واحد ادبیات موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا با برخی شاعران و نوحهسرایان شهرستان دزفول مصاحبه هایی را انجام داده است..
متن زیر برگرفته از مصاحبهای است که با جناب آقای قاسم علی ناظم علی شاعر پیشکسوت شهرستان صورت گرفته است…
– در ابتدا لطفا بیوگرافی از تاریخ تولد، میزان تحصیلات و شغلتان بفرمایید.
بنده قاسمعلی ناظمعلی معروف به نظام، فرزند سالار با تخلص ناظمعلی متولد ۲۵/۳/۱۳۲۱رامهرمز هستم و بیست وپنج سال است که ساکن دزفول شدهام. از پانزده سالگی تا امروز ده هزار بیت شعر گفتهام که به لطف خداوند دو سوم آنها مذهبی بوده است. از محضرعرفای بزرگی چون “حاج مطهر” در تهران و آقای “میرباقری” و “سیدغفار” کسب فیض کردهام. همچنین در زمینهی شعر و ادب از محضر “دکتر محقق” و “دکتر سنگری” و “حاج سیدمحمدعلی امام” و شعرا و محققان دیگر دزفول استفاده کردهام.
– اشعارشما معمولا ًبه چه زبانی است؟
اکثراً فارسی.
– آیا شما در هیئتها هم شرکت میکردید؟
بله در هیئت عزاداران کوی “آقامهدی” هم مداحی کردم و هم نوحهخوان بودم.
– برای ما خاطرهای از آن دوران تعریف کنید.
جریانات سیاسی سال۱۳۳۳و ملی شدن صنعت نفت، دزفول را نیز مانند شهرهای دیگر دچار آشفتگی ساخته بود. از جمله بین دو منطقهی “سیاهپوشان” و “صحرابدر” اختلافات شدیدی به وجود آمد. در عاشورای پنجاه سال پیش، صحرابدر مشرقی و مغربی هیئتهایشان را به منطقهی سیاهپوشان آوردند که با عنایت خداوند مشکل خاصی پیش نیامد و در عصر همان روز هیئتهای سیاهپوشان به سمت منطقهی صحرابدر حرکت کردند و با استقبال گرم روبرو شدند و از آن به بعد هر ساله صبح عاشورا هیئتها به سمت “امامزاده رودبند” حرکت میکنند و عصر تاسوعا و عاشورا همگی به سوی صحرابدر میروند.
– با توجه به اینکه سرودههای شما اکثراً در شأن اهل بیت(ع) است، آیا مداحان و روضهخوانان تاکنون از سرودههای شما استفاده کردهاند؟
دو سوم اشعارم که به چاپ رسیده است در سراسر کشور مورد استفادهی مداحان عزیز قرارگرفته است. از جمله در دزفول “مرحوم حاج عبدالرضادزفولیان”، “حاج محمود جوکار”، “آقای خاشع”، “آقای نورعلی زارع” و هم اکنون در شوش “آقای زاهدی” وهمچنین “آقای شهروزیان”، “آقای سرداری”، “مرحوم آقای لطفی خلف” و اکنون برادرش “حاج رجب لطفیخلف”.
– با شعرایی که در این زمینه کار میکنند، ارتباطی دارید؟
بله با «آقای راثی، مرحوم آقای گلستانی، آقای بادلان، حاج صادق آهنگران» و همچنین با بسیاری از شعرای جوان در ارتباط بوده و هستم.
– شما تاکنون چه آثاری را به چاپ رساندهاید؟
دو مجموعه، یکی بهنام «شکوفههای محبت» که شامل سرودههای مذهبی و ملی است که در بهمن ۵۸ به چاپ رسیده است و اکثر شعرهای این مجموعه در همان سالها بسیار مورد استفاده قرار گرفت و دیگری شهیدان «گلگون کفن» که در سال ۶۱ به چاپ رسیدکه اکنون نایاب شده است و انشاالله قرار است تجدید چاپ شود.
– در مورد وضعیت کنونی اشعار، نوحهها و شعرا و مداحین امروزه با گذشته تفاوتی میبینید یا نه؟
من معتقدم اشعاری که پای منبرها خوانده میشوند باید به گونهای باشد که عوام آنها را درک کنند. برخی به شعر نو روی آوردهاند. البته شعر نو برای مداحی مناسب نیست چون وزن شعری ندارد.
– ازآن شعرهایی که بیشتر به دل شما نشسته و حال و هوایتان را عوض کرده، لطف کنید نام ببرید.
تقریباً بعد از پیروزی انقلاب شعری سرودم بهنام «برگی از تاریخ» که جریات سیاسی و تاریخی سال۵۷ را بازگو میکند و همچنین اشعاری که درمدح امام حسن و حسین (علیهماالسلام) سرودهام
– نظر شما در رابطه با سبکهای عزاداری امروزی چیست؟
نوع عزاداریها خصوصاً سینهزنی خیلی بهتر شده است چون حدود ۵۰سال پیش سینهزنها برهنه عزاداری میکردند و این رفتار درستی نبود. پیامبر(ص) میفرمایند: «حسین (ع) از من است و من ازحسینم» پس عزاداریها باید در شأن اباعبدا…(ع) باشد.
– پیشنهاد شما برای فرهنگسازی شیوههای صحیح عزاداری چیست؟
عزاداریها باید پیشرفته و منظم و در شأن اباعبدا…(ع)باشند. مثلاً طبل و سر و صداهای اضافی مناسب نیست.
– نظرتان در مورد تعزیه و تعزیهخوانی چیست؟ آیا قبلاً تعزیه در دزفول مرسوم بودهاست؟
این تعزیهها بودند که باعث شدند من عاشق اباعبدا…(ع) شوم. در دزفول و شهرهای دیگر هم تعزیه بوده است.
– حضرتعالی سعادت خدمتگزاری آقا اباعبدالله الحسین(ع) را داشتهاید آرزوی شما چیست؟
بنده حدود پانصد نوحه سرودهام و همچنین اشعار دیگری در زمینههای ادبی، پند و اندرز، مناجات، نوحه، مخصوص منبر و موعظه دارم.
دو کتاب از بنده آمادهی چاپ است به نامهای «گلهای توحید»(اشعارغیرنوحه) و «نغمههای عاشورایی» در دو جلد. تنها آرزوی دنیا وآخرتم این است که هنگام مرگ امام حسین(ع) را بربالین خود ببینم و تمام دردهایم دوا شود.
– به عنوان حسن ختام اگر صحبت و یا پیشنهادی دارید به عنوان هدیه تقدیم بفرمائید؟
برای امام حسین(ع) هر کاری کنید خوب است و عاقبت به خیری است.