زینب(س) دختر سیدهالنساء العالمین، حضرت فاطمهی زهرا(س)وعلی مرتضی(ع)در روز پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری وبنا بر برخی روایات در اول ماه شعبان سال ششم به دنیا آمد.
برای نامگذاری آن بانوی گرانقدر جبرئیل برپیامبر نازل شد و عرض کرد که خداوند نام این کودک را زینب اختیار نموده است.و دراین هنگام از مصیبت هایی که بر این مولود وارد خواهد آمد خبر داد.
زینب(س) در عبادت ثانی مادرش حضرت زهرا(س) بود وتمام شبها به عبادت و تهجد وتلاوت قرآن مشغول بود و در تمام عمر عبادت را ترک نکرد حتی در شب یازدهم ماه محرم. در مقام عبادت او همان بس که امام حسین(ع)در لحظههای آخر وهنگام وداع با خواهر فرمودند: «خواهرم مرا در نافلهی شب فراموش نکن.»
در صبر آن مظلومه میتوان گفت بعد از مادرش حضرت فاطمهی زهرا(س) کسی در استقامت به زینب نمیرسید. با آن همه مصیبت همانند کوه استوار و پا برجا بود و لحظهای از انجام رسالت بزرگ خویش فروگذار نکرد. در مقام جلالت قدر و قرب به مقام امامت و ادراک شئونات ولایت به آنجا رسید که چون حضرت سیدالشهدا را شهید کردند برآن پیکر غرقه به خون نظر کرده، به درگاه پروردگار عرض کرد: «این قربانی را از آل محمد قبول فرما».
زینب فصاحت و بلاغت را از امیر المؤمنین علی(ع) به ارث برده بود. آن بانو در شهر کوفه چنان کوبنده سخن گفت که یکی از راویان در این باره میگوید: به خدا قسم آن روز مردم را دیدم حیران و سرگردان میگریستند و از حیرت انگشت به دندان میگزیدند…آن بانو طوری سخن گفت که مردم کوفه که هنوز طنین خطبههای دلنشین و پرشور امیر مؤمنان علی(ع) را به خاطر داشتند گمان میکردند پدر بزرگوارش علی(ع) سخن میگوید.
در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید نیز آن حضرت با خطبههای غرایی که ایراد فرمودند، سران ستم را رسوا و ذهنهای خفته را بیدار نمودند.
زینب(س) پس از بازگشت به مدینه نیز دست از رسالت بزرگ خویش برنداشت و تا آخرین روزهای حضور در مدینه مردم را برای گرفتن انتقام خون حسین(ع) وبرکناری یزید از حکومت تهییج مینمود چنان که حاکم وقت در این باره برای یزید نامه نوشت و یزید فرمان تبعید آن مخدره را صادر کرد.
بنا بر برخی از منابع تاریخی زینب (س) در سال ۶۲(ویا۶۵) هجری به همراه همسرش عبدالله بن جعفر راهی شام شد ودرآنجا وفات یافت. بدن پاک ومطهرش در شام دفن گردید ومدفنش زیارتگاه سالکان وعاشقان طریق حق وحقیقت گردید.
منبع: سحاب رحمت، عباس اسماعیلی یزدی
