خانه / سفرنامه / یکشنبه ۸۷/۵/۲۶ – مدینه

یکشنبه ۸۷/۵/۲۶ – مدینه

عده‌ای مشغول بده بستان ثواب هستند. بعضی نماز توبه و قضا و تحیت می‌خوانند و جمعی به تلاوت کتاب خدا مشغولند و عده‌ای که توفیق تشرف و عبور از مقابل قبر مطهر را دارند سعی می‌کنند از سوراخی که در مشبک‌های روبروی قبر مطهر است داخل را که تاریک و بی نور است ببینند. و من در این فکر هستم که کاش می‌شد همه‌ی این زائرین همان‌گونه که در زیارت پیامبر می‌خوانند: « من شهادت می‌دهم که تو در زمان مرگ همان هستی که در زمان حیات خود» الآن بی‌توجه به خود و ثواب و معماری داخل مسجد و لوسترهای زیبا و نقاشی‌های رنگارنگ و دلربا و … این احساس را داشتند که پیامبر(ص) بر تختی از نور در باغی از باغ‌های بهشت نشسته است و یکایک زوار را با لبخندی که درک یک لحظه‌ی آن با لذت عالم برابری می‌کند مهربانانه مورد تفقد قرار دهد و حاجات آنان را که به درگاه خدا عرضه شده است بی کم و کاست و افزون‌تر از آنچه خواسته‌اند و بیش از آن‌چه نیاز داشته‌اند و اظهار نکرده‌اند چون به نیاز واقعی شان وقوفی نداشته‌اند بر می‌آورد! و در این میان چهره‌های دیدنی آن‌هایی هستند که فقط به خاطر عرض ادب به محضر رسول خدا(ص) و دختر گرامی‌اش زهرا(س) مشرف شده‌اند و در زیارت آن‌ها از بده بستان ثواب و حاجت خبری نیست. خوش به حال آنان که به خاطر ثواب به این زیارت نیامده‌اند و با وجود این‌که تمام وجود آنان سراپا احتیاج و حاجت است در تشرف به رسول خدا زبان حال آنان این است که یا رسول الله! ما فقط برای عرض ادب و سپاس خدمت رسیده‌ایم و حاجتی نداریم. و چه زیباست مواجهه‌ی پیامبر(ص) با این گزیدگان خلّص و مخلصی که برای تجارت ثواب به مدینه و عمره نیامده‌اند. خدا کند ما هم احساس کسانی را داشته باشیم که وقتی برای دیگران کاری انجام می‌دهند و خدمتی می‌کنند و از آن‌ها می‌شنوند که خدا به شما اجر و مزد بدهد در دلشان به این عبارت کاسب‌کارانه و بازاری و دنیایی بخندند و زبان حالشان این باشد که وقتی ما خود خالق و رضایت محبوب را می‌خواهیم چه کار به درخت و میوه و حور و … داریم؟! در روایت است به جمعی که در دنیا در آتش عشق حسینی می‌سوخته‌اند پس از محاسبه‌ی اعمال خطاب می‌شود به بهشت درآیند اما همگان می‌بینند که آن‌ها به بهشت وارد نمی‌شوند، بلکه مدام به اطراف می‌نگرند و انگار به دنبال کسی یا چیزی می گردند و یا منتظر وقوع رویداد یا حادثه‌ای. وقتی به آن‌ها خطاب می‌شود که چرا به بهشت وارد نمی‌شوید؟ پاسخ می‌دهند امام حسین(ع) کجاست؟ ما با وجود امام حسین(ع) به بهشت کاری نداریم. بهشت بدون حسین(ع) برای ما لطف و صفایی نداشته و ندارد و پس از این رویداد شگفت است که به آن‌ها خطاب می شود: «انتم الحسینیون حقا»، شما حقیقتاً حسینی هستید! چند متر جلوتر از جایی که نشسته‌ام روضه است. روضه به معنای باغ است. وجه تسمیه‌ی روضه حدیثی از پیامبر(ص) است که فرمود: « ما بین بیتی و منبری روضه من ریاض الجنه» (میان خانه‌ی من و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است.) از این قشنگ‌تر و زیباتر نمی‌توان با رمز سخن گفت.بعضی همین را دلیل آن دانسته‌اند که قبر مخفی فاطمه(س) در روضه است. باغی از باغ‌های بهشت. در مساحتی که طول و عرض آن ده متر در دو، سه متر است. در روضه جای سوزن انداختن نیست. بعضی می‌خواهند دو رکعت نماز در این باغ بخوانند اما غالباً جایی به آن‌ها پیشنهاد نمی‌شود. کمتر می‌شود دلی به رحم آید و لحظاتی کسب و کار ثواب نماز و قرائت قرآنش را به خاطر زائر دیگری در روضه تعطیل کند! مردی پاکستانی با فرزند ده، دوازده ساله‌اش را می‌بینم که به دنبال جایی برای دو رکعت نماز می‌گردد. اما کسی به او اعتنا نمی‌کند. بلند می‌شوم و جایم را به او و سپس به فرزندش می‌دهم و به نماز آن‌ها می‌نگرم. چقدر خوشحال می‌شود. نماز می‌خوانند و می‌روند و من دوباره می‌نشینم و مشغول نماز و تجارت ثواب در روضه! لختی می‌اندیشم، کاش خدا این احساس را به همه‌ی کسانی‌که در روضه نشسته‌اند می‌داد که خود را واقعاً و حقیقتاً آن‌گونه که در روایت آمده در باغی احساس کنند با درختانی آکنده از میوه های بهشتی و سرشار از عطر و نور بهشت و در زیر پای آنان نه قالی که گل و سبزه و ریحان و در بالای سرشان نه لوستر و گچ سقف که مرغانی خوش الحان بر شاخسارهای بسیار زیبای درختان بهشتی با نهرهای جاری از عسل و شیر و در جوار اولیای الهی که در این بهشت بر سفره‌ی رزق حضرت کریم رب‌الارباب نشسته‌اند و روزی می‌جویند و زبانشان مترنّم به ذکر سبوح القدوس است! در مناسبتی که برای زوّار صحبت کردم گفتم باید در این سفر از خدا خواست چشم دیگری به ما بدهد تا ببینیم آن‌چه را نمی‌بینیم و توفیقی تا نبینیم آن‌چه را که می‌بینیم و نباید ببینیم! و همین است رنجی که از جانب خودمان می‌بریم! و خدا می‌داند که چه توفیق‌هایی از ما به خاطر این‌گونه نگریستن‌ها سلب شده و می‌شود!

منبع: کتاب‌تاعشق با عشق-سفرنامه‌ی دمشق،کربلا،مکه غلامعلی رجایی

telegram

همچنین ببینید

پنج شنبه ۸۲/۵/۳۰ – مسجدالنبی (ص)

تشهد این است و عبارات تشهد را طبق فقه اهل سنت برای من می خواند. ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.