“شاید در محاسبهی ما که اهل مقایسه و سود و نفع و مصلحت اندیشی هستیم، پیوستن حرّ هیچ سودی به حال امام حسین نداشت و ندارد ولی امام با کرامت و رحمت الهی خویش وی را می پذیرد و از او می خواهد لختی را استراحت کند و بعد به جنگ با سپاه ابنسعد که خود تا لحظاتی قبل از فرماندهان ارشد آن بوده است بشتابد. ولی حرّ اجابت نمیکند و با خجلت و حیا از حضرت میخواهد به او اجازه دهد از اسب پیاده نشود و با همان حالتی که دارد به جنگ بشتابد و سرانجام حضرت را راضی میکند و به سوی دشمن میشتابد و بیشترین تلفات را از آنان میگیرد و سپس به شهادت میرسد و حسین را بر بالین خویش میبیند. آری حسین از حرّ انسان آزادهای ساخت که تا دنیا دنیاست پرچم آزادگی و افتخار آزادمردان جهان است. این بدان سبب است که امام حسین(ع) با مشترکات انسانها کار دارد و مگر نه اینکه تنها شد و همهی یاران و برادران و فرزندان خود را در خون غوطهور دید، ناصحانه به سپاه ابنسعد فرمود:”هر چه نباید بکنید کردید، حالا برگردید تا دستتان به خون من آلوده نشود و عذاب خدا بر شما واجب نگردد” افسوس که برخی از ما شیعیان به این سیرهی نورانی عنایتی نداریم و در تعامل با دوستان، برادران و هم کیشان خویش به دنبال نقاط اختلاف و تفاوت میگردیم و مع الاسف بر اساس همین نقاط محدود اختلاف و تفاوت، راه و رسم رفتارمان را از آنان جدا میکنیم.
منبع:کتابتاعشق با عشق-سفرنامهی دمشق،کربلا،مکه غلامعلی رجایی