خانه / شعر های عاشورایی / غزل / در رگ زمان (زهرا محمدی)

در رگ زمان (زهرا محمدی)

بانو! شما خودِ خودِ صبریـــد بی گمــان
از نسل پاک آیینه هـا، اهـــل آسمــــان
مثل نسیم صبح، لطــیف و گــره گشــا
مثل نگاه چشــمه ، زلالــید و مهربــــان
در آن غروبِ سخت، کسی جز شما نبود
همـــــدرد دردهــــای اســیران کـــــاروان
با خطبه های ســرخ و بلیـغ و شگـفتـتان
جوشــید خون ســـرخ زمین در رگ زمــان
اشــک نهـــــان و جـــاریتان جـــار میـــزند
نام حسین(ع) را همه جا سرخ و جاودان
افلاکـــیان به عـــزّتتان غبـطه می خـورند
بانـو! شمــا خـودِ خودِ صــبرید بی گــمان

شاعر: زهرا محمّدی

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.