کوچه ـ کوچهی دلها و محله محله جانها به یاد توست که با کتیبه های سوگ، سیاهپوشند.
ای تکرار مظلومیت هابیل! و ای آینه ی تنهایی یحیی!
شفق از آن لحظهی سرخ تاریخ به حرمت تو به خون نشست و غروب، به پیکرخونین تو اقتدا کرد و به سرخی گرایید.
مظلومیت، بزرگترین نشانه ی توست و غربت، شناسنامهی نسلی که تو به آن افتخار میکردی.
تنهاترین لحظههایمان با یاد تنهایی تو آرام میگیرند و غمبارترین روزهایمان با خاطرهی داغ تو به تسلی پیوند میخورند.
نمی دانم تو دردی یا درمانی؟
اگر درد نیستی چرا اینهمه شعله داری و جانها را به آتش میکشی؟ و چرا اینهمه سوز داری و دلها را به سوختن میکشانی؟ و اگر دوا نیستی چرا هر قلب آشفته به نام تو آرام می گیرد و هر جان متزلزل به یاد تو به اطمینان دست مییابد.
تو دردی هستی که درمانی و درمانی هستی که دردی.
تو جمع اضدادی .
عشقی پر از خروش.
مهری سرشار از صلابت و مظلومیتی لبریز از حقانیت.
تو آیهی متشابه خلقتی که جز اهل دل نخواهندت دریافت و جز جانهای پاک به مرتبهات نخواهند رسید.
ای نشانه بی نظیر پروردگار!
شمهای از آن معرفت نیز در جان ما جاری کن تا به ذرهای از خورشید تو دست یابیم .
آمین یا حسین!
سیدحبیب حبیب پور
همچنین ببینید
داستان غدیر به روایت دکتر سنگری
داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه میدیدیم؟ ...
Any disagreements between the 2 reviewers were resolved by discussion with the corresponding author YS until consensus was reached where can i buy priligy online safely