خانه / شعر های عاشورایی / رباعی / دور و بر ما، شمر فراوان دارد !(سیداکبر سلیمانی)

دور و بر ما، شمر فراوان دارد !(سیداکبر سلیمانی)

این سر که به روی نیزه ای جا دارد
اندوه تلاوتش، تماشا دارد
بی شک سر سبز توست اینگونه شگفت
جز تو چه کسی از این هنرها دارد !

***

تاریخ، حکایتی پریشان دارد
تا در دل آن، یزید جریان دارد
صد قرن اگرکه بگذرد، دنیا باز
دور و بر ما، شمر فراوان دارد !

***

در وسعتی از غبار، برمی گردد
از غربت کارزار، برمی گردد
در شعر من از همیشه اسبی پیداست
یک اسب که بی سوار، برمی گردد !

***

نه !… کرببلا داغ و عطش تنها نیست
تنها لب تشنه بر لب دریا نیست
صد قصه ناگفته درونش دارد
این روضه ده روزه مسجدها نیست !

***

آن روز، خزان به باغ و گلشن دادند
بر فتنه و بیعت شکنی تن دادند
حرف لب تشنه و عطش تنها نیست
این طایفه، آب را به کشتن دادند !

***

به قامت سیدالشهدا (ع)

زیبایی آبشار، زخمی شده است
پیچ و خم جویبار، زخمی شده است
از هر رگ کوه و دشت، خون می آید
با  رفتن تو، بهار زخمی شده است !

سیداکبر سلیمانی

telegram

همچنین ببینید

مجلس ختم(محمدرضا سهرابی نژاد)

از دشت غــروب، های و هـــو می آید شـــب، مضطرب و پریش مو می آید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.