چرا از یاد بردی نینوا را؟ نبوسیدی زمین کربلا را؟ چرا وقتی عطش بارید، باران! رها کردی دل گنجشک ها را؟ سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »اقیانوس عشق( سیدحبیب حبیب پور)
به شام تیرگی فانوس عشقی کلام عشق در قاموس عشقی کجا لب تشنه ی آبی ابالفضل؟! تو دریا نه که اقیانوس عشقی سیدحبیب حبیب پور
ادامه نوشته »گل سرخ (مرحوم قیصر امین پور)
ندانم کار، دیگرگون چرا بود ز شرح و وصف ما بیرون، چرا بود گل سرخ ار ز بیآبی شود زرد رخ او در عطش، گلگون، چرا بود؟ مرحوم قیصر امین پور
ادامه نوشته »دست بسته(سید حمیدرضا برقعی)
دلی در خون نشسته دوست داری؟ بگو قلبی شکسته دوست داری؟ تورا ای عشق ! بی سر دوست دارم مرا با دست بسته دوست داری؟ سید حمیدرضا برقعی
ادامه نوشته »به نیزه خواب خوش کردی علی جان(مصطفی کرمی )
پریده رنگی و زردی علی جان برای خود شدی مردی علی جان چنان از گریه خسته شد تن تو به نیزه خواب خوش کردی علی جان مصطفی کرمی
ادامه نوشته »هنگام جدایی(عبدالرحیم سعیدی راد)
نگاه نازنینت کربلایی لبانت قاری «قالوا بلی» یی به خواهر گفتی از بالای نیزه: رسید ای وای هنگام جدایی! عبدالرحیم سعیدی راد
ادامه نوشته »یک عمه زینب..(سید حبیب نظاری)
دوباره دسته دسته سوگواری محرم، جمعه ، باران، بیقراری خدا، تا بر نگشتی کاش می داد به ما یک عمه زینب بردباری سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »قیامت(سودابه امینی)
من و ماه پریشان قیامت شکستم در نیستان قیامت دل زینب چرا شد شرحه شرحه که زد آتش به دامان قیامت سودابه امینی
ادامه نوشته »نصیب!(سید مهدی حسینی)
کویری بود، سر تا پا عطش بود تمام حرف این صحرا عطش بود فراتی داشت چون دریا خروشان نصیب ما از این دریا، عطش بود سید مهدی حسینی
ادامه نوشته »باران..(سید حبیب نظاری)
چه یک دست و مرتب بود باران دلی از غم لبالب بود باران رها، یکریز، با احساس، انگار دو قطره اشک زینب بود باران سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »