به مناسبت چهارم خرداد، روز مقاومت دزفول
دزفول شهری نا شناخته و گمنام نیست که به توصیف و معرفی نیاز داشته باشد. دزفول جغرافیایی شناخته شده است که قرنها، پیشینه و تمدن در سابقه و حافظهی تاریخی خویش دارد. دزفول در طول تاریخ، سرزمین و محل زیستن و پرورش انسانهایی بوده است که به این خاک، تبرک و تقدس بخشیدهاند. مردان و زنانی که در هر زمان و در هر برهه از تاریخ این مرز و بوم، زبانزد و شهره، در پاکی، صداقت، صفا، صمیمیت، مهرورزی، پاکدامنی، عفاف و حجاب، علم اندوزی، مجاهدت و استقامت و پایداری در راه دین خدا و بالاخره اوج عشق و علاقه و محبت، نسبت به اهلبیت(ع) و بخصوص سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین(ع) بودهاند.
این شهر در دامان خویش صدها عالم واندیشمند فرزانه پروردهاست که قله نشین فقاهت، شیخ مرتضی انصاری شاخصترین آنها است.
این شهر، شهر قرآن و جلسات قرائت قرآن است. حلقههای گستردهی جلسات قرائت قرآن، از دیرباز محل تجمع نوجوانان و جوانان و مدرسهای برای ساختن نسلی با شاخصههای بارز و در تراز واقعی جوان دینی و انقلابی است.
دزفول شهر حسین(ع) است. شهری که برگزاری مراسم دههی محرم و به ویژه رسوم خاص عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورا در آن زبانزد و آشنای عاشقان اباعبدالله(ع) است و برگزاری و بزرگداشت همهی مناسبتهای مذهبی و دینی و ملی و وجود تعداد بسیار زیاد هیآت مذهبی و نهادهای مردمی و مؤسسات فرهنگی، از دیگر شاخصههای آن می باشد.
وجود خیل جوانان با هوش و استعدادی کم نظیر، حضور بانوان پاک دامن و متدین و عالم پرور، همراه با سختکوشی و مجاهدت مردمش در امرار معاش و پیشبرد اقتصاد خانواده وجامعه، با نعمتهای خدادادی آب و هوا و زمین غنی و مستعد برای کشت انواع محصولات کشاورزی و ده ها و صدها پتانسیل و استعداد چه در جغرافیا و چه در نیروی انسانی همه و همه باعث شده اند تا دزفول در ابعاد مختلف الگو و نمونه و سرمشق باشد.
دزفول در سالهای دفاع مقدس آن چنان نقش مؤثر و مهمی ایفا کرد که شهر نمونه نام گرفت. شهری که مردمش در حالی یک لشکر نیرو از جوانانشان را به جبهه اعزام می کردند که گاهی خود زودتر از فرزندان رزمنده شان در زیر آوار موشک به شهادت میرسیدند.
شهری که مأمن و ماوای همهی رزمندگانی بود که از سراسر کشور به جبهههای جنوب اعزام می شدند و مردم مهمان نوازش با تمام توان و امکانات و داراییهایشان در خدمت رسانی به آنها تلاش می کردند.
عظمت و بزرگی و شکوه این شهر تنها در هشت سال دفاع مقدس ریشه ندارد بلکه در حقیقت این دوران فرصتی مناسب و بستری مساعد بود تا آنچه در رگها و شریانهای این شهر از گذشته جریان داشت ظهور و بروز کند. دزفول با هشت سال مقاومت در برابر انبوه آتش دشمن، زیر چندین تُن، تیان تی، که در هیئت یکصد و هفتاد و شش موشک که بر سرش ریخته شد و بارش صدها راکت و توپ که در همهی محلهها و کوچهپسکوچهها و خانههایش فرود آمد و با تقدیم بیش از ۲۶۰۰ شهید و هزاران جانباز و آزاده و رزمنده، صبورانه ایستاد و در هر بار افتادن، بشکوهتر برخواست تا دشمن، آرزوی سقوط و شکستنش را به گور ببرد و راه را برای شناساندن یک شهر در قامت یک دژ مستحکم، به استواری یک خاکریز دستنیافتنی، به محکمی سنگری از ایمان، عشق، شهامت، شجاعت و پایمردی و بهسان یک تَن در مقابل همهی دشمن مهیا کند.
دزفول شهر شهیدان است. شهر مادران شهید دادهی صبوری است که حتی در تشییع غریبانهی عزیزانشان، دشمن را میشکستند و در اوج غم و اندوه، خم به ابرو نمیآوردند تا دشمن شاد نشود.
این شهر، مثل رودخانهاش، مثل دز، پیوسته پاک و زلال و خوش منظر و مثل سبزقبایش همیشه مطهر و عرفانی است.
دزفول را فراموش نکنیم. دزفول و مردمش شایسته خدمتگزاریاند. به دارالمومنین دزفول باید بیشتر از گذشته رسید. باید هر کداممان به جای یکی از شهیدان این شهر برای پیشرفت دزفول در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی ... تلاش کنیم.
به امید فردایی بهتر و روشنتر برای دزفول و مردم خوب و شریفش، فردایی که مملو از آبادانی و پیشرفت باشد. فردایی که دزفول در آن، آنچنان باشد که لیاقت دارد.
عبدالکریم خاضعی نیا
موسسه فرهنکی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول