نام کتاب: روزدهم۳
مولف: محمدرضا سنگری
محل نشر: قم
ناشر: خرم به اهتمام موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا-دزفول
تاریخ انتشار: ۱۳۹۴
تعداد صفحات: ۱۵۱٫
کربلا مدرسه ی بزگ گفتگو است، کربلا قافله ی همدلی، همراهی و مواسات و غمخواری است. کربلا تجلی ایمان در هستی است. ایمان به خدا، ایمان به هدف، ایمان به راه و ایمان به قول و وعده ها، چهار ایمان راسخ و محکم کربلاست که بی تردید کربلا بر آن ها بنا شده است.
کربلا آموزه ای است برای سراسر هستی. کربلا درسی است برای همه ی بشریت….
کتاب روزدهم ۳، حاصل ۱۰ جلسه سخنرانی جناب آقای دکتر محمدرضا سنگری است که با شش موضوع پیرامون حادثه شگفت عاشورا ایراد شده است وبه همت موسسه فرهنگی فرهنگ عاشورا شهرستان دزفول پیاده و ویرایش، خلاصه و تحت عنوان روزدهم ۳ به چاپ رسیده است.
موضوعات سخنرانی شامل:کربلا آیینه ی تمام نمای قرآن، کربلا آموزه ای برای سراسر هستی، گفت و گو در کربلا، ابعاد حیا در کربلا، همدلی و همراهی در کربلا، چهار ایمان در کربلا
امام حسین(ع) مظهر حیا در کربلا؛ صفحه ۷۸
یکی از صفاتی که در کربلا زیاد مطرح میشود و به خصوص در حوزهی تعزیههای ما وجود دارد و در فرهنگ مردم ما نیز به کار میرود، این است که در هنگام سخن گفتن دربارهی برخی چهرههای منفی کربلا صفت«بی حیایی» را به کار میبریم؛ مثلاً، در مورد شمر میگویند:«شمر بیحیا».
در شعر کلاسیک ما هم این مسئله را فراوان میتوان یافت. در حالی که این سو، جبههی اباعبداللّه(ع)، جبههی « شرم »، « آزرم » و «حیا»ست. ما امروز خیلی به این بحث نیاز داریم. با توضیح مطلب خواهیم دید، چه قدر در روزگار ما و در درون زندگی ما به عنصر « حیا » نیاز است.
گفتهاند:« لَو کانَ الحیاء صُورَه، لَکانَ حُسین»: به این معنی که اگر همهی حیا در قامت یک انسان شکل میگرفت، حسین(ع) را میدیدید. حضرت اباعبداللّه(ع) نماد، مظهر و جلوهگاه حیاست و اگر کربلا زیباست،یکی از جلوههای زیبایی کربلا « حیا » است. حیا در کربلا موج میزند،در رفتارها، در گفتار، در حالات، در ارتباطها، در گسستنها، در پیوستنها و در تمام اجزا و اندام کربلا، خون جاری حیا را میبینیم. در روایت داریم که :« الحیاءُ سَبَبٌ إلَی کُلِّ جَمیل» هر کس میخواهد به جمیل برسد، عنصر اتّصال دهندهاش به زیبایی، حیاست. اگر حیا داشته باشی، زیبا میشوی. ما هم کربلا را با حیا و با جمیل بودن میشناسیم و این همان جملهی آشنایی است که همهی شما شنیدهاید: مرد، با حیا زیبا میشود و خانم نیز وقتی با حیا باشد زیبا است. وقتی پردههای شرم و حیا دریده میشود، انسان زشت میشود و چشمها زیبا نیست. حالت صورت کسی که بیشرم است، زیبا نیست، حتّی اگر بسیار زیبا باشد. البتّه باید مراقب بود که حیا، دو نوع است:«الحیاء حیاء ان حیاء عقل و حیاء حُمقٍ فحیاء العلم و حیا الحمق الجهل»: حیای عقل، حیای خردورزانه و به جا حیا داشتن است و حیای جهل، آن است که انسان نپرسد. گفتهاند:« پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است » که ما باید جرأت کنیم؛ برای خود، مرزی قائل نشویم و شرم نکنیم که سؤالاتمان را از کسانی که اهلیت در پاسخ دارند، بپرسیم. اگر سؤالات اعتقادی دارید، بپرسید و اجازه ندهید سؤال در ذهن شما باقی بماند وگرنه ممکن است فروکشیدن ذهن، خلَجَان (اضطراب، لرزش) ذهنی و احیاناً -خدای ناخواسته- بعداً تردیدها، تزلزلها و به تعبیر قرآن تَذَبذُب(دودلی)ها را در پی داشته باشد. البتّه لازم به ذکر است که هیچ پرسشی نیست که پاسخش را در منابع دینی خود نیابیم.
ابعاد حیا در کربلا:
- حیا در مقابل هم: افراد (یاران امام) وقتی به هم میرسند، حیا دارند.
- حیا در مقابل پروردگار:
حضرت زینب(س) وقتی به گودال قتلگاه میرسد، محبوبترین چهره برای او، یعنی حضرت اباعبداللّه (ع)، در گودال قتلگاه افتاده است؛ برادری که حتّی نمیتوانست یک لحظه از او جدا باشد. چیزی در زندگی حضرت زینب(س)، بزرگتر از حسین(س)نیست؛ اما وقتی در مقابل خدا قرارش میدهد، او را بزرگ معرّفی نمیکند؛ خطاب به پروردگارش عرض میکند:
خدایا، این کم را از ما بپذیر. :« اللهم تقبل مِنّا هذا القلیل من القربان» خدایا، این کم را از ما بپذیر.
این، چیزی در مقابل تو نیست؛ من کاری نکردم. انسانهای باحیا در مقابل دادههای الهی، بزرگترین کارهای خودشان را کوچک میبینند. …