عمر این کار را با توجه به حس کمال جویی و قهرمانطلبیِ نهاد بشر میتوان به اندازهی قدمت تاریخ دانست[۲]. که مثالهای فراوان در اینباره در تاریخ خودی و دیگر مناطق و مللها میتوان برشمرد. تاریخ کربلا این حادثهی بزرگ که بیش از همه حادثههای تاریخ اسلام با مردم پیوند دارد، از این امر مصون نمانده و به خاطر همین گره خوردگیها با مردم چیزها یا بهتر است گفت، آفتهایی به آن افزوده شده که گاه آنقدر رنگ تخیل دارند که باور کردنشان کاری بسیار سخت است.[۳]
استاد مطهری( ره) در این باره میگویند: در قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره سازی است.
اروپاییها میگویند: در تاریخ مشرق زمین مبالغهها و اغراقها زیاد است و راست هم میگویند.[۴]
۳٫ مست از گلاب گریه
در باب گریه و فضیلت آن برای کربلا سخنها گفته شده و میدانیم که امری مطلوب و مستحب است. چرا که یکی از علتهای تداوم و بقاء نهضت عاشورا همین پیوندی است که از طریق گریه ایجاد میشود.
اما متأسفانه در این راه بعضی مسیر اصلی را گم کرده و به بیراهه رفتهاند.
هدف اصلی احیای ولایت، زنده نگه داشتن حق اهلبیت در مراحل مختلف تاریخی است. شهید بلخی در این باره میسراید:
تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است دانشسرای مکتب اولاد آدم است[۵]
بعضی فکر میکنند هدف گریه و گریاندن است و برای آنها مهم نیست از چه راهی و چگونه….
متأسفانه بعضی از مداحان و روضهخوانان به دنبال مطالبی هستند که مشتری جذبکن باشد، بالفرض در زمانی که بعضی بزرگان، از جمله استاد مطهری مطرح کردند که مادر علیاکبرـ علیه السلامـ در کربلا نبوده خیلی ها ماتم گرفتند که حالا چه بگویند، چرا که نقل مجلس آنها روضه حضرت علیاکبر و مادرش بوده پس در این راه به فرموده مقام معظم رهبری باید سعی در خواندن مقاتل یا مقتلخوانی داشت. تا مردم را از اصل و هدف و تمام ماجرای کربلا باخبر ساخت.
استاد مطهری در اینباره میگویند:« … این عزاداری که به حق دربارهاش گفته شده:« مَنْ بَکَی أو أبْکی أو تَبَاکی وَجَیَت لَهُ الْجَنّه» که حتی برای تباکی هم ارزش قائل شده، در اصل فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدیها و ابنزیادها به سود حسینها و حسینیها بوده، … اما اگر تدریجاً روح و فلسفهی این دستور فراموش شود و مسئله، شکل یک عادت به خود بگیرد که مردمی دور هم جمع شوند و به مراسم عزاداری مشغول شوند، بدون اینکه نمایانگر یک جهتگیری خاص اجتماعی[ برعلیه یزیدیها] باشد و فقط برای کسب ثواب باشد مراسمی بیرابطه با حسینهای زمان و بیرابطه با یزیدها و … . در چنین مراسمی اگر شخص یزید هم از گور درآید، حاضر است شرکت کند …»[۶].
پس گریاندن در این مسیر باید سازنده و اصلاحگر[۷] و دارای هدف باشد، و به آنان که غافل از خدا هستند و در فکر اینکه خلق را راضی کنند و بعضاً با تحریک حقایق خیل مریدان را زیاد و زیادتر کنند، باید گفت: آیا ندیدهاید فرمایش خداوند را در قرآن مجید: « وَلا تَقَفْ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إنّ السّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا»[۸] هرگز آنکه را دانش و اطمینان نداری، دنبال مکن( و سخنی که علم نداری اصرار نورز!) چرا که چشم و گوش و دلها همه مسئولند.
باعث تأسف است که در این راه بعضی حتی از ساخت و نقل تحریفات و اکاذیب هم ابایی ندارند. چه بسیار کتابهایی که با عناوینی چون مجالس و مقاتل به همین ترتیب نوشته شدهاند که مدارک و منابعی جز لسان واعظین و اسماعالسامعین ندارند.
استاد مطهری دراین بارهمیفرمایند:« امروز باید عزای حسینـ علیه السلامـ را گرفت اما برای حسینـ علیه السلامـ در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبودهاست و آن این همه دروغهایی است که درباره حادثه کربلا گفته میشود و هیچکس جلوی این دروغها را نمیگیرد. برای مصیبت حسینبن علیـ علیه السلامـ باید گریست ولی نه برای شمشیرها و نیزههایی که در آنروز بر پیکر شریفش وارد شد، بلکه به خاطر این دروغها باید گریست.» [۹]
۴٫ قیاس به نفس
یکی از عوامل تحریف، قیاس به نفس است. به همین دلیل بیشتر در کتابهایی که به صورت نظم و شعر سروده شدهاند، دیده میشود که شاعران و سرایندگان خواستهاند زبان حال امام و اهلبیت را در قالب شعر در آورند، اما در واقع زبان حال خودشان را به تصویر کشیدهاند، در نتیجه کارها و گفتارها و رفتارهایی که فقط برازندهی خود و امثال خودشان است را به اهلبیتـ علیهم السلامـ نسبت دادهاند[۱۰]. جا دارد به این افراد گفته شود:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر
۵٫ غربت اهل علم[۱۱]
شاید بتوان غربت اهل علم را در طول تاریخ دلیل دیگری در تولید و رواج تحریفات دانست. چرا که علماء در طول تاریخ هرگاه عقیدهی جدیدی را مطرح میکردند، که با عقاید مورد قبول اکثریت تفاوت داشت، از طرف بعضی از بزرگان و یا حکماء مورد سرزنش و مخالفت واقع میشدند و عقیدهی آنها به دست مردم نمیرسید، از طرفی مردم هم بر عقاید گذشتگان خود پایبند بوده و به سختی در آنها تجدید نظر میکردند. پس میتوان گفت: در باب رواج و گسترش تحریف این امر نیز دخیل بودهاست.
منبع: مقاله تحریف شناسی عاشورا، اعظم بیانی و دیگران، به کوشش مرکز پژوهش و نشر فرهنگ عاشورا-چاپ نشده
[۱] – محمد رضا سنگری، پرسش و پاسخ های عاشورای، بخش اول.
[۲] – محمد صحتی سردرودی، همان، ص ۳۱٫
[۳] – محمدرضا سنگری، همان.
[۴] – مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، صص ۴۴-۴۵
[۵] – محمد صحتی سردرودی، همان، ص ۳۶٫
[۶] – مرتضی مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، صص ۸۰-۸۱٫
[۷] – رضا رمضانی، آسیب شناسی دینی در نهضت عاشورا، ص ۱۳۶٫
[۸] – سوره اسراء /۳۶٫
[۹] – مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص ۲۰٫
[۱۰] – محمد صحتی سردرودی، همان ف ص ۴۳٫
[۱۱] – همان، ص ۴۸٫