خانه / شعر های عاشورایی / غزل / بیشتر از غزل (مجتبی خرسندی)

بیشتر از غزل (مجتبی خرسندی)

وقتی به برگ سوم شعبان سررسید
اسم تو را نوشت خدا،غم به سر رسید

((ادعونی أستجب لکم))ازعرش خواندوبعد
از بخشش گناه خلایق خبر رسید

روح خدا دمیده به جسم ((ثواب)) شد
از هر((گناه)) ناله ی ((أین المفر)) رسید

هم نور پر فروغ مسیر هدایت و
هم ناخدای کشتی خیرِ بشر رسید

مصراع آخرین ِ مسمّط نوشته شد
دیوان عشق حال به اوج هنر رسید

شش ماه خورد ازدل کوثر شراب ناب
حالا درخت سیب نبی(صل الله علیه وآله وسلم)را ثمر رسید

چشم نبی(صل الله علیه وآله وسلم)همین که به رویش گشوده شد
در بهترین قیافه (( خدا )) در نظر رسید

از جوهر وجود خودش کاتب الرسول(صل الله علیه وآله وسلم)
((والشمس)) را نوشت و سر ((والقمر))رسید*

حتی غزل به مرحمتش چند بیت هم
از آنچه بود در نظرم بیشتر رسید

((فطرس))به لطف یک نخ قنداقه ی((حسین(علیه السلام)))
بعد از هزار سال دوباره به(( پر )) رسید

نام تو آمد و قلم افتاد گریه و…
بی اختیار شعر به جای دگر رسید
*****

((افتاده بود زینت دوش نبی(صل الله علیه وآله وسلم)به خاک))
با هرچه داشت زد به تنش، هر نفر رسید

وقتی که غارت هه چیزش تمام شد
با کاروان نیزه زمان سفر رسید

آقا ببخش ! روضه اگر ناتمام ماند…
قصه گذشت از تن  و حالا به سر رسید…

شاعر: مجتبی خرسندی

 

 

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.