خانه / admin (صفحه 27)

admin

نشانه‌های عاقل

وَ قَالَ الْإِمَامُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْأَمِینُ آمِنٌ، وَ الْبَرِی‏ءُ جَرِی‏ءٌ، وَ الْخَائِنُ خَائِفٌ وَ الْمُسِی‏ءُ مُسْتَوْحِشٌ ، إِذَا وَرَدَتْ عَلَى الْعَاقِلِ لَمَّهٌ قَمَعَ الْحُزْنَ بِالْحَزْمِ، وَ قَرَعَ الْعَقْلَ لِلِاحْتِیالِ.(نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص: ۸۴) امام حسین(ع) فرمود: «عاقل، با کسی که می‌ترسد او را دروغگو پندارد هم سخن نمی شود، از کسی که می ترسد او را رد کند ...

ادامه نوشته »

این جوانمرد کیست؟

مسرور ساختن، آن هم در کشاکش نبرد، در هنگامه‌ی خون و عطش و غربت هنر بزرگی است؛ آن هم شادکامی و سرور فرزند پیامبر؛ امام عاشورا. و این هنر ابوعمرو نهشلی بود. مهران همراه سپاه امام به کربلا آمده بود. با نگاهی دقیق و ژرف پای در صحنه‌ها می‌گذاشت و به دقّت و درستی همه را می‌نگاشت. مهران صحنه‌ای شگفت ...

ادامه نوشته »

راه روش ما راه و روش پیامبر ماست

نام کتاب: راه و روش ما راه و روش پیامبر ماست؛ در سوگواری امام حسین(ع) مؤلف:علامه امینی محل نشر: قم ناشر: مؤسسه انتشارات دارالعلم تعداد صفحات:۲۶۱ کتاب حاضر، ترجمه«سیرتنا و سنّتنا» نوشته‌ی علامه امینی است که شامل پاسخ به شبهات القاء شده دشمنان شیعه(وهابی‌ها) در خصوص عزاداری امام حسین(ع)و دیگر اهل بیت، می‌باشد. این کتاب حاصل سفر علامه بزرگوار به ...

ادامه نوشته »

داغ ناگهان…(رضا اسماعیلی)

شبی که نور زلال تو در جهان ُگـــــــم شد سپیده جامه سیه کرد و ناگــــهان گم شد ستاره خـــون شد و از چشم آسمان افتاد فلک ز جلـــوه فرو ماند و کهکشان گم شد به باغ سبز فلک، مــــهر و مــــاه پژمـــــردند زمین به سر زد و لبخند آســـمان گــم شد دوبــــاره شب شد و در ازدحـــــام تاریکـی صـــــدای روشن ...

ادامه نوشته »

از خم کوچه گذشتی و دری سوخته بود (زهرا آراسته نیا)

بسم الله یا امام حسن مجتبی(ع)از خم کوچه گذشتی و دری سوخته بود قصه تشت و جگر را شرر افروخته بود سیلی مردم پستی که به مادر می خورد تیرهایی شد و تابوت تو را دوخته بود مرد آن است که جولانگه او تنهائیست باری از صبر خدا شانه ات اندوخته بود خواستم از تو بگیرم همه ی حاجت خود ...

ادامه نوشته »

داغ یک کوچه(حنیف منتظرقائم)

از لسان غریب مدینه… تمام غصه ی قلبم جفای این کوچه ست که غصب حق غریبان بنای این کوچه ست تمام عمر حسن در همین مصیبت رفت شروع غربت ما ابتدای این کوچه ست که دانه دانه ی موی سپیدم از آن روز؛ مرور هر شب آن ماجرای این کوچه ست میان کوچه ی تاریک ِ پرمصیبت…آه؛ همیشه واهمه ام ...

ادامه نوشته »