خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / شهادت حضرت زهرا(س)

شهادت حضرت زهرا(س)

بسمه تعالی
از آن روز که خدا تو را در خانه‌ی پر مهر پیامبر(ص) و خدیجه به هستی بخشید تا آن هنگام که از خانه‌ی امامت، خانه‌ی علی(ع)، به سوی خود خواند و برد، تنها ۱۸ سال گذشت. ۱۸ بهار همراهی با پیامبر(ص)، ۱۸ بهار، گاه زیر سایبان پر مهر مادر و گاه، همراه و همراز علی(ع)، ۱۸ بهار بی‌خزان، که اسلام رشد می‌کرد و به اوج می‌رسید.
در این ۱۸ سال آزار و اذیت، از سوی آنان که تاب دیدن رحمه للعالمین را نداشتند و زندگی در کنار عصاره‌ی همه‌ی خوبی‌ها و کمالات آزارشان می‌داد به تو می‌رسید ولی تو به مدد ایمان و به برکت حضور پدر ایستادی و نشکستی و پا به پای پدر رفتی و تسلای دل رنج دیده‌اش شدی.
در این ۱۸ سال همه چیزت را فدای پدر و آرمان‌های او کرده بودی و هیچ بهره‌ای برای خود برنداشتی. پدر که خسته و زخمی از کوچه و میدان برمی‌گشت با دست‌های کوچکت زخم‌هایش را می‌زدودی و او را به صبوری می‌خواندی و می‌گفتی: «والصبر کما صبروا اولوالعزم».
در این ۱۸ سال حضور پدر تسلای همه‌ی دردها و رنج‌هایت بود و قرارگرفتن در نگاه رضایت خدا تنها خواسته‌ات.
از این بود که تو، دختر فرمانروای بزرگترین فرمانروایی جهان، همراه با همسر و فرزندانت بسیاری از روزها و شب‌ها را گرسنه سپری می‌کردید و حتی سه روز را روزه گرفتید و غذای خود را به فقیر یتیم و اسیر بخشیدید.
این ۱۸ سال با همه‌ی سختی‌هایش، هرگز تو را حتی به تعداد روزهایش پیر نکرد ولی ۷۵ روز زندگی پس از پیامبر(ص)، قد تو را خمیده کرد و گرد پیری بر سر و صورتت نشاند. فاطمه‌ی ۷۵ روز پیش کجا و فاطمه‌ی حالا کجا؟ به راستی بر تو چه گذشت که این‌چنین رنجور و بیمار شده بودی؟ با تو چه کردند که مدام دعا می‌کردی: «اللهم عجل وفاتی سریعا»؛ خدایا مرگ فاطمه را برسان.
یازهرا(س)! هنوز و همیشه همه‌ی هستی وامدار توست که اگر نبودی هستی نبود و کوثر، این چشمه‌سار پاک و منزه را خدا نمی‌آفرید و تشنگی تنها سرنوشت و پیشانی نوشت انسان بود.
عبدالکریم خاضعی نیا
مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...