اعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم سلام و صلوات و تحیّت الهی تقدیم به جان تابناک و پاک مولایمان، نَفْس مطمئنّه، حضرت اباعبداللّهِ‌­الحُـسَــین(ع) و ره­پویان عاشق و صادقی که همه ­ی هستی خویش را به پاس­داشت حفظ حریم نبوی و ارزش­‌های قرآنی، عاشقانه تقدیم­ کردند؛ و سلام به محضر شما آشنایان، عارفان و شیفتگان راه و مکتب ...

از تکبر دوری کنیم. وقتی احساس برتری نسبت به دیگران داشته باشیم و انتظار داشته باشیم که با ما متفاوت از دیگران برخورد کنند، این اندیشه‌ی متفاوت‌نگری خصلت عمرسعدی است.

به کار خیر نه نگوئید، خیر را به تأخیر نیندازید. امام(ع) از عبیدالله بن حر جعفی، دعوت کرد، نپذیرفت… بعد از واقعه به کربلا آمد و خاک روی سرش می‌ریخت و می‌گفت بیچاره، نبودی؛ اما حالا هر چه خاک بر سر کنی فایده‌ای ندارد! یعنی، هر کس به موقع عمل نکند به سرنوشت من دچار می‌شود.

سلام و صلوات الهی به این لحظه‌های عزیز، لیله القدر تاریخ اسلام. شب امام حسین(ع)، شب زینب(س) شب ابوالفضل(ع)، شب اصغر(ع) و شب همه‌ی خوبان و همه‌ی مصابیح هدی. شب زمزمه‌های قرآن و شب قائد و قائم و راکع و ساجد بودن. شب نوش آفرینان کربلا، شب شهدآفرینی در عجیب‌ترین و زیباترین شبی که عالم به خویش دیده است. شبی ...

صبوری میوه‌ی معرفت است و در خطر و خوف ایستادن ره‌آورد از خودگذشتن و از خویش به در آمدن. آن‌که پرواز می‌داند و می‌تواند، قفس‌شکسته‌ی بندگسسته‌ای است که دل از خاک کنده و فتح آبی زلال آسمان را به بال و پر همّت خویش سپرده است. عبدالرّحمن به فراستی مؤمنانه، فردای کوفه را می‌دید. دلواپس دست‌ها بود؛ نگران سستی و ...

اگر کربلا را مرور کنی یکی از لطافت‌ها و زیبایی‌های آن محبتی است که در کربلا می‌بینیم؛ محبت برادر به خواهر، زن به مرد…! رباب، بیش از یک سال بعد از کربلا، زنده نمی‌ماند! این‌ها نتیجه‌ی عشقی است که امام حسین به او منتقل کرده بود. ما به این درس‌ها محتاجیم، کسری زندگی‌های امروز همین‌هاست.

مادر کنار میدان ایستاده بود. هنوز غبار، سنگین و غمبار در فضا پرسه می‌زد. مسلم بن عوسجه، پیر مجاهد پاکباز، چهره در خون شسته بود و زن تماشاگر شهادت او. در سیمایش نشانی از اندوه نبود. گویی قتلگاه را ندیده است و از سلوک خون و فاجعه نیامده. نگاهش را از میدان گرفت. امام و یاران صلابت و شکوه حرکتش ...