زَرود یعنی بلعنده؛ ریگزارها و شنزارهای این منطقه، آبهای باران را میبلعید و به همین دلیل زرود نامیده میشد. زرود دارای حوض و برکه بوده است.
توقفگاه زرود، ریگزاری میان ثعلبیه و خزیمیه از راه کوفه به مکه و پایگاهی مناسب برای نزول کاروانها و متعلق به قبایل بنیاسد و بنینَهشل بوده است.
یکی از حوادث مهم حرکت امام، که به این منزل نسبت دادهاند، جذب و همراهی زهیربنالقینبُجُلی است.
امام بارگاهی مجلل و شکوهمند در این توقفگاه دید. پرسید از کیست؟ گفتند ازآن زهَیربنالقین.
زهیر، پیشتر از قافلهی امام، حرکت میکرد. هواخواه عثمان بود. هرجا اباعبدالله و کاروانش درنگ میکردند، حرکت میکرد.گروهی از قبایل فزاره و بُجیله که او را در منزلگاهها دیده بودند، میگفتند در سفر حج بوده است.
خورشید به میانهی آسمان رسیده بود. روزی گرم و طاقت سوز بود .حضرتاباعبدالله یکی از همراهان را به سراغ زهیر فرستاد. وی با همسر و همراهان کنار سفرهی غذا نشسته بود. هنوز لقمه به فضای دهان نرسیده بود که سفیر امام رسید و او را به دیدار با امام دعوت کرد. بیمیل بود. اما همسرش، دلهمبنتعمرو، بر سرش فریاد کشید که: برخیز! فرزند فاطمه دعوتت کرده است؛ عسی ان تکرهوا شیئاً و هُوَ خیرٌ لکم.
زهیر برخاست. پس از دیدار با امام، انقلابی در وجودش رخ داد. شیفته و واله وخندان به خیمه بازگشت. و به همسرش گفت: انت طالق!
دلهم گفت: یا همراهم کن یا شفاعتم کن.
وقتی زهیر همسفر کاروان شد، به یاران گفت: در سال ۳۲ هجری عازم فتح بُلنْجر از سرزمینهای خزر بودیم. پس از فتح، غنائم فراوان به دست آمد. سلمان که همراه ما بود گفت: اَفَرحتُم بما فتح اللهُ علیکم؟ فَقُلنا نعم، قال اذا ادْرکتُم سیّد شبابِ آل محمّد فکونوا اَشَد فرحاً لقتالِکم مَعَهُ مّما اصبتُم الیوم من الغنائم فاما اَنَا فاستودعکُمُ الله.
آیا از دست یافتن به فتح و غنیمت خوشدل و مسرورید؟ گفتیم: آری. فرمود: پس آنگاه که محضر سیّد جوانان خانوادهی پیامبر را درک کنید، شادی شما افزونتر خواهد بود. چرا که غنیمت شما در آن روز بهشت است. اما من شما را وداع میکنم، چه، در آن روز زنده نخواهم بود.
این سخن سلمان روشنگر چند نکته است :
۱٫ مقام و منزلت سلمان و پیشگویی وی؛
۲٫ مقام و منزلت همراهی و شهادت در رکاب اباعبدالله که سلمان از نبودن خویش در آن هنگام با حسرت یاد میکند؛
۳٫ زمینه سازیهای سلمان که در حافظه و خاطر زهیر تا آن موقع باقی است؛
۴٫ شهادت بالاترین غنیمت و برترین دریافت و پیروزی است.
در منطقهی زرود حادثهای بزرگ رخ داده بود که به یومزرود مشهور بود. این سرزمین میان منطقهی بنیعبس و بنییربوع ومتصل به جدود بوده است.
ورود امام حسین به منطقهی زرود را روز دوشنبه ۲۱ ذیالحجّه نگاشتهاند.گویا امام شبی را در زرود گذرانده است. در معجمالبلدان زرود را از ریشهی زرد به معنی بلع ذکر شده است. چرا که ریگزار بوده و آب را میبلعیده است.
طبری در تاریخ خویش مینویسد: در منطقهی زرود، دو تن از یاران امام به نامهای عبداللهبنسلیم ومذریبنمشمعل که از قبیلهی بنیاسد بودند، دو نفر کوفی را دیدند که به سوی حجاز در حرکتاند. آن دو به محض دیدن سپاه امام، مسیر خویش را تغییر دادند تا با ایشان مواجه نشوند.
عبداللهبنسلیم و مذری، خود را به آنان رساندند و اوضاع کوفه را پرسیدند. گزارش آن دو تلخ و نگران کننده بود، شهادت مسلم و هانی و قیسبنمسهر و تحول رفتاری مردم کوفه.
عبدالله و مذرى خود را به امام رساندند و گزارش مسافران کوفه را بازگفتند. امام با یاران در میان گذاشت و گروهی کثیر از امام گسستند و بازگشتند در این جا بود که چند تن از همراهان امام که از جُهینه، منطقهای در نزدیکی مدینه، به امام پیوسته بودند اعلام وفاداری کردند و بر پیمان خویش پافشردند تا در کربلا به شهادت رسیدند این چهرهها و شهدای بزرگ عبارتند از:
۱٫ مَجمّعبنزیادبنعمروجُهنی(نامش در زیارت ناحیهی مقدسه و رجبیّه آمده است)
۲٫ عبّادبنمهاجربنابومهاجرجُهنی
۳٫ عقبهبنصلت جُهَنی
نام شهدای جُهنی(جهینه) در حدائقالوردیه آمده است.