خانه / admin (صفحه 131)

admin

عُماره بن‌صَلخَب‌اَزدی

روزی که مسلم بن عقیل، سفیر پیشاهنگ کربلا، به کوفه آمد، در انبوه استقبال کنندگان، جوانی خوش قامت، شجاع، فداکار، بصیر و سوارکار نیز دیده می شد که با شور و شعف خود را به مسلم نزدیک می‌کرد. مردم دسته دسته، دست بیعت به مسلم می‌سپردند و چونان نامه‌هایی که پیش از این فرستاده بودند از یاری و پشتیبانی و ...

ادامه نوشته »

نکاتی در باب زیارت (بخش۳)- دکتر سنگری

نگاهی به زیارت عاشورا زیـارتی عزیز و فـوق العـاده ارزشمند که به بهره گیـری از آن تأکید و توصیـه‌ی ویژه‌ای شده؛ زیـارت عـاشورا زیـارتی‌ست که جهت‌ گیری‌های ما را تعیین می‌کند. پس بی‌سبب نیست که گفته شده سعی کنید روزانه آن را بخوانید، به خصوص در روز عاشورا که خواندن آن ‌در کربلا ‌از اجر و ثواب‌ بسیار‌ی ‌برخوردار است ...

ادامه نوشته »

عبدالله بن حارث نوفلی

عبدالله که کام با پیامبر گشوده بود در همان سالهای نخستین کودکی با اشتیاق به خانه علی (ع) می‌آمد تا از سخنان و سیرت پیامبر بشنود. سال های غربت علی(ع) با کودکی، نوجوانی و جوانی عبدالله همراه بود. در ۳۴ سالگی قاضی مدینه شد. و اینک در سال ۶۰ هجری و در حالی که پنجاه ودو سال از عمر خویش ...

ادامه نوشته »

فرات مهربانی (نصرالله مردانی)

بــه طـــاق آســمان امــشب گل اختر نمی‌تـابد بنـــات‌النـــعــش اکبـــر بــر ســر اصغر نمی‌تـابد بـــه شـــام کربلــا افتاده در دریای شب ماهـی کـــه هــرگــز آفتــابی این چنـین دیگر نمی‌تــابد بــه دنـبــال کـــدامــیـن پیــکر صد پاره می‌گـردد که از گودال خـون خورشید بی‌سر در نمی‌تابــد بــه پهنــای فــلک بعد از تو ای ماه بنی‌هاشــم چـــراغ مــهـــر دیــگــر تــا قیـــامـت برنمی‌تـابــد فـــرات مهــربانی، ...

ادامه نوشته »

باز زد به صحرای کربلا

آنگاه که واعظان، وعظ را به پایان می‌برند، گفتار خویش را با شگردی ویژه و مهارتی خاص به صحرای کربلا پیوند می‌زنند و به روضه می‌پردازند. این مثل که به اموری چون تغییر ناگهانی جهت سخن و یادآوری خواسته یا توقعی کهن یا نوین اشاره دارد؛ از این شیوه‌ی واعظان سرچشمه گرفته است. گونه‌های دیگرمثل عبارت است از: الف) به ...

ادامه نوشته »

حسین و حرّ

“شاید در محاسبه‌ی ما که اهل مقایسه و سود و نفع و مصلحت اندیشی هستیم، پیوستن حرّ هیچ سودی به حال امام حسین نداشت و ندارد ولی امام با کرامت و رحمت الهی خویش وی را می پذیرد و از او می خواهد لختی را استراحت کند و بعد به جنگ با سپاه ابن‌سعد که خود تا لحظاتی قبل از ...

ادامه نوشته »

گوش کن(ارمغان بهداروند)

این کشتی در رودخانه غیرت به گل نخواهد نشست. اسب تشنگی حتی اگر شیهه‌ی نومیدی سر دهد، باد کینه اگر خنجر زهر را بر لب‌های عاشقی همسایه کند، سوار عشق از سرودن غزل ارادت دست برنخواهد داشت. گوش کن! این صدا صدای بی‌قراری رودخانه است. گوش کن این صدا صدای خواستن است، صدای التماس … اسب تشنگی اما نتوانست کودکان در ...

ادامه نوشته »