عبدالله بن عفیف ازدی
*تبار ونژاد
عبدالله بن عفیف ازدی غامدی والبی،اهل کوفه بود.وی چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین از دست داده بود و پیوسته در مسجد اعظم به عبادت مشغول بود.
*زمان پیوستن به اباعبدالله
وقتی در مسجد اعظم کوفه،ابن زیاد سخنرانی کرد و گفت:سپاس خدای را که حق را آشکار وامیر المؤمنین یزید وپیروان اورا یاری نمود و دروغگوی پسر دروغگو،حسین بن علی ،و شیعیان او راکشت،عبدالله عفیف برخاست و گفت:ای پسر مرجانه! کذّاب پسر کذّاب توئی و پدرت وآن کسی که تورا والی کوفه کرد وپدر او.ای پسر مرجانه، آیا فرزندان پیامبر را می کشید وچون راست گویان سخن می گویید؟
*نحوه شهادت
پس از سخنرانی و اعتراض عبدالله عفیف،ابن زیاد خشمگینانه پرسید:چه کسی بود؟عبدالله گفت:من بودم .ابن زیاد دستور داد دستگیرش کنند.وی با شعار یا مبرور ،که شعار ازد بود ،کمک طلبید، هفتصد جنگاور اورا نجات دادند وبیرون بردند .عبیدالله محمد بن اشعث را برای دستگیری وی فرستاد و پس از جنگ سخت،اورا دستگیر کردند و به دستور عبیدالله گردن زدند وتنش را به دار آویختند.
*سن حدود ۵۳ سال
*ویژگی ها و فضایل
شجاع،زاهدو عابد،قهرمان جنگ های جمل و صفین،دوستدار سرسخت اهل بیت،آشنا به معارف قرآن واهل بیت و دین شناس، قاری و مفسرقرآن، بخشنده و نیکوکار بود.
*نام در زیارتنامهها ومنابع
در زیارتنامهها نام او ذکر نشده است؛اما در کتب مقاتل و تواریخ مانند:بحار الانوار:ج ۴۵، صص ۱۱۹ـ۱۲۰،تاریخ طبری:ج۵، صص۴۵۸ـ۴۵۹،انسابالاشراف:ج۳،صص۴۱۳ـ۴۱۴،ارشاد:ج۲، ص۱۱۷، تنقیح المقال:ج۲،ص۲۲۳،المهلوف:صص۲۰۳ـ۲۰۴، تذکرهالخواص:ص۲۳۲ـ۲۳۳، الکامل فی التاریخ:ج ۴،ص۸۳،و…از وی نام برده شده است.
*رجز
رجز اول
اَنَا بنُ ذی الفضل عفیف الظاهر عفیفُ شیخی وابنُ امّ عامر
کم وارعِ جمــعکم و حــاسر وبَــطلٍ جَــدّلتُهُ مــقادر
رجز دوم
اُقسِمُ لو یفسخ لی عَن بصری ضاق علیکم موردی و مصدری
*اطلاعات دیگر
۱٫او دلاورانه جنگید و دخترش اورا در جنگ راهنمایی و یاری می کرد.
۲٫پس از دستگیری گفت:الحمدالله!ای عبیدالله پیش از تولد تو آرزوی شهادت داشتم و پس از نابینا شدن از شهادت مأیوس شدم. اینک خدا را شکر میگویم که دعایم مستجاب شد و به آرزویم رسیدم و به دست ملعونترین و مغضوبترین افراد شهید میشوم.
۳٫در مجلس عبیدالله قصیده ای بیست و نه بیتی در وصف اباعبدالله و نکوهش بنی امیّه خواند که به دلیل زیبایی آن ،عبیدالله را میخکوب و وادار به شنیدن کرد.
۴٫برخی نوشتهاند پس از گردن زدن ،بدنش را در مکانی به نام سَنجه به دار آویختند.(تاریخ طبری:ج ۵، ص ۴۵۹و ارشاد ج ۲،ص۱۱۷)
۵٫در منتخب طریحی نوشته شده است که پس از شهادت عبدالله شعله ای از کاخ ابن زیاد به بیرون زبانه کشید و ابن زیاد هراسان و نگران از تخت پایین آمد و به خانه اش رفت.(المنتخب:ص ۴۴۶)
*معرفی عبداللهبن عفیف ازدی در منابع فارسی موجود در کتابخانهی تخصصی مؤسسهی فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا- دزفول:
نام کتاب | مؤلف | صفحات |
آینهداران آفتاب | دکتر محمدرضا سنگری | ۱۴۰۵ |
زندگانی امام حسین(ع) | علیاصغر همدانی | ۲۵۲ |
تاریخ اسلام(واقعهی کربلا) | علی نظری منفرد | ۴۳۶ |
آنچه در کربلا گذشت | محمدعلی عالمی | ۳۲۴ |
الگوهای زندگی در مقتل حسینی | سید حمید فتاحی | ۳۲۶ |
کربلا یا گلزار حسینی | سید محمدتقی شهرستانی | |
لهوف | سیدبن طاووس | ۲۱۵ |
درسی که حسین به انسانها آموخت | سید عبدالکریم هاشمی نژاد | ۳۲۵-۳۲۳ |
قطعهای از بهشت(جلد۲) | علی نجاتی (سیرجانی) | ۴۶۲-۴۶۰ |
فیضالدموع | محمدابراهیم نواب تهرانی | ۲۲۴-۲۲۲ |
واقعهی کربلا | شیخ عباس قمی | ۳۳۵-۳۳۴ |
ناسخالتواریخ | میرزا محمد تقی سپهر | ۵۳۹-۵۳۵ |
شرح وصال | سید محسن امین جبل عاملی | ۲۳۶ |
مقتل مطهر(روضههای شهید مطهری) | جعفر صالحان | ۲۸۶ |
فضایل و سیرهی امام حسین(ع) در کلام بزرگان | عباس عزیزی | ۲۶۹ |
حماسهی حسینی(جلد۱) | استاد مرتضی مطهری | ۴۲۵ |
چهرهی درخشان حسین(ع) | علی ربانی خلخالی | ۵۳۵ |