل اشاره است این که بین متن فتوای نسبت داده شده به شریح, با سایر مکاتیب و نامه های معاصران وی هیچ شباهتیدیده نمیشود و اسلوب نگارش و واژگان آن راجعبه سدههای معاصر میباشد.[۱] علاوه بر این مختار ثقفی-به مثابه خونخواه و منتقم سیدالشهدا(ع)- به شریح پیشنهاد قضاوت کوفه می دهد, آیا مختار هیچ اطلاعی از فتوای شریح نداشته است؟ در انتساب شریح به فقیهان درباری هیچ شکی نمیتوان داشت اما جریان مداخله و فتوای وی در امر شهادت و کشتن امام حسین, فاقد مستندات تاریخی است. [۲] صاحب کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا نیز با پژوهش دامنه داری که در این عرصه انجام داده نتیجه گرفته است که ریشه این افسانه به کتابی به نام مزامیرالاولیا و نیز کتاب جواهرالکلام فی سوانح الایام برمی گردد که هردو کتاب نیز فاقد سند و مدرک در باب این روایت بوده و نمی توانند مورد استناد عالمانه واقع شوند.[۳]
[۱] جامعه شناسی تحریفات عاشورا, ضیایی, ص ۲۰۲
[۲] رضوی اردکانی, سید ابوفاضل, ماهیت قیام مختار, ص ۳۱۴
[۳] ۱۳۹ قاضی طباطبایی تبریزی, تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا, ص ۶۱-۶۴