حفظ آبرو سپتامبر 7, 2010 قصه ی لحظه ها ارسال دیدگاه 1,096 بازدید نوشته های مرتبط پایان مطلب قصهی لحظهها دسامبر 25, 2011 زینب و زینالعابدین… دسامبر 18, 2011 اسیری زینب دسامبر 18, 2011 وقتی به فرزدقِ شاعر چهارهزار دینار کمک کرد، خیلیها سروصداشان درآمد. میگفتند: “این اهل عیش و نوش است و شراب.” گفت: “اشکالی ندارد. پول برای این است که آدم آبرویش را حفظ کند.” اینطوری جلوی بدگوییهایش را گرفت. منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی 2010-09-07 admin اشتراک