همیشه با دو چشمت عالمی داشت کجا مثل نگاهت همدمی داشت امام عشق، آن ظهر عطشناک به دستانت نیاز مبرمی داشت سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »آه زینب(س) (محمدکاظم بدرالدین)
دلــت را مــهـــر درگــاهــی کشیدهست به آن راهی که میخواهی کشیدهست دوبیتــی میتپـــد شـــایـد که زینب(س) بـــه یــــاد کـــربــلـــا آهی کشیدهست محمدکاظم بدرالدین
ادامه نوشته »آیهی حجاب(ایوب پرندآور)
تو جوهرهی زلال آبی زینب رودی و همیشه پرشتابی زینب ناخوانده ز عصمت نگاهت پیداست تو دختر آیهی حجابی زینب ایوب پرندآور
ادامه نوشته »کوچکِ بزرگ (سید عباس صدرالدینی)
لبش را از عطش سیراب کردند چو مرغی در قفس بیتاب کردند به روی دست بابای غریبش ز تیر حرمله در خواب کردند سید عباس صدرالدینی
ادامه نوشته »انگشتر(عبدالرحیم سعیدی راد)
نه تنها تیر و تیغ و سـنگ بوده ســــر پیــــراهن تـو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمـید که انگشتر به دستت تنگ بوده عبدالرحیم سعیدی راد
ادامه نوشته »ریشهی ما (محمدرضا سهرابینژاد)
پیکـــار علیـــه ظــالمــان پیشــهی ماست جان در ره دوست دادن اندیشهی ماست هـــرگـــز نــدهیـــم تــن به ذلــت، هـرگــز در خـــون زلــــال کـــربــلا ریشهی ماست محمدرضا سهرابینژاد
ادامه نوشته »بار آخر(سید حبیب نظاری)
برادر با برادر دست میداد برای بار آخر دست میداد چه احساس قشنگی ظهر آن روز به عباس دلاور دست میداد سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »دل شوریده(حسین دارند)
دلم هر جا که باشد، غم همان جاست تمـــام مــاتــم عــالم، هــمــان جاست دل شـــوریــــده را فـــــردا، الــــهـــــی ببر آن جا که زینـــب هم همان جاست حسین دارند
ادامه نوشته »شهید بی کفن(احد ده بزرگی)
صفــابخـش چمن یـعنی دل من گـل صـد پاره تن، یعنــی دل من امام ساجدین در شام غم گفت شـهیـد بــی کفـن یعنی دل من احد ده بزرگی
ادامه نوشته »پیراهن گل(احد ده بزرگی)
شـکـســته کشــتـی بحــر ولــایــت به خــون غلتیــده مصبــاح هــدایــت شب است و ساربان چون باد صرصر بــرد پــیــراهـــن گـــل را بــه غــارت احد ده بزرگی
ادامه نوشته »