خانه / تحریف ها و آسیب ها / بعد از کربلا

بعد از کربلا

فصــل چــهـارم
بــعــد از کربلا
۱ . امـام بـیـمـا ر
متأسفانه بسیاری از مردم ناآگاه که به زعم استاد مطهری اکثـراً ایرانیا ن۱، امام چهارم شیعیان را با نام امام بیمار می‌شناسند و از او به عنوان شخصی رنجور و ناتوان با چهره‌ای زرد و روحی افـسـرده و … یاد می‌کنند، اما واقعیت چیز دیگری است، امام تنها در کربلا آن هم مدت کوتاهی بیمار بودند، مانند هر کس دیگری که در طول عمرش ممکن است چند روزی بیمار بود ه باشد و سپس بهبودی یابد.
بیماری امام در آن موقعیت چیزی جز مصلحت الهی نبود، چرا که در غیر این صورت باید امام مانند هر کس دیگری طبق وظیفه در جهاد شرکت می کرد.۲
امام بنا به نقل مورخان در آن حادثه از شدت ضعف و بیماری حتی بر روی زانوها هم نمی توانست بایستـد، چنانچه در تاریخ نقل می‌کنند: بعد از کشته شدن امام حسین(ع) سپاهیان به خیام هجوم آوردند و علی بن الحسین(ع) را یافتند و قصد کشتن ایشان را داشتند، که به خاطر شدت مریضی ایشان که به زعم آنها « در حا ل مرگ است » دست از ایشان کشیدند .۳
بله به واقع اگر این گونه نبود پس چه کسی می‌بایست بعد از آن ردای پیا مبر(ص) را بر دوش گرفته و مانند علی( ع) در همه جا بو سیله خطبه‌های غرّاء پیام مظلومیت حسین(ع) و چگونگی کشته شدن حسیـن(ع) را به گوش همگان تا انتهای تاریخ برساند.
پس باید گفت: بیـماری امام هرگز به معنای ضعف و ناتوانی همیشگی ایشان نبوده و نمی‌باشد. بلکه در طول اسارت ملجا و پناهی محکم برای همه اسیران و آرامشی برای د لهای دردمند آنان بود، چرا که در صحنه‌ها ی مختلف با شجاعت و شهامت با دشمنان برخورد می‌کند، از آن جمله در مجلس ابن زیاد به دنبال گفتگویی که بین ایشان و آن لعین صورت گرفت، ابن زیاد از پاسخ‌های کوبنده امام خشمگین شد و دستور داد: ایشا ن را به قتل برسانند. که امام فرمودند:
« مرا با کشتن تهدید می‌کنی؟! آیا نمی‌دانی که کشته شدن، برای ما یک امر عادی بوده و شهادت برای ما کرامت و فضیلت است؟۴»

۲ ــ سر بر محمل زدن
در ناسخ التواریخ خبری از شخصی به نام « مسلم جصّاص»( گچکار) نقل می کنند که:
« من از سوی ابن زیاد مأمور شده بودم که دارالاماره کوفه [ یا به قولی دروازه شهر ] را تعمیر و گچکاری کنم مشغول کار بودم که هیاهویی در شهر بلند شد. دست از کار کشیدم به سوی هیاهو رفتم. دیدم سرها را بر نیزه‌ها کرده‌اند و همراه با اسرا که در چهل کجاوه بودند، وارد شهر می‌کنند. زینب دختر علی ـ علیه السلام ـ خطبه می خواند و مردم کوفه را به باد ملامت گرفته بود که ناگهان سر حسین ـ علیه السلا م ـ را بالای نیزه کرده جلوی کجاوه زینب آوردند. زینب چون چشمش به سر بریده برادر افتاد و دید، باد موی محاسن برادر را گاه به سمت راست و گاه به سمت چپ می‌برد، از شدت تأثر و ناراحتی سرش را به چوب محمل کوبید؛ چنانکه خون از زیر مقنعه‌اش جاری شد و با چشمان گریان رو به برادر کرد و اشعاری خواند …۵»
طبق دلایلی این قو ل نادرست است:
۱ . شیخ عباس قمی معتقد است در آن شرایط اساسا ً هودج و محملی در آن مکان نبود که حضرت بخواهد چنین کاری کند۶٫
۲ . سلسله راویان این خبر در جایی ذکر نشده۷٫
۳ . منابع اولیه و کتابهای معتبر آنرا ذکر نکرده و تـنها در ناسخ التواریخ، منتخب طریحی۸ و نورالعین بیان شده که وضعیت و حجیـت تاریخی این کتابها مخدوش است۹ .
۴ . با توجه به شخصیت رفیع و والای آن حضرت که ایشان با نام عقیله بنی‌هاشم و در قول امام سجاد ـ علیه السلا م ـ « أ نتِ بـِحـَمدِ الله عـَـالـِـمـَـه ٌ غـَـیـرُ مـُـعـَـلـِّمـَهٍ و فـَـهـِـمـَـه ٌ غـَــیــرُ مُـفـَـهـِّـمـَـه۱۰» عمه جان، شکر و سپاس خاص خداوند است که تو آبشار الهام و مشرق اشراقی؛ تو بزرگتر از آنی که نیاز به معلم یا مربی داشته باشی.
به عنوان عالم و شخصیت با فهم و شعوری یاد شده و همچمین در صبر و تسلیم امر خداوند، اسوه و الگوی همگان نامیده می‌شود. بدون تردید با توصیفی که در ایـن قول آمده از زمین تا آسمان فرق دارد.
برای رد ایـن مطلب می‌توان گوشه‌هایی از صبر ایشان را مثال زد. این بانوی عزیـز و گرامی مقامی آنچنان والا دارند که امام زمانش از او درخواست می کند تا در نماز شبش، به یاد او باشد. و یا در گودال قـتلگاه هنگامی که تن پاره پاره امامش، برادر و پاره تنش را می بیند، دستان را به سوی آسمان بلند می‌کند می‌فـرماید: إلهـِـی تـقــبــَّـل منـّـا هذا القــُـربان؛ خدایا این قربانی را از ما قبول کن .۱۱ »
و همچنین در مجلس یزید در پاسخ آن لعین که پرسید:این جریان یعنی کشته شدن فرزندان و برادران و عزیزانت را چگونه دیدی؟ پاسخی بس کوبنده و رسا و زیبا داد و فرمود: مـَا رَ ایتُ الـّا جـَمیـِلا ؛چیزی جز زیبایی ندیدم.
زینب ـ سلام ا… علیــهما ـ خود را بنده حق و سربلندی‌اش را در گرو انجام وظیفه‌ی الهی خویش می‌داند و در این مسیر( عمل به وظیفه)، شهادت انسان کاملی، چو ن حسین ـ علیه السلا م ـ و یاران فداکارش، اسارت و شکنجه و رنج و مصیبت و همه ناگواری‌ها، گوارا و شیرین و زیباست.
بله، این جهان‌بینی انسان‌های مؤمن است که هر آنچه از خداوند به آنان می‌رسد را خیـر و زیبایی می‌بینند: چرا که خداوند برای بندگانش جز خیر نمی‌خواهد
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن۱۲
باری بینشی این چنین و باوری این‌گونه به ذلت و زبونی نمی‌گراید و دشمن را به زانو در خواهد آورد۱۳ .

۳ . رقــیــه ـ سلام ا… علیهما ـ در خرابــه
در محافل روضـه خوانی، روضـه‌ای را به نام یکی از دختران امام حسین ـ علیه السلا م ـ که سه سال داشته در خرابه شام نقل می کنند که بعضی در رد آن و بعضی درباره صحت آن مواردی را ذ کر کرده‌اند:
۱ . تنها روایت کننده این موضوع عمادالدین حسن بن علی طبری صاحب کامل بهایی؛ ص ۱۷۹٫ می‌باشد که نامی از دختر متوفی ذ کر نکرده۱۴٫
۲ . شیخ عباس قمی صاحب منتهی الآمال در کتابش از کامل بهایی نقل می‌کند۱۵ .
۳ . سید بن طاووس در اللهو ف گزارشی متفاوت آ ورده که نام دختر در آن سکینه بود و به جای سر بریده، پیراهن پاره پدر علت وفات ذ کر شده است۱۶٫
۴ . شایان ذکر است در مقاتل معروفی چون: الارشاد(شیخ مفید)، مناقـب آل ابی‌طا لب( ابن شهرآشوب)، اعلام الوری(طبرسی)، و … فقط از ۲ دختر امام به نام فاطمه و سکینه یاد شده و در هیچ یک از رقیه یا فاطمه صغری نامی نیامده.
امّا در منابع متأخر از قبیل نفس المهموم (ص ۴۱۵ ــ ۴۱۶)، معالی السبطین(ج ۲، ص ۱۷۰)، منتهی الآمال(ج ۱، ص۸۰۷) و … این واقـعه بیان شده است.
ـ پار‌ه‌ای از محققین با اشاره به اشعار حضرت زینب(س) و اشاره به نام رقیه در آن۱۷٫ و نیز سخن امام حسین ـ علیه السلام ـ هنگا م مواجه با شمر و بردن نام رقیه، وی را شخصیتی حقیقی و تاریخی می دانند۱۸٫
پاورقی‌ها:
۱٫ مرتضی مطهری ،همان، ج۲،ص۱۸۶٫
۲٫ الف. مهدی پیشوایی ،سیره پیشوایان ،ص۲۳۵٫ –ب رضا رمضانی، همان، ص۴۰٫
۳٫ مهدی پیشوایی،همان،ص۲۳۶؛ به نقل از: الطبقات الکبری، ص۲۱۲٫
۴٫ همان فص۲۰۹؛ به نقل از: سیدبن طاووس،اللهوف، ص۶۸٫
۵٫ الف. محمدصحتی سردرودی،همان،ص ۲۰۹؛ به نقل از: ناسخ التواریخ، ج۶،صص۵۴و۵۵و… .
– ب. محمد علی کوشا، همان،ص۳۹۱؛ به نقل از: محمد تقی سپهر،ناسخ التواریخ،همان.
۶٫ الف. محمد صحتی سردرودی،همان،ص۲۱۰٫ – ب. محمدعلی کوشا،همان.
۷٫ همان.
۸٫ محمد علی کوشا، همان.
۹٫ الف. محمد صحتی سردرودی، همان. – ب. محمد علی کوشا، همان.
۱۰٫ محمد صحتی سردرودی، همان، ص۲۱۲؛ به نقل از: مقتل الحسین (ع)،للمقرم ،ص۳۰۷٫
۱۱٫ همان.
۱۲٫ دیوان حافظ.
۱۳٫ اکبراسدی، زیباترین شکیب،صص۱۴۵و۱۴۶٫
۱۴٫ محمد علی کوشا، همان ،ص۳۹۹٫
۱۵٫ همان.
۱۶٫ همان.
۱۷٫ محمد باقر مجلسی، همان،ج۴۵،ص۱۱۵٫
۱۸٫محمد علی کوشا، همان.

 فهرست منابع
• قرآن مجید
• ۱٫ ابراهیمی، ابراهیم،آیین عزاداری،
• ۲٫ اسدی اکبر،رضایی مهدی،زیباترین شکیب زندگانی حضرت زینب(س)،دوم،قم، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۷۶٫
• ۳٫ الشاوی،علی،باکاروان حسینی از مدینه تا مدینه امام حسین در مدینه منوره،ج۱،عبدالحسین بینش ،اول،قم،کوثر غدیر،۱۳۸۱٫
• ۴٫ باباپور گل افشانی، محمد مهدی،جلوه های سبزوسرخ عاشورا،اول،قم، آل صمد،۱۳۸۱٫
• ۵٫ پیشوایی، تحریف های عاشورا،اول،قم،مرکزمطالعات و پ‍‍‍ژوهشهای فرهنگی حوزه،۱۳۸۰٫
• ۶٫ پیشوایی مهدی، سیره پیشوایان،هفتم،قم،قدس،۱۳۷۷٫
• ۷٫ رضوانی علی اصغر،واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات،چهارم،قم،مسجد مقدس جمکران،۱۳۸۶٫
• ۸٫ رمضانی رضا،آسیب شناسی دینی در نهضت عاشورا،جواد پور روستایی،اول،بی جا،صحیفه معرفت،۱۳۸۱٫
• ۹٫ شعرانی میرزا ابوالحسن،حماسه کربلا ترجمه نفس المهموم،حسن اردشیری لاجیمی،اول،قم،قائم آل محمد،۱۳۸۴٫
• ۱۰٫ صحتی سردرودی محمد،تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین(ع)،دوم،قم،امیرکبیر،۱۳۸۵٫
• ۱۱٫ ــــــــــــــــــــ،شهید فاتح در آئینه اندیشه،اول،قم،معارف ،۱۳۸۱٫
• ۱۲٫ــــــــــــــــــــ،عاشورا پژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)،اول ،قم،خادم الرسول،۱۳۸۴٫
• ۱۳٫ صدوق ابوجعفربن علی بن حسین بن بابویه،الامالی،
• ۱۴٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ،علل الشرایع،قم، مکتبه الداوری،بی تا.
• ۱۵٫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ،عیون الاخبارالرضا،بی جا،جهان ،۱۳۷۸ه ق.
• ۱۶٫ طبسی محمدجعفر،مولایی عزت‌الله،باکاروان حسینی ازمدینه تا مدینه امام حسین(ع) رویدادهای کربلا،ج۴،عبدالحسین بینش،اول ،قم،زمزم هدایت،۱۳۸۳٫
• ۱۷٫طبسی نجم الدین، باکاروان حسینی از مدینه تا مدینه امام حسین در مکه مکرمه،ج۲،عبدالحسین بینش، دوم،قم، زمزم هدایت،۱۳۸۶٫
• ۱۸٫عاملی سیدمحسن امین،مقاله عزاداریهای نامشروع،جلال آل احمد.
• ۱۹٫عاملی
• ۲۰٫کاشفی سبزواری،ملا حسین،روضهالشهداء،دکتر عقیقی بخشایشی، سوم،قم،نویداسلام،۱۳۸۲٫
• ۲۱٫کمالی حمید،عاشورا برای جوانان ،محمد معلی،اول،فرهنگ اهل البیت -علیهم السلام-، ۱۳۸۶٫
• ۲۲٫ کوشا محمد علی، عاشورا عزاداری تحریفات،مجمع مدرسین حوزه علمیه قم،دوم،قم،بی نا،۱۳۸۶٫
• ۲۳٫مجلسی محمدباقر،بحارالانوار،ج۴۵،۴۴،۴۳،۴۲،بیروت،مؤسسه وفا ،۱۴۰۴ ه ق.
• ۲۴٫محدث نوری ،لؤلؤومرجان،دوم،بی جا،فراهانی،۱۳۶۴٫
• ۲۵٫محققین گروه تاریخ مرکز مطالعات حوزه،تحقیقی درنهضت عاشورا تحریفهاوشبهه ها،اول،قم،مرکز مطالعات وپژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه،۱۳۸۱٫
• ۲۶٫مطهری مرتضی،حماسه حسینی، ج۲،۱،چهل و پنج،تهران، صدرا، ۱۳۸۳٫
• ۲۷٫ ــــــــــــ،خدمات متقابل اسلام وایران،تهران،صدرا،بی تا.
• ۲۸٫ مفید شیخ،الارشاد،ج۲،قم،کنگره شیخ مفید،۱۴۱۳ ه ق.
• ۲۹٫واسعی سید علیرضا،نگاهی نو به جریان عاشورا،گروهی از پژوهشگران،اول،قم، مؤسسه بوستان کتاب قم،۱۳۸۳٫

telegram

همچنین ببینید

اسطوره‌سازی و افسانه‌پردازی

عمر این کار را با توجه به حس کمال جویی و قهرمان‌طلبیِ نهاد بشر می‌توان ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.