تو مهر قبول کربلایی زینب زهرای بتول کربلایی زینب ای وارث نهضت حسین بن علی! در شام، رسول کربلایی زینب یوسف رحیمی
ادامه نوشته »ردّ پا(سید حبیب نظاری)
گلی بوی تو را اینجا ندارد نشانی از تو این صحرا ندارد کجا باید به دنبالت بگردم؟ سر بر نیزه ردّ پا ندارد سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »باران…(نظاری)
چه یکدست و مرتب بود باران دلی از غم لبالب بود باران رها، یکریز، با احساس، انگار دو قطره اشک زینب بود باران سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »علی اکبر(عبدالرحیم سعیدی راد)
یکی می گفت از گل بهتر است او شبیه حضرت پیغمبر است او علیّ مرتضی آمد به میدان ولی نه! نه! علی اکبر است او عبدالرحیم سعیدی راد
ادامه نوشته »عموی مهربان(سید حبیب نظاری)
تمام آسمان، شاید بیفتد عموی مهربان، شاید بیفتد نباید می نوشتم “آب”، سقا به یاد کودکان شاید بیفتد… سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »فدای اصغر(نظاری)
نوشتم “پر” کبوتر شد دوبیتی نوشتم “لاله” پرپر شد دوبیتی نوشتم”آب”، لبهایش ترک خورد فدای کام اصغر شد دوبیتی سیدحبیب نظاری
ادامه نوشته »آشیانه(انصاری)
تنش لبریز زخم تازیانه شب و ماه خرابه آشیانه گل پرپر پدر را خواب می دید ستاره نم نم از چشمش روانه محمد حسین انصاری نژاد
ادامه نوشته »سه ساله(مریم حقیقت)
خمیده قد دلجویی سه ساله پریشان است گیسویی سه ساله پدر را دید و جان تسلیم او کرد شهید عشق، بانویی سه ساله مریم حقیقت
ادامه نوشته »ظهر عطشناک(سید حبیب نظاری)
همیشه با دو چشمت عالمی داشت کجا مثل نگاهت همدمی داشت امام عشق، آن ظهر عطشناک به دستانت نیاز مبرمی داشت سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »فرات تشنگی (سیدحبیب نظاری)
فراتی از عطش گسترده بودی غمی زیبا فراهم کرده بودی ندادی از کف٬ آخر تشنگی را به خون دل به دست آورده بودی شاعر: سید حبیب نظاری
ادامه نوشته »