چه کشیدی ای مرد؟ حاکمان به زیر دستانشان ظلم میکنند و وقتی تو حاکم و امیر شدی همه چیز عوض شد و زیر دستان به حاکمشان ظلم کردند!
مدام دلت را میآزردند. از فرمانت سر پیچی میکردند. در میان خطبههایت حرف میزدند و پرسش بیاساس میکردند. بهانه میآوردند. زمستان و تابستان میکردند. دلت را خون میکردند.
روزی از کوچهای میگذشتی. صدایی به گوشت رسید که میگفت من مظلومم من مظلومم. صاحب صدا را پیدا کردی. مردی بیکس و بیمار و خرابه نشین بود. دلت برای او و تنهایی خودت شکست. اشک گوشه چشمان مهربانت حلقه زد. دستهای خیبر شکنت به لرزه درآمد. کنارش نشستی او را در آغوش مهربانت گرفتی و به نرمی فشردی و با بغض، با اشک، با اندوه و آه به او گفتی هیچ کس از علی مظلوم تر نیست. علی از تو مظلومتر است. علی همدرد توست. علی مظلوم است که حقش را پس از پیامبر ضایع کردند. که زهرای جوانش را از او گرفتند. علی، مظلوم است، که در کوچه پاسخ سلامش را نمیدهند. علی، مظلوم است که او را تنها و بییار گذاشتهاند. علی، مظلوم است که خارجیاش میخوانند. علی، مظلوم است؛ علی، مظلومترین مظلومان است.
منبع: کتاب برای تو…! ، مجموعه متن های آیینی، عبدالکریم خاضعی نیا
نشانی کانال موسسه در ایتا و سروش:
roozedahom10@