خانه / ادبیات / ماهی تشنه

ماهی تشنه

 

خبر رسیده به من ای فرشته‌های خدا

سپرده‌اند علی اصغر مرا به شما

سپرده‌اند که از شیر دایه‌های بهشت

بنوشد و بشود مرهمش که «فیه شفاء»

نمی‌کند گله‌ای تُنگِ من که برگشته است

دوباره ماهیِ تشنه به خانه‌اش دریا

ولی ملائکه! من مادرم! دلی دارم

هنوز دل‌نگرانم برای آن لب‌ها

هنوز دل نگرانم برای طفلی که

مرا گذاشته با گاهواره‌اش تنها

بگو فرشته! که آرام و تخت خوابیده است

بگو که دست خدا تاب می‌دهد او را

شده است دست پدر، حال، حجر اسماعیل

بگو طواف کنندش فرشته‌ها به دعا

برای ذبح عظیمی که نذر حق کردیم

گرفته‌ایم چه شب‌ها به گریه‌اش احیا

نخورده اصغر من بی وضوی من شیری

نداده بوسه به او جز به نام حق، بابا

برای اصغر من زمزمی بجوشانید

قسم به مروه شما را قسم به سعی و صفا

جواب گریه او را خداپسند دهید

که تلخ داده جوابی به گریه‌اش دنیا

سفارش پسرم را نمی‌کنم دیگر

علی است زندگی‌ام، جان او و جان شما

انسیه سادات هاشمی

telegram

همچنین ببینید

لیلاتر از همیشه…

بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه با چهره ی خماری زیباتر از همیشه بذر ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.