شهرتش شمشیر نامش آتش است
چارده قرن است کامش آتش است
مثل اخگر مثل غیرت مثل درد
داغ میبارد، تمامش آتش است
کربلا در چشمهایش جاری است
التهاب صبح و شامش آتش است
مثل یک آهوی آتش دیده است
جابه جای جای طرح گامش آتش است
مثل بغض بستهی آتفشان
رمز آغاز قیامش آتش است
قطرهها را عزم طوفان میدهد
رعد میکوبد پیامش اتش است
غیرتش تکرار نبض کربلاست
التهابش، انتقام آتش است
شعلهور سر میزند خورشیدوار
او که آهنگ سلامش آتش است
بیرق خوانخواهیش در اهتزار
کوفه تا بیتالحرامش آتش است
شهاب شهابی قهفرخی- چهاردهمین شب شعر عاشورا- شیراز