خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / ای حسین، ای همه‌ی … (محمدرضا سنگری)

ای حسین، ای همه‌ی … (محمدرضا سنگری)

با تو عشق را فهمیدیم. خوبی را شناختیم و به کشف «خود» پرداختیم. بی تو همه چیز بی معنی بود، آسمان، بلاهتی آبی، آب سفاهتی سرگردان، زمین سنگی تیپا خورده و درختان رسوایانی ایستاده بودند.
اینک نیز عشق توست که گرممان می‌کند. گریه بر توست که طراوت و شکفتن‌مان می‌بخشد و شوق رسیدن به توست که خون حیات در اندام‌هایمان می‌دواند- با تو بود که شبی چهارده قرنه را پس پشت نهادیم و به آفتاب سلامی دوباره دادیم. با تو بود که هر روزمان عاشورا شد و شهاب روشنی، وسعت تیره گونه‌مان را به تبسمی شکست و به شوق دیدار تو خیابان‌های سربین و بیابان‌های آتش و مین را در نوردیدیم.
با تو بود که به امام عشق اقتدا کردیم و با اشارت او برخاستیم و با دیگر اشارتش در خون نشستیم و با توست که راه روشن او را، به شوق خواهیم پویید و هم جرعه جرعه خواهیم نوشید.

 دکتر محمدرضا سنگری/ منبع: یادهای سبز

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.