خانه / شعر های عاشورایی (صفحه 28)

شعر های عاشورایی

شهادت امام حسن مجتبی(ع)

 امام حسن مجتبی(ع) سال چهلم هجری است. ابوتراب را در تشییعی شبانه و غریبانه و با فرقی شکافته به خاک می‌سپاری. اینک مسئولیت سنگین امامت و ولایت و خلافت مسلمین با توست. معاویه می‌شنود که اعلام خلافت کرده‌ای پس به همراه سپاهیانش در حالی که فرماندهی شان را خود به عهده دارد به سوی عراق به راه می‌افتد. تو نیز ...

ادامه نوشته »

سلام بر رحمه للعالمین(به مناسبت رحلت پیامبر(ص))

سلام بر رحمه للعالمین آخرین روزهای عمرت رسیده است. به مسجد می روی و پس از گفتگو با مردم از آن ها می خواهی تا هر کس حقی بر گردن تو دارد یا ببخشد و حلال کند و یا بیاید و قصاص کند و حق خود باز گیرد. سه بار فریاد می زنی ولی هیچ کس پاسخ نمی دهد. آخر ...

ادامه نوشته »

مسئولیت امامت…(محبوبه زارع)

بوی غریب حضور، مژگانت را از هم باز می‌کند. چشم می‌گشایی. پدر بالای سر تو ایستاده. عطر دل انگیز امام تو را جان تازه می‌بخشد.کمی جابه جا می‌‌شوی تا بنشینی.امام زودتر از تو پیش رویت می‌نشیند.آرام و مهربان می‌فرماید:«علی جان!حالت چطور است؟».به زحمت، لب می‌گشایی:«پدر!تب سختی دارم! بدنم درد دارد!… دست‌های لرزان و خسته‌ات میان دستان استوار امام قرار می‌گیرد. ...

ادامه نوشته »

زندگی جاوید…(پرویز خرسند)

روز عاشورا بود. مردان آگاهانه به سوی مرگ می‌شتافتند و مرگ از این‌که طعمه‌های لذیذی به چنگ آورده بود، مستانه می‌خندید و عربده می‌کشید. یاران وداع می‌گفتند و برای آخرین بار دست‌های یکدیگر را می‌فشردند. مردی به خون می‌غلتید و در پی او اشک روان می‌شد اما خللی در اراده‌ها پدید نمی‌آمد. عمروبن قُرظَه‌ی انصاری که از مجاهدین بزرگ کربلا ...

ادامه نوشته »

تقدیم به امام سجاد(ع) (غلامرضا سازگار)

به لب آه و به دل خون و به لب اشک بصر دارم شدم چون شمع سوزان آب و آتش بر جگر دارم دلم خون شد، نخندید ای زنان شام بر اشکم که هم داغ برادر دیده، هم داغ پدر دارم کند اختر فشانی آسمان دیده ام دائم که بر بالای نیزه هیجده قرص قمر دارم عدو دست مرا بست ...

ادامه نوشته »

یار امام برادرش

یارِ امام برادرش حُر و علی‌اکبرش برای ما مسلمونا برای قرآن و خدا تا باقی باشه دین ما دین پیامبر خدا حالا امامِ خوب ما تنها میون دشمنا کشته شدن دور و برش حتی علی اصغرش آخر شهید شد اون آقا رفت آسمون پیش خدا دشمنای دین خدا اون آدمای بی‌حیا بچه‌ها رو، زدن کتک هیچکی نیومد به کمک کردن ...

ادامه نوشته »