خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / سر انگشتی بر خاک می‌نویسد

سر انگشتی بر خاک می‌نویسد

سر انگشتی بر خاک می‌نویسد این قبر حسین است. پیش از آن سری بر نیزه قرآن می‌خواند و پیش از آن زنی از همهمه‌ی دشت، کودکان را می‌جست و پیش از آن اشک بود و آشوب و آتش و خاکستر. این‌جا کربلاست. سال‌ها در خویش نشستیم و گریه کردیم به یاد آن دستی که بر خاک آن جمله را نوشت. سال‌ها موییدیم به یاد صدای تشنه‌ای که بریده بریده بر نی قرآن خواند. سال‌ها ضجّه زدیم به یاد ضجّه‌هایی که کودکان تازیانه خورده، می‌زدند. سال‌هاست می‌موییم و می‌گرییم به یاد کربلای حسین.

حسین نام بلندی بود که بر گلوی آسمان شکفت. نام بلندی که تاریخ حماسه را آبرو بخشید و ایثار را معنایی دوباره نمود. حسین شمشیر برکشیده‌ی خداوند بود و آتشی که کاخ ستم را طعمه ساخت. خورشیدی که دوباره در یک روز برآمد و ماهی که تا همیشه‌ی تاریخ، سرخ و خون رنگ در شب‌های محرم خواهد تابید.
حسین حافظه‌ی فراموش نشدنی تاریخ است. حسین آتش تفتیده‌ی عذاب خداوند برای مشرکان است. حسین اشک است و ضجّه است، نوحه است و زنجیر، حسین تاریخ خون است. حسین خون تاریخ است. حسین چراغ فروزان فردا است. آسمان پرفروغی که تا همیشه‌ی تاریخ، دامن دامن ستاره تقدیم زمین خواهد کرد. حسین آینده‌ی روشن ماست تاریخ بی‌دریغ و درنگ ماست و گریه‌ی ناگریزی‌است که تا همیشه خواهیم داشت و اشک بی‌پایانی‌است که تا همیشه خواهیم ریخت. سرانگشتی بر خاک می‌نویسد؛ این قبر حسین است و ای خدای حسین، حافظه‌ی تاریخ برای نامی به بلندای نام حسین کوتاه است ما را حافظه‌ای به بلندای عظمت رشادت حسینی عطا فرما.

منبع: نجوای شبانه

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.