خانه / مقالات / مقالات پژوهشی / حضور فاطمه(س) در جنگ‌های صدر اسلام

حضور فاطمه(س) در جنگ‌های صدر اسلام

گردآوری: کبری فتحی‌زاده

  تحصیلات: کارشناسی تاریخ ملل حکومت‌های اسلامی

 دزفول- موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا

چکیده

در این پژوهش تلاش شده، مقطعی از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) را که در برخی از جنگ‌های صدر سلام حضور داشته، مورد بررسی قرار گیرد.  در پژوهش پیش رو، بعد از توضیح مختصری از هر جنگ، نقش حضرت فاطمه(س) در آن جنگ، ذکر می‌شود.  از آنجا که، جنگ به همراه خود تبعاتی دارد در این تحقیق علاوه برحضور حضرت فاطمه‌ی زهرا در جنگ‌های صدر اسلام، به حضور ایشان در مراسم سوگواری برای شهدا و رسیدگی به خانواده شهدا نیز، پرداخته می‌شود. حضرت فاطمه زهرا(س) با توجه به منابع موجود و سخنان اهل بیت(ع) با وجود عمر کوتاه در تمام جنبه‌های، سیاسی، اجتماعی، خانواده. فعالیت بسیار داشته و برای همه مردم در هر زمانی الگو و اسوه می باشد.

 

کلیدواژه ها: جنگ های پیامبر(ص)، غزوات، فاطمه(س) و حضور در جنگ ها

 

 مقدمه

در روزگار صدر اسلام در حالی که اندک زمانی از زنده به گور کردن دختران نمی گذرد پیامبر دخترش را «ام ابیها » می‌نامد و بر دست و صورتش بوسه می‌زند. در روزگاری که عرب به فرزند پسر خود می‌بالد، پیامبر تنها دل به دخترش، فاطمه بتول می‌سپارد، دختری که بناست تمام رنج‌های پدر را به دوش بکشد، حامل رسالت وی در کوثر وجودش گردد و همراه او در سال‌های غربت مکه و روزگار نبردهای بی امان مدینه باشد، در روزهایی که فراق پدر را تحمل می کند، خانه نشینی همسرش را که یکه تاز میدان‌های نبرد می‌باشد، تاب نمی‌آورد، تنها و یک تنه در برابر تمام ناحقی‌هایی که اصحاب پدر بر او تحمیل کرده‌اند می‌ایستد. حضرت فاطمه اولین مدافع راه امامت و نخستین شهید همان راه است.

باید این را از خود پرسید که آیا فاطمه تنها بعد از رسول خدا پای در صحنه می گذارد؟ آیا ریحانه رسول خدا(ص) پیش از این‌ها در زمان پدر برای این روزها آماده نشده بود؟ برای شناختن حضرت فاطمه باید فراتر از نگرش‌های رایج اندیشید. باید ایشان را چنان که بود، نه صرفاً دختر پیامبر خدا و یا همسر نخستین امام بلکه بانویی مسئول و آگاه به شرایط سیاسی اجتماعی زمانه در نظر آورد.

آیا می‌توان تصور کرد دختری که زیر سایه‌ی چنین پدری که رسالت و هدایت عرب جاهلی را برعهده دارد و در کنار همسری که نخستین امام معصوم و فاتح خیبر می باشد، زندگی کرده، اما از علم و سیرت شجاعت عزیزانش در راه خداوند بی بهره باشد. حضرت فاطمه کسی است که خداوند جهان و هر آن‌چه در آن است را به خاطر وجود نازنین ایشان خلق کرده است، فاطمه کسی است که سوره کوثر به خاطر ایشان بر رسول خدا نازل شد، حضرت صدیقه کبری(س) کسی است  که قلم از وصف صفاتش عاجز است، بنده‌ی بی مقدار و خاکی چه می داند که فاطمه کیست و جایگاهش در عرش کجاست…[۱]

در این مقاله سعی شده است تا به طور خلاصه به حضور حضرت فاطمه زهرا (س) در جنگ‌های صدر اسلام پرداخته شود.

موضوعی که منابع تاریخی نیز به صورت گذرا به آن پرداخته‌اند. در این مقاله تلاش شده که با توجه به منابعی که در دست می‌باشد، فعالیت‌های حضرت فاطمه زهرا(س) را در زمان جنگ های صدراسلام جمع آوری و به نگارش در در آورده شود، ان شاالله که مورد قبول باری تعالی قرار گیرد.

 

گذری کوتاه به زندگی حضرت فاطمه(س)

حضرت فاطمه(س) در شهر مکه و در منزل حضرت خدیجه(س)، واقع در زقاق العطارین و زقاق الحجر و نزدیک مسعی، به دنیا آمده است[۲] .

در منابع اهل سنّت، فقط سال ولادت حضرت فاطمه(س) ذکر شده است. منابع شیعی، به ویژه کتاب های‌ادعیه و زیارت، به اتفاق، بیستم جمادی الآخر را روز ولادت ایشان دانسته‌اند[۳]. بیستم جمادی الآخر سال پنجم بعثت، مطابق با چهارشنبه هشتم فروردین بوده است.حضرت فاطمه(س) هنگام نماز شام یعنی مغرب به دنیا آمد و خبر آن پس از نماز مغرب به پیامبر(ص) رسید[۴].

با توجه به قول مشهور در نزد شیعه، مبنی بر تولد حضرت زهرا(س) در سال پنجم بعثت[۵]، سن ایشان هنگام عقد، در سال اول هجری، حدود نُه سال بوده است[۶]. این نظر منطبق بر گزارش امام سجاد(ع) است[۷].

فرزندان حضرت فاطمه(س)

حضرت فاطمه در طول عمر کوتا و مبارکشان پنج فرزند داشت سه پسر به نام های حسن، حسین، محسن که در شکم مادر از دنیا می رود و سقط شد  و دو دختر به نام های زینب و ام الکثوم.[۸]

روز شهادت حضرت فاطمه(ع)

درباره‌ی روز شهادت حضرت زهرا(ع) گزارش‌های مختلفی وجود دارد. مشهورترین قول در نزد شیعه، سوم جمادی الآخر است مستند این قول، روایت ابی بصیر از امام صادق(ع) می‌باشد.[۹]

آن هنگام که پیامبر(ص) در مدینه تشکیل حکومت داد. مدینه همواره مورد حمله و توطئه دشمان اسلام از جمله یهودیان و کافران قرار می‌گرفت. هر زمان که اعلان جنگ می‌شد، پیامبر(ص) به همراه یارانش شجاعانه در میدان نبرد حاضر می‌شد. امیرالمومنین علی(ع) نیز در تمام مدتی که در کنار پیامبر(ص) بود گوش به فرمان و مطیع امر ایشان بوده و هیچ‌گاه خصوصاً در زمان‌های بحران، پیامبر(ص) را تنها نمی‌گذاشت. حضرت فاطمه(س) نیزدر این میان، مسئولیت خانه داری و تربیت فرزندان را به شایستگی انجام می‌داد و در زمان‌های حساس مثل جنگ‌ها با توجه به شرایط موجود مسئولیتی به عهده می‌گرفت. با مطالعه تاریخ صدر اسلام می‌توان از حضور حضرت فاطمه(س) در صحنه‌های نبرد گزارش‌هایی هر چند مختصر به دست آورد.

وظایف حضرت فاطمه در زمان جنگ های صدر اسلام

حضرت فاطمه(س)‌در زمان جنگ‌های صدر اسلام وظایف متعددی داشته است، با توجه به منابع به دست آمده توضیحاتی در مورد آنها خواهیم داد، از جمله:

  • حضور در جنگ ها: امداد رسانی، خدماتی(تهیه آذوقه)، حفاظت از جان پیامبر(ص)
  • اهمیت دادن به شهدا و خانواده آن‌ها: سرکشی به خانواده شهدا، شرکت در مراسم سوگواری شهدا، اهمیت به زیارت قبور شهدا
  • به وجود آوردن آرامش در خانه

حضرت صدیقه کبری(س) در جبهه‌های نبرد متعددی از جمله جنگ‌های صدر اسلام مانند جنگ احد، خندق و نیز وقایع مهمی همچون فتح مکه، حجه الوداع و مراسم غدیر خم نیز حضور داشته است.

داستان زندگی حضرت فاطمه (س)، داستان تاریخی و منحصر به فرد یک انسان پای بند به ارزش‌های والای ایمانی و انسانی است که تا سر حد جان و توان مقید و متعهد به مبانی فکری و دینی خود بوده است. حضرت فاطمه زهرا(س) نه تنها بانویی شایسته در امر خانه داری و تربیت فرزند بود بلکه در زمینه‌های مختلف علمی، بصیرت دینی، شجاعت و… نیز سرآمد بود.

 

حضور حضرت فاطمه(س)‌ در جنگ ها

طبق قول ابن سعد که درطبقاتش مى‏گوید پیامبر(ص) در طول حکومتش تعداد غزواتی را که انجام داد بیست و هفت غزوه بودند و به دستور ایشان، چهل و هفت سریه‏(لشکرکشی‌هائى که خود پیامبر در آن‌ها نبوده) صورت گرفت.[۱۰]

غزوه که جمع آن غزوات است به جنگ‌هایى گفته مى‌شود که شخص پیامبر(ص)، فرماندهى مستقیم آن را به عهده داشت و پا به پاى سربازان اسلام در معرکه جنگ حاضر و ناظرِ نبردها و مانورهاى نظامى بوده است.

گاهى برخى از این مأموریت هاى رزمى به خاطر فاصله زیاد جبهه ها از مدینه، حدود دو یا سه ماه به طول مى‌انجامید.

در این‌جا، جنگ‌هایی که حضرت فاطمه(س)حضور داشته را به صورت مختصر شرح داده سپس به حضور حضرت در جنگ‌های  ذکر شده، می پردازیم.

جنگ احد

یکی از جنگ هایی که پیامبر اکرم (ص) شخصا در آن حضور داشت غزوه احد بود. این غزوه، از آن جهت به این نام معروف شد که در دامنه کوه اُحُد اتّفاق افتاد. یکی از مهم‌ترین وقایعی که در زمان پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد، جنگ احد بود. نظر به این که این جنگ از اهمیت بالایی برخوردار بود؛ از این رو قرآن کریم در سوره آل عمران نسبتاً به طور مفصل به اتفاقات این جنگ پرداخته است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در هر جنگی که شرکت می کرد شخصی را هم برای اداره امورات شهر به جانشینی خود معین می کرد، در جریان جنگ احد ابن ام مکتوم را در شهر مدینه‏ منصوب فرمود.[۱۱]

رسول خدا(ص) با راهنمائی ابوحثمه حارثی راهی کوتاه‌تر را به احد برگزید و سپاه اسلام را به دامنه کوه احد رساند؛ سپس سپاه را مرتب کرده میمنه و میسره سپاه را منظم کرد؛ ایشان چینش سپاه اسلام را به گونه‌ای قرار داد که کوه احد در پشت سر اردوگاه اسلام قرار می گرفت و مدینه فرا روی آنان. پیامبر(ص) نیروها را مرتب کرده برایشان خطبه خواند و آن‌ها را به جهاد برانگیخت. سپس حضرت پنجاه نفر از کمانداران را به فرماندهی عبدالله بن‌جبیر، مأمور محافظت از شکاف کوه احد کرد و به آنان دستور داد که به وسیله تیرهای خود، لشکر را از پشت‌سر محافظت کنند و به آنها تأکید ورزید که در هیچ حال چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم شما از جای خود، حرکت نکنید.[۱۲]

رسول خدا (ص) هنگامى که به احد رسید آماده جنگ شد. پرچم مهاجران را به علی (ع) و پرچم انصار را به سعد بن عباده مرحمت فرمود و خودش نیز زیر پرچم انصار قرار گرفت.[۱۳]

در جنگ احد تعداد سپاهیان حضرت محمد (ص) هفتصد[۱۴]نفر بودند که از این تعداد، صد زره دار داشتند و دو اسب سوار. یک اسب براى پیامبر (ص) و یک اسب دیگر براى ابو برده ابن نیار بود.[۱۵]

اما تعداد مشرکان بالغ بر سه هزار نفر بودند. هفتصد تن از آنها زره دار و دویست اسب سوار بودند. کاروان زنان هم از پانزده زن تشکیل می شد.[۱۶]

در جریان جنگ احد پافشارى و شهامت مسلمانان در اول کار، زیاد بود و خداوند متعال نیز آنها را یارى فرموده، تا جایی که لشگریان اسلام سپاه قریش را در هم شکستند و جاى تردید نماند که قریش رو به هزیمت نهاده بود؛ زیرا پرچمداران، یکى پس از دیگرى به دست على بن ابى طالب (ع) از پاى درآمدند و کار به جائى رسید که دیگر کسى جرئت نداشت آن پرچم شوم را به دست بگیرد.

زبیر می گوید: به خدا سوگند در آن حال هند و کنیزان و زنان دیگرى را که همراه او بودند دیدم که لباس هاى خود را جمع کرده فرار مى‏کنند.[۱۷] واقدى مى‏گوید: على (ع) از آنان بود که در جنگ احد هنگامى که مردم گریختند پایدارى کرد و همراه پیامبر (ص) باقى ماند و تا پاى جان و مرگ با پیامبر (ص) بیعت کرد.[۱۸]

حضور حضرت فاطمه(س) در جنگ احد و امداد رسانی به محارم

در روایتی آمده که ظاهراً خبر شکست پیامبر در جنگ احد از طریق برخى از فراریانى که به مدینه گریخته بودند، به گوش مردم رسیده بود. فاطمه(س) از شنیدن این خبر بى‏قرار شد. تا آن‌جا که به دهانه کوه یا محلى نزدیک به میدان جنگ آمد تا ببیند بر سر پدر و همسرش چه آمده است. شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: مسلمانان به همراه پیامبر به سمت مدینه حرکت کردند. فاطمه به استقبال پیامبر آمد. وى کاسه‏اى به دست داشت که در آن آب بود. برخی معتقد هستند که این روایت نشانگر آن است که فاطمه در خود مدینه یا محلى نزدیک به آن شهر به استقبال پیامبر آمده بود و هیچ‏گاه به سمت احد، که به اندازه یک فرسخ یا بیشتر از آن از مدینه فاصله دارد، نرفته بود.[۱۹]

اما در حدیث صحیحى که از امام صادق(ع) نقل شده:

فاطمه‏ى زهرا(س) هنگام شتافتن به زیارت قبور شهدا در احد، محل جنگ بین سپاه اسلام و مشرکین را دقیقاً نشان مى‏داد و این مى‏رساند که آن حضرت در این جنگ حضور داشته، هرچند آمدن او بعد از مجروح شدن پیامبر(ص) صورت گرفته باشد.[۲۰]

به هنگام جنگ احد هنگامى که فاطمه و صفیّه به رسول خدا(ص) رسیدند به آن حضرت نظر افکندند، پیامبر(س) به على(ع) فرمود عمّه‏ام را از من دور نگه دارید ولى فاطمه را مانع نشوید. وقتى فاطمه(س) به حضرت نزدیک شد و چهره حضرت را زخمى و دهان مبارک ایشان را آغشته به خون دید، فریاد زد و شروع به پاک کردن خون‌ها نمود و ‏گفت: خشم خداوند بر کسى که چهره رسول خدا را خونین کرده شدّت یابد. [۲۱]

فاطمه دختر رسول خدا(ص) دوید و خود را به حضرت رسانده و پیش روى حضرت نشست و هرگاه حضرت مى‏گریست او نیز گریه مى‏کرد و هرگاه ناله مى‏کرد او نیز مى‏نالید.[۲۲]

در حاشیه بحار الانوار آمده است: على(ع) با سپر خود آب مى‏آورد، وقتى فاطمه(س) دید خون‌هایی را که مى‏شوید بند نمى‏آید، تکه حصیرى را گرفته و آتش زد و خاکستر آن را روى زخم پاشید تا خون بند آمد.[۲۳]

آن روز چون پیامبر بر خانواده‏اش رسید، شمشیرش را به فاطمه(س) داد و گفت: دخترم خون‌هاى روى آن را بشو. على نیز شمشیر خود را به فاطمه داد. از دست تا شانه على از خون رنگین بود. آن حضرت به فاطمه گفت: این را هم بشوى. به خدا این شمشیر در این میدان راستى به خرج داد.[۲۴]

در روایاتی آمد که: محمدبن مسلمه با چهارده تن از زنان مدینه راهى احد شدند تا زخمیان را مداوا کنند. یکى از آن زنان، فاطمه بود. [۲۵]

طبق این روایت می‌توان نتیجه گرفت، علاوه بر حضور حضرت فاطمه ی زهرا(س) در جنگ احد، زن‌های دیگری نیز حضور داشته اند. در این جنگ حضرت فاطمه(س) نه تنها خود به محارم امداد رسانی می‌کرد بلکه زن های دیگر را در این امر آموزش می‌داد تا در امداد رسانی به مجروحان کمک کنند.

جنگ خندق

جنگ خندق یا احزاب در شوال سال پنج بعثت مصادف با فوریه- مارس ۶۲۷م[۲۶] در یثرب بین سپاه پیامبر(ص) و سپاه مکه به فرماندهی ابوسفیان صورت گرفت.

گروهی از یهودیان از جمله سلام ابی الحقیق و حیی بن اخطب و کنانه بن ربیع، و هوده بن قیس، و ابو عماره والبی با چند تن از قبیله ی بنی والبه به سوی مکه حرکت کردند و از ابوسفیان و دشمنان خدا در جنگ کردن با رسول خدا(ص) یاری خواستند.[۲۷]

وقتی به پیامبر(ص) خبر رسید که قریش و گروه های دیگر گرد هم جمع شده اند تا با مسلمانان وارد جنگ شوند. آن حضرت با یارانش برای پیدا کردن راه چاره مشورت کرد. همه نظرشان این بود که در مدینه بمانند و سلمان(ره) نظر داد که اطراف شهر مدینه خندق بکنند. سپاه دشمن نزدیک به بیست شب آن سوی خندق به انتظار نشستند.[۲۸] تا فرصت مناسبی پیدا کند و جنگ را آغاز کنند.

مسلمانان از فشار و گرسنگی سنگ بر شکم می بستند ولی با پشتکار و ایمان، به کار خود ادامه دادند.[۲۹]

نعیم بن مسعود به درخواست پیامبر(ص) نزد سران قبیله بنی قریظه رفت و آنها را نسبت به قریش بدبین کرد و حرکت و گفتار نعیم باعث ترس و نفاق بین آنها شد و پیمان خود را با قریش فسخ کردند. سرانجام رسول خدا(ص) در میان مسلمین به پا خواست و آنان را به جهاد با دشمنان دعوت کرد و در این راه یارانش را تشویق کرد.[۳۰]

عمربن عبدود، عکرمه بن ابی جهل، هبیره بن ابی وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب فهری سوار براسبان به طرف سپاه اسلام حرکت کردند[۳۱] سپس جایی از خندق که تنگ‌تر بود در نظر گرفته و اسبان خویش را به آن سو راندند.[۳۲]

در این میان امیرالمؤمنین علی(ع) به جنگ آنها رفت و عمروبن عبدود را کشت[۳۳] و سرانجام پس از به هلاکت رساندن نوفل بن عبدالله، سپاه دشمن که نتوانست این خواری را تحمل کند پراکنده و به مکه بازگشتند. در پایان پیامبر(ص) فرمود: دیگر قریش به ما حمله نخواهد کرد یعنی ابتکار عمل بعد از خندق به دست ما خواهد بود.[۳۴]

 

حضور حضرت فاطمه(س) در جنگ خندق

به سند معتبر از امام رضا(ع) روایت کرده‌اند که امیر المؤمنین(ع) فرمود: ما در حفر خندق در کنار رسول خدا(ص) بودیم که فاطمه آمد و پاره نانى به‌همراه داشت و به رسول خدا داد و آن حضرت فرمود: این پاره نان از کجاست؟ عرض کرد گرده نانى براى فرزندانم حسن و حسین پخته‌ام و قدرى از آن را نیز براى شما آوردم، حضرت فرمود: بعد از سه شبانه روز این اوّلین لقمه‏اى است که به گلوى پدرت رسیده است.[۳۵]

آنچه از روایت ذکر شده می‌توان نتیجه گرفت مردم یثرب نزدیک به یک ماه در محاصره بودند و باعث شده بود که مردم  از لحاظ آذوقه در فشار به سر ببرند، از طرفی پیروزی در این جنگ اهمیت زیادی برای پیامبر(ص)‌ و یارانش داشته است به طوری که وقتی دختر گرامیشان در آن شرایط  نان به دست مبارک پیامبر(ص) داد، پیامبر(ص) فرمود بعد از سه شبانه روز اولین لقمه‌ای ا‌ست که به گلوی پدرت رسیده که این حاکی از شرایط بحران است که پیامبر(ص) ‌اهمیت دادن کارهای مربوط به جنگ را به خوردن و آشامیدن ترجیح داده و برای رسیدن به پیروزی سلامتی خود را به خطر می‌اندازد، در این شرایط باید کسانی باشند تا خدمت رسانی کنند تا رزمندگان توان مقابله با دشمنان را داشته باشند. می‌توان گفت در آن شرایط بحران به نوعی تقسیم کار صورت گرفته است که مردان یثرب به جنگ با دشمنان بپردازند و زن‌ها وظیفه خدمت رسانی و جمع آوری آذوقه به رزمندگان را انجام دهند. نقش حضرت فاطمه زهرا(س) در جنگ‌ها ‌با توجه به شرایط موجود تغییر می‌کند. همانطور که ذکر شد، حضرت در جنگ خندق مسئولیت خدمت رسانی به رزمندگان(محارم) را به عهده داشته است.

 فتح مکه

براساس صلح حدیبیه قریش و مسلمانان نباید با هم بجنگند حتی نباید به نفع هم پیمان خود علیه هم پیمان طرف دیگر وارد جنگ شوند ولی قریش نقض پیمان کردند و به نفع هم پیمان خود بنی بکر علیه بنی خزاعه، هم پیمان مسلمانان وارد جنگ شدند و آنان را قتل عام کردند و زنان را به اسارت و اموال را به غارت بردند.[۳۶]

وقتی پیامبر(ص) از نقض صلح توسط قریش مطلع شد.آماده کارزار شد و جنگ افزار و ساز و برگ آماده کرد و آن حضرت(ص) به مردم دستور داد که به سمت مکه حرکت کنند.[۳۷]سپس پیامبر(ص) ده هزار سرباز را تا نزدیکی شهر مکه رهبری کرد تا به سرزمین مرّالظهران رسید، به هنگام شب، دستور داد که هر فردی آتش روشن کند. ابوسفیان وقتی متوجه شد، که کار از کار گذشته است، از عظمت سپاه وحشت کرد و تسلیم شد.[۳۸] در روز فتح مکه پیامبر(ص) پرچم جنگ را به سعد بن عباده سپرد و به او دستور داد که پیشاپیش آن حضرت وارد مکه شود[۳۹]، سپاه اسلام از چهار سو وارد شهر مکه شدند، شهری که ۲۱ سال تمام مسلمانان را مورد شکنجه و آزار قرار داده و چندین جنگ بر آنان تحمیل کرده بود و بارها نقشه ترور پیامبر(ص) در آن کشیده شده بود. مردم وحشت زده و پر از اضطراب آن هم با قساوت و خشونتی که در عرب‌ها وجود داشت. به خصوص وقتی که شعار سعد بن عباده به گوش رسید که امروز روز کشتار و خونریزی، روز اسارت زنان است[۴۰] پیامبر(ص) به خاطر رجز سعدبن عباده که مبادا نسبت به قریش سختگیری کند به امیرالمؤمنین(ع) فرمود پرچم را از سعد بگیر و تو باید در جلوی ما با پرچم جنگ وارد مکه بشوی[۴۱] و با این شعار وارد مکه شدند«الیوم یوم المرحمه». با این عمل، پیامبر(ص) به دل‌های مضطرب و چشم های هراسان مردم، برق شادی و آرامش بخشید.[۴۲]

حضور حضرت فاطمه(س) در فتح مکه

ابو مرّه غلام عقیل بن ابوطالب، از قول امّ هانئ دخترابوطالب نقل مى‏کند که در سال فتح دو تن از بنى مخزوم به من پناه آوردند. در این هنگام برادرم علىّ (ع) آمد وگفت: این دو را می خواهم بکشم. ام هانی می گوید، وقتی این سخن را شنیدم به نزد پیامبر(ص) که بالاى مکه بود رفتم. پیامبر (ص) که مرا دید خوش آمدی گفت و پرسید: اى امّ هانی برای چه کاری به اینجا آمده‌ای؟ گفتم: اى رسول خدا (ص)، دو مرد از بستگان شوهرم را امان داده‏ام و على (ع) قصد کشتن آن دو را دارد. فرمود: کسى را که تو پناه داده‏اى من هم پناه مى‏دهم. سپس  پیامبر (ص) برای غسل کردن برخاست و فاطمه (ع) به ایشان جامه‏ اى دادند و پیامبر (ص) همان جامه را به تن کرد و هشت رکعت نافله ظهر خواند.[۴۳]

در جایی دیگر آمده که «ام‏هانى» خواهر على(ع) گوید: در روز فتح مکه دو تن از خویشان مشرک شوهرم را پناه دادم و در حالى که آنها هنوز در خانه‏ام بودند ناگهان برادرم على (ع) در حالى که سواره و زره پوش بود پیدا شد و به طرف آن دو تن شمشیر کشید میان او و ایشان ایستادم و گفتم اگر بخواهى آن دو را بکشى باید مرا پیش از آن‌ها بکشى! على (ع) بیرون رفت در حالى که چیزى نمانده بود آن‌ها را بکشد. من خود را به محل خیمه رسول خدا (ص) در بطحا رساندم و آن حضرت را پیدا نکردم ولى فاطمه (ع) را دیدم و ماجرا را برایش گفتم، دیدم فاطمه (ع) از همسر خود قاطع‏تر است؛ با تعجب گفت تو هم باید مشرکان را پناه دهى؟ در این هنگام رسول خدا (ص) رسید و از پیامبر(ص) براى آن دو نفر امان خواستم. پیامبر (ص) به آن دو امان داد. سپس پیامبر (ص) به فاطمه (ع) فرمود که براى او آب بیاورد تا خود را  شستشو دهد. [۴۴]

هنگامى هم که هند و دیگر زنان مشرکین براى اعلام پذیرش اسلام و بیعت به حضور پیامبر (ص) رسیدند فاطمه (س)، همسر پیامبر (ص) و گروهى از زنان عبدالمطلب حضور داشتند.[۴۵]

ابن ابى سبره، از موسى بن عقبه از ابو حبیبه آزاد کرده زبیر، از عبد اللّه بن زبیر نقل مى‏کرد که: روز فتح مکه، هند دختر عتبه، و ام حکیم دختر حارث بن هشام همسر عکرمه بن ابى جهل، و بغوم دختر معذّل که از قبیله کنانه و همسر صفوان بن امیّه بود، و فاطمه دختر ولید بن مغیره، و هند دختر منبّه بن حجّاج که مادر عبد الله بن عمرو بن عاص است همراه ده نفر از زنان قریش مسلمان شدند. آن‌ها در ابطح پیش رسول خدا (ص) آمدند و به حضور آن حضرت رسیدند و بیعت کردند. فاطمه (ع) دختر پیامبر، همسر رسول خدا (ص) و گروهى از زنان خاندان عبد المطلب هم آنجا بودند. هند دختر عتبه در حالى که روبند داشت صحبت کرد و گفت:

سپاس خدای را، دینی را که برگزیده بود، آشکار کرد و باید رحمت و بخشش تو مرا فرا گیرد، من زنى هستم که به خدا ایمان آورده‏ام و او را تصدیق مى‏کنم، و روبند از چهره خود برداشت و گفت من هند دختر عتبه‏ام. پیامبر (ص) فرمودند: خوش آمدى. هند گفت: اى رسول خدا، به خدا سوگند قبلاً بهترین آرزویم این بود که از میان همه خاندان‌ها، فقط خانواده تو ذلیل و خوار بشوند، و حال آن‌که امروز بهترین آرزوى من این است که آن‌ها عزیز و محترم باشند. پیامبر (ص) فرمود: بیشتر از این باید باشد! آن‌گاه رسول خدا (ص) براى ایشان قرآن خواند و با آنها بیعت فرمود. هند گفت: اى رسول خدا، آیا اجازه مى‏دهید که با شما دست بدهیم؟ پیامبر (ص) فرمود: من با زنان دست نمى‏دهم و هر آینه گفتار من براى صد زن همچون گفتارم براى یک زن است. و گفته شده است که پیامبر (ص) پارچه‏اى روى دست خود انداخت و زن‌ها از روى پارچه دست به دست آن حضرت کشیدند. و هم گفته شده است که ظرف آبى آوردند و پیامبر (ص) دست خود را وارد ظرف آب کرد و سپس ظرف را به زن‌ها داد تا دست خود را در آب وارد کنند. و همان مطلب اول در نظرشیعه قابل قبول تر است که پیامبر فرموده است «من با زنان دست نمى‏دهم».[۴۶]

احتمالاً حضور فاطمه (ع) و برخى دیگر از زنانى که با پیامبر محرم بودند براى حفاظت از جان رسول خدا(ص) بود چه زنان منافق و خطرناکى هم ‌چون هند جگرخوار به‌ ظاهر براى اعلام پذیرش اسلام نزد پیامبر (ص) مى‏آمدند.

با توجه به روایات ذکر شده، حضرت فاطمه(س)‌ در فتح مکه کنار پدر گرامی خود، حضور داشت. اگر شرایط اجازه می‌داد حضرت فاطمه(س) همیشه کنار پیامبر(ص) قرار می‌گرفت و حاضر به ترک ایشان نبود به طوری که برای حفاظت از رسول خدا(ص) حاضر بود جان خود را به خطر بیندازد تا از جان پیامبر خدا(ص)‌ پاسداری کند آن  هنگام که زنان قریشی و مکی برای بیعت نزد پیامبر (ص)‌می‌آیند، حضرت فاطمه(س)‌ در کنار پیامبر(ص) قرار می‌ گیرد. حضرت صدیقه کبری(س)، با توجه به شرایط موجود، در زمان فتح مکه، مسئولیت پاسداری از جان پیامبر(ص)‌ را برعهد داشت.

شرکت در مراسم سوگواری شهدا و زیارت قبور

در نبرد احد، حمزه سیّدالشهدا، عموى پیامبر(ص) به شهادت رسید. پیامبر(ص)‌ از شهادت عمویش بسیار محزون شد که در این هنگام از جانب خداوند وحی‌ نازل می‌شود، در این باره روایتی آمده  که از جانب خداوند بر پیامبر(ص) وحی نازل شد که ما تو را رحمت عالمیان و برگزیده‌ی انسان ها قرار دادیم اگر تو قصد انتقام خون عمویت را داری به هدف خود خواهی رسید اما بی تابی نکن:« وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ [۴۷]» پس از شنیدن وحی پیامبر(ص) بی تابی نکرد و  مصیبت عمویش حمزه را تحمل کرد در این هنگام صفیه خواهر حمزه از دور پیدا شد. پیامبر(ص) به زبیر فرمود: برو و او را با احترام و مهربانی برگردان تا برادر خود را به این حال نبیند و توهینی را که به بدن برادرش شده را نبیند زیرا طاقت و تحمل دیدن این وضعیت را ندارد. زبیر نزد مادرش آمده گفت: پیامبر(ص) نظرش این است که برگردی. مادرش گفت: اطاعت امر می کنم و قدمی از این‌جا جلوتر نمی روم اما اگر می شود از پیامبر اجازه بگیر تا پیکر مثله شده‌ی برادر خود را که هند جگر خوار جگرش را خورده و گوش و بینی او را بریده، ببینم و بر این مصیبت صبر کنم تا ثواب صابرین نصیب من نیز بشود. رسول خدا(ص) به ایشان اجاز داد، اما هنگامی که برادر خود را با آن وضعیت دید، استرجاع و استغفار کرد و بی طاقت شد و نمی توانست تحمل کند گریه و شیون می کرد. فاطمه زهرا(س) نیز ایشان را در سوگ حمزه همراهی می کرد. اصحاب نیز بسیار گریه کردند و آه و ناله سر می‌دادند. جبرئیل فرود آمد و گفت ای رسول رسول الله! عمویت حمزه را در هفت آسمان شیر خدا و شیر رسول خدا و سید الشهداء مى‏خوانند و تمامى ملائکه آسمان بر پیکر ایشان نماز خواندند شما نیز برای ایشان نماز بخوانید. پس رسول(ص) بر پیکر ایشان نماز خواند. سپس به نوبت پیکر شهدا را کنار حمزه قرار داد و برای همه آنها نماز خواند [۴۸]، تا هفتاد نماز برای عمویش حمزه خواند. پیغمبر فرمود تا او را همانجا به خاک بسپارند و با اصحاب خود به مدینه بازگشت.[۴۹]

پس از نبرد اُحد، فاطمه زهرا(س) تا زنده بود، هر دو سه روز یک بار به زیارت شهداى احد مى رفت.

در صبح هر روز شنبه، حضرت فاطمه (س) به زیارت قبور شهداى احد مى‏رفت و در میان آن‌ها در کنار قبر حضرت حمزه توقف بیشتر مى‏نمود و براى او طلب رحمت و مغفرت مى‏کرد.[۵۰]

روایتی که از امام صادق(ع) ذکر شده: «عاشت فاطمه بعد رسول الله ص خمسه و سبعین یوما لم تر کاشره و لا ضاحکه تأتی قبور الشهداء فی کل جمعه مرتین الاثنین و الخمیس فتقول: هاهنا کانرسول الله ص و هاهنا کان المشرکون‏[۵۱]»: جده‏ام فاطمه بعد از پدرش رسول خدا، فقط هفتاد و پنج روز زندگى کرد. بعد از پدرش کسى او را شاد و خندان ندید. هر هفته روزهاى دوشنبه و پنجشنبه به مقبره شهداى احد مى‏رفت و با یادآورى صحنه‏هاى جنگ احد مى‏گفت: پدرم رسول خدا در این جا موضع گرفته بود و مشرکان در این جا صف کشیده بودند.

نشان می‌دهد که زیارت قبور شهدا برای حضرت فاطمه(س)‌ اهمیت دارد و در سوگ شهدا، شرکت می‌کرد و هم صدا با زنان داغ دیده‌ی دیگر گریه می‌کرد. حضرت فاطمه(س)‌ با حضورش در مراسم سوگواری و زیارت قبور شهدا به ما می‌آموزد که نباید شهید و اهدافش را به فراموشی بسپاریم با رفتن بر مزار شهدا، یادشان همیشه در ذهن ما، باقی خواهد ماند و هدفشان از شهادت هیچ وقت رنگ کهنگی به خود نخواهد گرفت.

 رسیدگی به خانواده شهدا

در نبرد موته، جعفربن ابیطالب به شهادت رسید و پیامبر(ص) به خانه وى رفت و همسر و فرزندانش را دلدارى داد و از آنجا به خانه فاطمه(س)رفت. حضرت فاطمه مى گریست. پیامبر(ص) فرمود: بر مثل جعفر باید گریه کنندگان بگریند. سپس رسول خدا(ص) فرمود: براى خانواده جعفر غذایى تهیّه کنید، زیرا امروز آن‌ها خود را فراموش کرده‌اند. در کتاب‏هاى سیره آمده است که پیامبر (ص) به خانه اسماء دختر عمیس همسر جعفر رفت و به او فرمود: پسران جعفر کجا هستند؟ او آنان را آورد. آن‌ها سه پسر به‌ نام‌هاى عبدالله و عون و محمد بودند. پیامبر آنها را کنار خود نشانید و آن طور  که یتیمان را نوازش می کرد آنها را نوازش کرد سپس چشمانش پر از اشک شد و گریه کرد. همسر جعفر گفت: اى رسول خدا فرزندانم را مانند یتیمان نوازش می کنی، آیا از جعفر و همراهانش خبرى به شما رسیده است؟ پیامبر از هوش و زکاوت او تعجب کرد و به او فرمود: اى اسماء، جعفر شهید شده است. اسماء گریه کرد. پیامبر فرمود: گریه نکن زیرا خداوند به من خبر داد که او در بهشت دو بال از یاقوت سرخ دارد که با آن‌ها همراه فرشتگان پرواز می کند. اسماء به پیامبر عرض کرد: اى رسول خدا کاش مردم را جمع می کردی و آنها را از فضیلت جعفر آگاه مى‏ساختى. پیامبر (ص) برخاست و بر منبر رفت و در حالى که اندوه در چهره‏اش آشکار بود از جعفر و فضیلت او سخن گفت.[۵۲]

ذکر این روایت حاکی از آن است که خانواده شهدا برای پیامبر(ص)‌و دختر گرامیشان بسیار قابل اهمیت است اهل بیت(ع) برای همه‌ی دوران ها الگو و اسوه هستند. می‌توان از این روایت آموخت که رسیدگی به خانواده شهدا علاوه بر شادی و دل گرمی برای بازمانده های شهید، باعث می‌شود تا دیگر مردان انگیزه حضور در جهاد را داشته باشند و با خیالی آسوده (که کسانی هستند به خانواده‌های آن‌ها رسیدگی کنند) ‌به میدان رزم رهسپار شوند.

آرامش در خانواده

به جرأت مى‌توان گفت امام على(ع) در طول زندگى مشترکش با حضرت زهرا(س) بیشتر اوقاتش را در میدان‌هاى جهاد یا مأموریّت هاى تبلیغى گذراند و در غیاب او همسر وفادارش فاطمه(س) وظیفه اداره خانه و تربیت فرزندان را به عهده داشت و این کار را به نحوى شایسته انجام مى داد تا همسر رزمنده‌اش با خاطرى آسوده، وظیفه مقدّس جهاد را به انجام برساند.

هنگامی که در سال هشتم هجرت ، پیامبر (ص ) حضرت علی(ع) را در ماجرای جنگ ذات السلال به سوی بیابان و ریگزار یابس برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده که : حضرت علی(ع) عصابه (دستمال ) مخصوصی داشت ، هرگاه به جنگ بسیار سخت می رفت آن عصابه را به سر می بست. در این سفر هم به نزد فاطمه علیها السلام آمد و آن عصابه را طلبید[۵۳]

این گزارش تاریخی نشان می دهند که فاطمه(س) در صحنه های حساس در کنار همسرش حضور داشته و یاریگر او بوده است.

همان طور که قبلا اشاره شد، حضرت فاطمه(س) موقعیت شناس بودند. در هر جنگی با توجه به شرایط موجود، مسئولیتی را به عهده می‌گرفت. در بعضی جنگ‌ها که با زیاد مدینه فاصله داشت و ماه‌ها طول می‌کشید حضرت در خانه حضور داشته و آرامش را در منزل بر قرار می کردند تا همسرش امیرالمومنین با خیالی آسوده به میدان نبرد بروند. حضرت فاطمه زهرا(س) در طول عمر کوتاه خود در صحنه‌های مختلف زندگی حضوری فعال داشت و همیشه در کنار پدر و همسر گرامیش بود. تا جایی که برای دفاع از حق مسلّم امام زمان خود جانشان را از دست داده و اولین شهید ولایت لقب گرفت.

 

منابع و مآخذ

  • ابن اثیر،عزالدین على، کامل:تاریخ بزرگ اسلام وایران، ترجمه عباس خلیلى ابوالقاسم ، مؤسسه مطبوعاتى علمى،تهران،ج ‏۷،۱۳۷۱ش
  • ابن اثیر، عز الدین، تاریخ کامل، ترجمه، محمد حسین روحانی، اساطیر، تهران، ج ۳، چاپ سوم، ۱۳۸۵
  • ابن هشام، زندگانى محمد(ص) پیامبراسلام، ترجمه سیدهاشم رسولى، انتشارات کتابچى، تهران، ج ‏۲، چاپ پنجم،۱۳۷۵ش
    استرآبادی، احمدبن تاج الدین، آثار احمدى تاریخ زندگانى پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام، میراث مکتوب، تهران
  • امین عاملی، سیدمحسن،أعیان الشیعه،دارالتعارف‏، بیروت‏، ۱۴۰۳
  • امین عاملی، سید محسن، سیره معصومان، مترجم علی حجتی کرمانی، سروش، تهران، ج ۳ چاپ دوم ،۱۳۷۶ش
  • انصارى زنجانى خوئینى، اسماعیل،الموسوعهالکبرى عن فاطمهالزهراء سلام الله علیها، دلیل ما، قم،۱۴۲۸ ق
  • حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام از دوران جاهلیت تا عصر امویان حدود سال ۶۰ هجری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،تهران، چاپ هشتم، ۱۳۸۳٫
  • رحمانی همدانی،احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر، مترجم سیدحسن افتخارزاده‏، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، تهران‏.
  • ‏‏‏‏‏رشاد، علی اکبری، دانشنامه فاطمه(ع)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳٫
  • ‏سپهر، محمدتقی لسان الملک ، ناسخ التواریخ زندگانی پیامبر،اساطیر، تهران،۱۳۸۰ش.
  • شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ترجمه حمیدررضا مستفید- علی اکبر غفاری،نشر صدوق، تهران
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، مترجم عزیزالله عطاردی، اسلامیه، تهران ،چاپ اول،۱۳۹۰ ق
  • طبرسى،فضل بن حسن، تاج الموالید، دار القار، بیروت، چاپ اول،۱۴۲۲ق
  • طبرسى،فضل بن حسن، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، مترجم عزیز الله عطاری، اسلامیه، تهران،۱۳۹۰ق
  • قمی، عباس، مفاتیح الجنان، اسوه، قم
  • قمی، عباس، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، دلیل ما،قم، ۱۳۷۹ ش
  • محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، قم، ۱۴۱۷ ق
  • مجلسی، زندگانی حضرت زهرا علیه السلام، ترجمه محمد روحانی علی آبادی، مهام، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش
  • معروف الحسنى، هاشم، سیرهالمصطفى، مترجم حمید ترقى جاه‏، حکمت‏، تهران‏، ۱۴۱۲ ق‏
  • مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ پنجم،۱۳۸۰٫
  • موسوى، سیدمحمدباقر،الکوثرفی أحو الفاطمه بنت النبی الأعظم علیهماالسلام‏ ‏، دلیل ما، قم.
  • مؤلفان، سه مقتل گویا در حماسه عاشورا ، مترجم عبدالرحیم عقیقی بخشایی،وید اسلام، قم، ۱۳۸۲ ش
  • میرجهانى طباطبائى،سیدحسن، جنهالعاصمه، بیت الزهراء، مشهد، ۱۴۲۶ ق‏
  • واقد کاتبی، ابن سعد، طبقات الکبری، مترجم محمود مهدوی دامغانی، فرهنگ و اندیشه، تهران،ج ۳و ج ۲، ۱۳۷۴ش
  • واقدی،محمد بن عمر، مغازی واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.

[۱]مقاله فاطمه(س) و حضور در صحنه های نبرد، سایت تبیان

[۲]‏انصاری زنجانی خوئینی،اسماعیل،الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء سلام الله علیها، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، ج ۲، ص ۱۸۸

[۳]قمی،عباس،منتهی الامال فی تواریخ النبی والآل، دلیل ما،قم، ۱۳۷۹ش، ج ۱، ص ۳۱۷

[۴]سپهر، محمدتقی لسان الملک، ناسخ التواریخ زندگانی پیامبر، اساطیر،تهران،۱۳۸۰، ج۵، ص۲۶۹۵

[۵]عاملی، سیدمحسن امین، سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی، سروش، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ ش،ج۲، ص ۵۱

[۶]طبرسی،فضل بن حسن، تاج الموالید، دارالقار، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ۲۱-۲۲

[۷]رشاد،علی اکبری، دانش نامه فاطمه(ع)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران،چاپ اول، ۱۳۹۳،ج ۱،ص۱۳۶

[۸]طبرسی،فضل بن حسن، تاج الموالید، دارالقار،ر ک، ص۸۰

[۹]میرجهانی طباطبایی، سیدحسن، جنه العاصمه، بیت الزهراء،مشهد،۱۴۲۶ ق، ص ۶۳۵

[۱۰]معروف الحسنی، هاشم، سیره المصطفی، ترجمه حمید ترقی جاه، ر ک، حکمت، تهران،۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۶۶

[۱۱]ابن هشام، زندگانی محمد(ص) پیامبراسلام، ترجمه سیدهاشم رسولی، انتشارات کتابچی، تهران،چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش،ج ۲ ص۹۰

[۱۲]ابن هشام، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ترجمه سیدهاشم رسولی، پیشین، ج ‏۲،ص۹۲

[۱۳]طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ترجمه عزیزالله عطاردی، اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۰ ق ص ۱۱۷‏

[۱۴]طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ترجمه عزیزالله عطاردی، پیشین، ص۱۱۶

[۱۵]ابن اثیر،عزالدین على، کامل(تاریخ بزرگ اسلام و ایران)،ترجمه عباس ابوالقاسم خلیلی، مؤسسه مطبوعاتی علمی،تهران، ۱۳۷۱ ش، ج ۷، ص ۱۷۰

[۱۶] ابن اثیر،عزالدین على، کامل(تاریخ بزرگ اسلام و ایران)، ترجمه عباس ابوالقاسم خلیلی، پیشین،ج۷،ص ۱۷۰

[۱۷]ابن هشام، زندگانی محمد(ص) پیامبراسلام، ترجمه سیدهاشم رسولی، پیشین، ج ‏۲،ص۱۰۲

[۱۸]واقد کاتبی، ابن سعد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، فرهنگ و اندیشه، تهران، ۱۳۷۴ش،ج ۳، ص۱۶

[۱۹]امین عاملی، سیدمحسن،سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی، پیشین، ج‏۳ص۲۵۰

[۲۰]امین عاملی، سیدمحسن،أعیان الشیعه، دارالتعارف، بیروت،۱۴۰۳، ج۱ ، ص۳۱۹ ‏

[۲۱]  رحمانی همدانی، احمد، فاطمه زهرا علیه االسلام شادمانی دل پیامبر، مترجم سیدحسن افتخارزاده‏، تهران‏، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، ص ۱۷۶

[۲۲]رحمانی همدانی، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر(ص)، ترجمه سیدحسن افتخارزاده، پیشین، ص ۱۷۶

[۲۳]موسوی، سید محمدباقر، الکوثر فی أحوا الفاطمه بنت النبی الأعظم علیهما السلام، دلیل ما،قم ، ج۵، ص۱۴۹

[۲۴] امین عاملی، سیدمحسن، سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی، پیشین، ج ۳ ص ۲۵۲

[۲۵]امین عاملی، سیدمحسن، سیره معصومان،مترجم علی حجتی کرمانی، پیشین،ج‏۳،ص۲۵۰

[۲۶]ابن اثیر، عزالدین، تاریخ کامل، محمد حسین روحانی، اساطیر، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۵، ج ۳، ص۱۰۱۶

[۲۷]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۸۰، جلد اول ص۱۲۰-۱۲۱

[۲۸]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، پیشین،ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳

[۲۹]حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،چاپ هشتم، ۱۳۸۳،جاول، ۲۳۷

[۳۰]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، ر ک، پیشین،ج۱، ص۱۲۴

[۳۱] ابن اثیر،عزالدین، تاریخ کامل،محمدحسین روحانی، پیشین، ج ۳ص ۱۰۲۰

[۳۲]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی،پیشین،ج۱ ص ۱۲۵

[۳۳]ابن اثیر،عزالدین، تاریخ کامل، محمد حسین روحانی، پیشین،ج۳ ص ۱۰۲۱

[۳۴]حسنی،علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، رک، ج ۱ص۲۴۱

[۳۵]شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیهالسلام، ترجمه حمیدررضا مستفید- علی اکبرغفاری، نشرصدوق، تهران، ج ۲، ص ۴۵

[۳۶]تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام ص ۲۵۱-۲۵۲ ، مغازی واقدی ج ۲ ص ۷۸۰، بحار ج ۲ ص ۱۰۲

[۳۷]ابن اثیر،عزالدین، تاریخ کامل، محمدحسین روحانی، چاپ سوم، ۱۳۸۵، اساطیر، تهران،ج ۳، ص ۱۰۹۶

[۳۸]تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام ص ۲۵۲، مغازی  واقدی، ج ۲ ص ۷۸۰

[۳۹]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی،پیشین ج ۱ ص ۷۶

[۴۰]حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، پیشین،۲۵۲

[۴۱]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، پیشین ج ۱ ص ۷۶

[۴۲]حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، پیشین، ج ۱ص ۲۵۲

[۴۳]واقد کاتبی، ابن سعد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، پیشین،ج ۲ ، ص ۱۴۲

[۴۴]واقدی، محمد بن عمر، مغازی واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، نشر دانشگاهی،چاپ دوم، ۱۳۶۹ ش،ص ۶۵۰

[۴۵]واقدی، محمدبن عمر، مغازی واقدی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، پیشین،ص ۶۵۰

[۴۶]واقدی، محمدبن عمر،مغازی واقدی،ترجمه محمود مهدوی دامغانی، پیشین، ص ۶۵۰

 

[۴۷]النحل ۱۶/ ۱۲۶٫

[۴۸]استرآبادی، احمدبن تاج الدین، آثاراحمدى تاریخ زندگانى پیامبر اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام، میراث مکتوب، تهران، ص۱۷۴

[۴۹]استرآبادی، احمدبن تاج الدین، آثار احمدى تاریخ زندگانى پیامبر اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام،ص:۱۷۵

[۵۰]مجلسی، زندگانی حضرت زهرا علیه السلام، ترجمه محمد روحانی علی آبادی، مهام، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش، ص۳۹۷٫

[۵۱]  امین عاملی، سیدمحسن، أعیان الشیعه، دارالتعارف‏، پیشین ج ۱، ص۳۱۹

[۵۲]معروفالحسنی،هاشم،سیره المصطفی،ترجمه حمید ترقی جاه، پیشین،ج‏۲،ص:۲۵۵

[۵۳]مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، پیشین،ج اول،ص ۱۴۶-۱۴۷

telegram

همچنین ببینید

آموزه های مشترک معرفتی در خطبه فدکیه و خطبه های حضرت زینب(س)-بخش۷

 تهیه و تنظیم: موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول ۶) عاقبت ظلم الف: انتقام روزگار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.