خانه / شعر های عاشورایی / غزل / صحیفه(واشقانی فراهانی)

صحیفه(واشقانی فراهانی)

اگر نبود که تو مانده ای از آن گُل ها

اگر نبود که دارند ریشه سنبُل ها

تمام هستی عشق از کف بشر می رفت

به زیر سلسله ها، تازیانه ها، غُل ها

تو از کدام تباری که هر چه آینه است

ترانه خوان تو گشته است مثل بلبل ها

ندیده دیده که خورشید را به بند کشند

الا که بر تو بود دیده ها، توسل ها

فدای جان تو جان جهانیان که ز توست

لطیف و ناب‌ترین نغمه ها، تغزل ها

تویی که از تو مکرّر رسد به دشمن و دوست

هزار گونه ز جان و ز دل، تفضّل ها

تویی مسبّب این اوج عزّ و بیداری

به روز واقعه کردی ز بس تأمّل ها

کلام داغ تو در شام و کوفه آتش زد

به جان زخمی آن کاغذین تجمّل ها

صحیفه ات شده آیینه ی صحیفه ی حق

همان صحیفه که شد منشاء تحوّل ها

صحیفه درک نشد در میان ما «سائل»

خدا کند که ببخشند این تعلّل ها

حسن واشقانی فراهانی

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.