ساکن محرم عشق

اکنون را با باری بس گران و طاقت‌سوز، از اندوه‌های جان‌سوز و تجربه‌های مهنت‌بار و چگونگی رویدادها، دوست دارم با عاشورا نجوا کنم و در معبر جلیل این حضور عظیم، سر بر آستان لحظه‌های شیدایی نهم و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم و دردهای تراکم یافته در استخوان انسان محروم و مظلوم را و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم را،با فریاد باز گویم و همه‌ی بیدادهایی را که بر ستمدیدگان رفته است و می‌رود را دوباره در گوش «عاشورا» زمزمه کنم و خون دلی را که بر گونه‌های انسان بی‌پناه روان‌است بر«لوح عاشورا» بنگارم و لحظه‌هایی در جاذبه‌ی این حضور شگرف انسانیت محو گردم.
عاشورا حضور شگرف انسانیت است، در هر جا و هر روز. عاشورا محتوای راستین زمان است، در ملکوت زمین. عاشورا تجسم اعلای وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار و حضور نور است در سیطره‌ی بی‌امان ظلمت. صلابت شجاعت است، در تجلی‌گاه ایمان.
خدایا! خداوندا! ای صاحب عاشورا! به حق نخل‌های شاهد و دست‌های ملتمس فرات که در حسرت وجود ساقی، بر دل صحرا خشکید و به حق عاشورائیان تاریخ، ما را در محرم عشق ساکن فرما که وجودمان تشنه‌ی لب‌های تشنه است.

منبع: نجوای شبانه

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.