خانه / ویژه ها / منازل بین مکه تا کربلا

منازل بین مکه تا کربلا

گذرگاه‌ها و منازل راه

از مکه تا کربلا

حرکت امام عاشورااز مدینه به مکّه و از مکّه تا کربلا به سمت کوفه و تغییر مسیر از منزل شراف(اشراف) به سوی کربلا، سرشارازدرس‌ها، آموزه‌ها و ظرافت‌هایی است که تنها با مطالعه‌ی دقیق و پی گرفتن راه و حوادث آن آشکار می‌شود.

طول سفر، از مدینه تا مکّه و از مکّه تا کربلا و شهادت در عاشورا، حدود صدو شصت روز است. امام در ۲۷ رجب یعنی دوازده روز پس از مرگ معاویه، هجرت را از مدینه به مکّه آغاز کرده و در روز سوم شعبان به پایگاه وحی، مکّه، قدم گذاشته است. ماه‌های شعبان، رمضان، شوّال و ذی‌القعده تا هشتم ذی‌الحجّه‌الحرام(یوم‌الترویه)، حدود صدو سی روز امام در جوار کعبه درنگ داشته و سپس سفر شکوهمند و حماسی خود را برای رقم زدن عظیم‌ترین انقلاب تاریخ آغاز کرده است.

بیست و چهار روز بعد از حرکت از مکّه، در دوم محرم سال ۶۱ هجری برابر با ۱۱ یا ۱۲ مهرماه سال ۵۹ هجری شمسی، امام با کاروان یاران و همراهان به کربلا می‌رسد. این فاصله حدود ۴۳۰ کیلومتر است که روزانه به طور متوسط حدود ۲۰-۱۶ کیلومتر راه سپرده شده است.

سفر حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) چند ویژگی داشته است:

۱٫شتاب و اجتناب؛ حرکت امام بسیار سریع و شتابان بوده است. وی می‌کوشید با پرهیز از درگیری و عبور از مسیرهایی که احتمال تعقیب و درگیری نباشد، قافله را پیش ببرد.

۲.بنا به گفته‌ی امام سجاد(ع) امام در همه‌ی منازل از شهادت حضرت یحیی، پیامبر شهید در عصر هیرودیس، و شباهت شهادت خویش با شهادت وی سخن می‌گفت تا به نوعی پالایش در یاران بپردازد و فرجام راه را روشن کند و همراهان شیفته‌ی ثروت و قدرت و شهرت بروند و پاکان پاکباز و فداکار و مخلص بمانند.

۳٫ در طول راه، امام از مسافران بیابان کسب خبر و آگاهی می‌کرد؛ چه کسانی که از کوفه می‌آمدند و چه کسانی که از مکّه یا یمن با کاروان اباعبدالله تلاقی می‌کردند.

۴٫ هدایت و روشنگری شیوه‌ی بلیغ امام در طول سفر است؛ نشان دادن چهره‌ی مخوف و جنایت‌پیشه‌ی بنی‌امیه و معرفی خاندان خویش و شایستگی اهل‌بیت جزء برنامه‌های امام در تمام منازل راه است.

۵٫ در کنار تصفیه و پالایش و راندن، امام به جذب و خواندن می‌پردازد تا اگر در کسی استعداد پیوستن است، فلاح و صلاح و رستگاری را دریابد. این خواندن و راندن و قصّه‌های گسستن‌ها و پیوستن‌ها، از لطایف و دقایق کربلا هستند که نیازمند تحلیلی جداگانه‌اند.

۶٫ آمادگی روحی و روانی یاران و همراهان از برنامه‌های امام است؛ امام خوب می‌داند تحمل حادثه‌های بزرگ و حضور در میدان عطش و زخم و آتش و شماتت، روحی سترگ می‌خواهد؛ همین است که همه‌گاه و همه‌جا به تقویت بنیان ایمان و تقوا و یقین آنان می‌پردازد که شب عاشورا اوج این آماده سازی است.

۷٫ صراحت و شفّاف‌سازی در هدف، برنامه، مقصد و راه، در تمام مراحل و منازل حرکت مشهود است. امام همه‌گاه و همه‌جا ابهام زدایی و روشنگری می‌کند تا همه‌ی همراهان بدانند چرا، کجا، برای چه و به چه سرانجامی می‌روند و می‌رسند.

۸٫ امام چه در آغاز سفر، چه در طول سفر و حتی در کربلا بارها دلایل سفر خود را مطرح می‌کرد. در هنگام خروج از مکه بر ناامن بودن مکّه تأکید می‌کند. امام در پاسخ عبدالله‌بن زبیر که او رابه ماندن در مکّه دعوت می‌کند و خود را یار و سرباز وی معرفی می‌کند، می‌فرماید: به خدا، اگر یک وجب بیرون از مسجد کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب داخل آن کشته شوم. به خدا اگر در سوراخ یکی از خزندگان باشم، بیرونم می‌کشند تا کار خودشان را انجام دهند. به خدا، به من تعدّی می‌کنند، چنان‌که یهودیان به روز شنبه تعدّی کردند.۱

در پاسخ عبدالله‌بن عباس نیز بی‌وفایی مردم کوفه را متذکّر می‌شد، ارسال نامه‌ها و مسئولیت پاسخ‌گویی به درخواست آن‌ها را مطرح کرد و فرمود: این نامه‌های ایشان است در نزد من، و این هم نامه‌ی مسلم‌بن عقیل است که نوشته اهل کوفه در بیعت من گرد آمده‌اند.۲

در تمام مسیر، آماده‌سازی، روشنگری، افشاگری، بیان اهداف و طرح برنامه، سربازگیری، پالایش نیروها، بیان آرمان‌ها، پاسخ به شبهات و حرکت هوشمندانه و هوشیارانه مشی و شیوه‌ی امام است.

معجم‌البلدان منزل‌های میان مکّه تا کوفه را هجده منزل می‌داند(منازلی که امام طی کرد تا به کربلا رسید) و فاصله‌ی این منازل را با هم بین سه تا پنج فرسنگ دانسته است. یعنی میانگین فاصله در حدود ۷۲ فرسنگ و در حدود ۴۳۰ کیلومتر می‌شود.

منازل راه بر اساس معجم‌البلدان عبارت‌اند از: صفاح، ذات عرق، حاجز، خزیمیّه، زرود، ثعلبیه، شقوق، زباله، شراف، ذوحسم، بیضه، رهیمه، قادسیه، عذیب‌الهجانات، قصر بنی‌مقاتل، نینوا، کربلا.۳

در مناقب ترتیب منازل طی شده چنین است: ذات عرق، حاجز، خزیمیه، ثعلبیه، شقوق، شراف، عذیب‌الهجانات، کربلا.۴

در باب نخستین منزل اختلاف نظر فراوان است. برخی تنعیم، برخی صفاح، برخی بستان ابن معمر و برخی ابطح را اوّلین منزل دانسته‌اند. به نظر می‌رسد قرابت این چند محل و عبور امام از حاشیه‌ی برخی از این منازل زمینه‌ساز چنین اخلافاتی شده باشد. همین است که گاه یک حادثه در تاریخ به چندین منزل نسبت داده شده است.

 

 

نام منازل کوفه تا دمشق را به صورت‌های زیر نقل کرده‌اند:

۱٫ قادسیه، تکریت، موصل، تلعفر، دیر عمروه، صلیا، وادی نخله، ارمنیا، لینا، کحیل، جهینه، نصیبین، دعوات، کفرطاب، سیبور، معره‌النعمان، شیزر، حماه، بعلبک، عسقلان.۵

۲٫کنار شطّ فرات، تکریت، وادی نخله، مرشاد، حرّان، نصیبین، موصل، حلب، دیر نصرانی، عسقلان، بعلبک شام.۶

طی مسیر کوفه به شام معمولاً با درگیری و مخالفت مردم شهرها مواجه می‌شد. حتی ساکنان مسیحی روستاها و شهرها به اعتراض و مخالفت برمی‌خاستند؛ در نتیجه حاملان سرها ناگزیر از طی بیراهه‌ها و دور زدن برخی شهرها می‌شدند.

برخی تواریخ و مقاتل منازل کوفه تا دمشق را به ترتیب زیر نیز ذکر کرده‌اند:

تکریت، موصل، حرّان، دعوات، قنّسرین، سیبور، حمیص، بعلبک، حماه، حلب، نصیبین، عسقلان، دیر قسّیس و دیر راهب.

در بسیاری از این شهرها نشانه‌هایی با عنوان مشهدالحسین، نقطه‌الحسین و… دیده می‌شود.

نکته‌ی شایان تأمل این است که انقلاب کربلا سریع‌تر از هر انقلابی به رسوایی ستم انجامید و حقایق پنهان در غبار تبلیغات مسموم اموی را عریان و اشکار در منظر نگاه جامعه نشاند. همین است که اندکی بعد، یزید و عبیدالله و عمرسعد و شمر و دیگر گردانندگان فاجعه‌ی کربلا رسواترین و منفورترین چهره‌ها شدند و حسین و یارانش محبوب‌ترین‌های جامعه؛ حتی مردم غیرمسلمان شهرها نیز به جانبداری از اباعبدالله برخاستند که برخی نمونه‌های آن شنیدنی است.۷

۱٫ لشکریان ابن‌سعد با کاروان اسرای اهل‌بیت به شهر تکریت رسیدند که ساکنین آن شهر نصرانی بودند. اسقف‌ها و کشیش‌ها در کلیسا اجتماع کرده و در عزای حسین(ع) ناقوس کلیسا را به صدا درآوردند و گفتند از این عده که پسر دختر پیغمبر را کشته‌اند، بیزاریم. لشکریان جرئت نکردند داخل شهر شوند و شب را در بیابان به سر بردند.

۲٫در شهر لینا مردم شهر از زن و مرد و پیر و جوان تظاهرات کردند و صلوات بر حسین و پدرش فرستادند و امویان و پیروانشان را لعنت کرده، فریاد کشیدند: کشندگان اولاد انبیا! از این شهر بیرون روید.

۳٫ در حمص مردم به تظاهرات پرداختند و گفتند: أکفراً بعدالایمان؟ و اضلالاً بعد هدی؟ و با سنگ بیست و شش نفر را کشتند.

۴٫ پس از واقعه‌ی کربلا عدّه‌ای از بزرگان مدینه به شام دعوت شدند که از آنان استمالتی شده باشد. اینان وقتی برگشتند، مردم را بر ضد دولت تحریک می‌کردند و فجایع یزید را برمی‌شمردند.

۵٫ رئیس طایفه‌ی حنظله‌ی انصاری می‌گفت: اگر من جز هشت فرزندم یاوری نداشته باشم، بر یزید خواهم شورید؛ وی به من زر داد و من پذیرفتم تا آن را در راه نبرد با او به کار برم! وی به قول خود عمل کرد و با هشت فرزندش در مبارزه با یزید کشته شد.

به قول استاد عقّاد:«حوادثی که پس از جنبش حسین پیش آمد، بر اضطراب حکومت و نداشتن حامی صمیمی نیز بیشتر دلالت کرد. آن‌همه آشوب‌ها، انقلاب‌ها و تیرگی‌هایی که پشت هم، چه در باقی‌مانده‌ی عصر یزید، چه پس از مرگش، تا چندین سال گریبانگیر حکومت اموی شد، شاهد و گواه این معنی بود. چهار سال نگذشته بود که یزید مرد؛ شش سال طی نشد که قاتلین کربلا کیفر دیدند و حکومت اموی پس از این جنبش به اندازه‌ی عمر طبیعی انسان نپایید. خون خواهی حسین(ع) نقش پرچم دولت‌هایی شد که بعداً پدید آمدند.۸ »

از کوفه تا شام، صدها نشانه برجای مانده است که گواه گرایش، توجه و اقبال مردم به کاروان اسیران، و نفرت و انزجار از حاملان سر اباعبدالله(ع)و یاران اوست. پس از آن نیز کربلا پایگاه قیام‌ها و میعادگاه مبارزان و مجاهدانی شد که با الهام از نهضت حسینی به ستیز با ستم و بیداد زمان خویش برمی‌خاستند.

منزل اوّل: بُستان ابن‌معمّر(ابن‌عامر)

صبحگاه هشتم ذی‌الحجّه سال ۶۰ هجری اباعبدالله‌الحسین(ع)، از مکّه آهنگ کوفه کرد۹. نخستین منزل بعد از مکّه را بُستان ابن‌معمّر نوشته‌اند.این منطقه، نقطه‌ی پیوند دو وادی نخله‌ی یمانی و نخله‌ی شامی است و متعلق به عمربن‌عبیدالله‌بن‌معمّر بوده است. به آن بُستان ابن‌عامر نیز می‌گفتند.۱۰

چون این منزل، در مسیر حرکت امام بعد از خروج از مکّه بوده، امام درنگ و توقفی بسیار کوتاه در آن داشته و سپس به تنعیم رفته است. تلاش امام، در پرهیز از درگیری و شتاب در حرکت، به دلیل مسائل امنیّتی و تهدید عناصر اموی، باعث شتاب در عبور از نخستین منازل راه است.

روز حرکت امام تقریباً معادل با ۱۸ مهر ماه سال ۵۹ هجری ‌شمسی است.

برخی ملاقات فرزدق شاعر را در همین منزل در یوم‌التّرویه(هشتم ذی‌الحجّه) با اباعبدالله(ع) دانسته‌اند.۱۱ احتمالاً درگیری یاران اباعبدالله(ع) و یحیی‌بن‌سعید، برادر عمروبن‌عاص والی مکّه، در نزدیکی همین محل رخ داده است.

بَستان ابن‌معمّر، به تعبیر یاقوت حموی، به غلط بَستان ابن‌عامر و بستان بنی‌عامر نامیده شده است. در این محل دو درّه‌ی نخل یمنی و نخل شامی قرار دارند و بَستان ابن‌معمر، به بطن ‌نخله نیز مشهور است.۱۲

منزل دوم: منزل ابطح

ابطح به سیلگاه وسیعی که در آن سنگریزه و ریگ است، گفته می‌شود.۱۳ و نیز به درّه‌ی پهن، مجرای فراخ، مسیل پهن، هموار، صاف و مسطح می‌گویند.۱۴

آغاز و شروع منزل ابطح وادی منا و انتهای آن به مقبره‌ای می‌‌پیوسته است که اهل مکّه به آن معلّی می‌گفتند. در مراصدالاطّلاع، ابطح پیوسته و میان مکّه و منا و از دو سو فاصله‌ی آن مساوی است(اندکی به منا نزدیکتر است) خیف بنی‌کنانه همان جاست.۱۵

محل پیوستن نخسنین پیوستگان را به کاروان اباعبدالله(ع) این منزل نگاشته‌اند. در تاریخ طبری آمده است:«یزید [یزیدبن‌ثبیط‌‌‌ بصری] روان شد و شتابان برفت تا پیش حسین(ع) رسید و در ابطح به محل وی رفت. حسین(ع) از آمدن او خبر یافت و به طلب او برون آمد. آن مرد به محّل حسین(ع) رفت. گفتند: به طرف منزلگاه تو آمده.

و از پی او برفت و چون حسین(ع) او را نیافت، در محّل وی در انتظارش نشست. آن‌گاه مرد بصری بیامد و او را در محل خویش نشسته دید و گفت: به کرم و رحمت خدا باید شادمان بود. آن‌گاه سلام گفت و به نزد حسین نشست و منظوری را که برای آن آمده بود، با وی بگفت که برای او دعای خیر کرد. آن‌گاه با وی ببود تا حرکت کرد. یزید همراه امام بجنگید و او و دو پسرش با وی کشته شدند.»۱۶

یزید‌بن‌نبیط یا ثبیط از بصره برای پیوستن به امام حرکت کرده بود. گفته‌اند که او ده فرزند پسر داشت و آن‌ها را برای کمک به اباعبدالله(ع) دعوت کرد و از آن میان تنها دو فرزند او، عبدالله و عبیدالله، خود را برای کمک به امام آماده کردند. نوشته‌اند همراه با او و دو فرزندش، یکی از پیروان آن‌ها نیز همراه شد و در روزهایی که راه‌ها را نیروهای نظامی عبیدالله بسته بودند، در منزل ابطح موفق به پیوستن به امام شد.۱۷

منزل سوّم: منزل تنعیم

این منزل در دو فرسنگی یا چهار فرسنگی مکّه و نام آن برگرفته از کوهی به نام نعیم است که در سمت راست این منطقه قرار دارد. در سمت چپ آن نیز کوهی به نام ناعم است. زمین میان این دو کوه را دشت لغمان می‌گفتند.

زنجیره‌ی حوادثی که پس از خروج اباعبدالله(ع) از مکّه آغاز می‌شود، نخست در این منزل اتفاق می‌افتد.

امام و همراهان در تنعیم با کاروانی برخورد کردند که بُحیربن‌ریسان عامل یمن برای تبریک و تهنیت آغاز حکومت یزید به شام، اهدا و ارسال کرده بود.

عمده‌ی کالاها حلّه‌های یمانی و اسپرک بود. در تاریخ طبری آمده است ۱۸ که امام اموال را گرفت و گفت: هر کس می‌خواهد به یمن بازگردد، به اندازه‌ی راه طی شده کرایه‌اش را می‌پردازیم. هر کس هم می‌خواهد با من باشد، کرایه‌ی تمام و لباس هم به او خواهیم بخشید و به کسانی که همراه شدند، کرایه و لباس بخشید. جمعی به امام پیوستند.۱۹

شیوه‌ی کریمانه‌ی امام و عمل بر اساس عُرف آن روزگار، پرداخت کرایه به اندازه‌ی طی مقصد، تجلّی رفتار و منش حسینی است که در تمام منزلگاه‌ها دیده می‌شود. پیشنهاد امام در این منزل و برخورد نرم و آرام با کاروان، زمینه‌ساز جذب و همسفری مسافران شام به قافله‌ی اباعبدالله(ع) گردید.

در کامل ابن‌اثیر آمده است که بار و کالاهای همراه کاروان وَرَس (زعفران و حلّه ی مخصوص یمن) بود و امام هر که را همراهی کرد خلعت داد و کرایه‌ی او را هم تأدیه نمود.۲۰

یکی از حوادث مهم منزل تنعیم را ملاقات عبدالله‌بن‌عمر با امام نوشته‌اند. در امالی آمده است:عبدالله‌بن‌عمر از حرکت او مطلع شد و شتابان دنبال آن حضرت رفت و در یکی از منازل به آن حضرت رسید و عرض کرد یا بن‌رسول‌الله! قصد کجا داری؟ فرمود:عراق! گفت: آرام باش؛ برگرد به حرم جدّت. حسین نپذیرفت. ابن‌عمر عرض کرد: ای اباعبدالله! آن‌جا را که رسول خدا می‌بوسید، به من بنما! حسین ناف خود را عیان کرد و ابن‌عمر سه بار برآن بوسه زد و گریست و گفت: تو را به خدا می‌سپارم که تو در این سفر کشته خواهی شد.۲۱

ملاقات عبدالله‌بن‌عمر، فرزند خلیفه‌ی دوّم، را در ابواء، محلّ دفن حضرت‌آمنه مادر پیامبر، نیز نوشته‌اند. هر چند ابواء اندکی از مسیر حرکت اباعبدالله دورتر است.

شیخ مفید برخورد امام با این کاروان را به گونه‌ای دیگر بیان کرده است. در این برخورد مصادره‌ی اموال مطرح نیست؛ بلکه امام شترهایی را از آنان کرایه می‌گیرد و به شترداران می‌گوید: هر کس ما را تا عراق همراهی کند کرایه‌اش را می‌پردازیم و هر کس دوست داشته باشد در میانه‌ی راه از ما جدا شود، کرایه‌ی او را به همان مقدار که پیموده است، می‌پردازیم.۲۲

منزل چهارم: منزل صفاح

صفاح کناره و حاشیه‌ی کوه است. معلوم می‌شود که این ناحیه در دامنه‌ی کوه قرار دارد. وقوع چند حادثه را در این منطقه برشمرده‌اند. از مهمترین آن‌ها ملاقات اباعبدالحسین(ع) با فرزدق شاعر است. این چهره‌ی آشنای ادبیات عرب، شگفت زده از حرکت و شتاب امام، می‌پرسد: ای فرزند پیامبر! با این شتاب چرا و کجا؟

معلوم است که فرزدق دریافته است که امام پیش از پایان مراسم حج، سفر را آغاز کرده است.

امام پاسخ می‌دهد:لو لم اعجل لأُخِذت. اگر شتاب نمی‌کردم، دستگیر و گرفتارم می‌کردند.

سکوت فرزدق گواه درک موقعیت مکه، تدبیر امام و سیاست اموی است.

امام می‌پرسد: مردم کوفه چگونه‌اند؟

(امام در تمام راه از مسافران و بیابان نوردانى که از کوفه می‌آیند این پرسش را مطرح مى‌کند.)

فرزدق در پاسخی کوتاه، هوشمندانه و تحلیل‌گرانه می‌گوید: قلوبهم معک و سیوفهم علیک.دل‌های مردم با او و شمشیرهایشان بر توست.

آن سوی این جمله تزلزل شخصیّت، پیمان‌شکنی و خطرخیز بودن شهر کوفه و اهالی آن روشن است. امام لحظه‌ای سکوت می‌کند و آن‌گاه می‌فرماید: بَعدَ اَلاَمرُوَ اللهُ یفعلُ ما یَشاء و کُلّ یَومٍ رَبَّنا فی شأن اِنْ نزل القَضاء بما نُحِبُّ فنحمدالله عَلی نَعَمائه و هُوَ المُستعان فی اداء الشکَّر وَاِن حالَ القضاء دونَ الرّجاء فَلَمْ تُبْعد مَنْ کانَ الحق نیّته والتَّقوی سریرتُه؛ خدا هر چه بخواهد انجام می‌دهد. پروردگار ما هر روز در شأن و کاری تازه است. اگر قضا و اراده‌ی الهی همان باشد که ما می‌خواهیم و می‌طلبیم او را بر نعمت و داده‌اش سپاس می‌گوییم(اگر خواسته‌ی الهی مطابق خواسته‌ی ما باشد سپاس‌گزار خواهیم بود) و او یاور ما در سپاس‌گزاری خواهد بود. امّا اگر میان ما و خواسته‌ها و آرزوهایمان قضای الهی فاصله افکند(به آرزوهایمان نرسیم)، آن که حق انگیزه و تقوا، روش و بینش و سیرت او باشد از حقیقت فاصله نخواهد گرفت.

امام در تحلیلی عارفانه کامیابی و ناکامی، شکست و موفقیت در مسیر حق را یکسان می‌داند. ره‌آورد این نگاه امید، امنیت درونی، موضعگیری مناسب در مقابل رویدادها و عبور عالمانه از متن حادثه‌هاست.

در چنین نگرشی تلخ‌ها شیرین و غم‌ها شادی‌آور می‌شوند.

غم و شادی برِعارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

فرزدق پس از طرح پرسش‌های خویش در زمینه‌ی نذر و مناسک حج از امام جدا شد و به جایگاهی رفت که عبدالله‌بن‌عمروعاص بود. درنگ او در سرا پرده‌ی عبدالله آن قدر بود که کاروانی از کوفه رسید و فرزدق در پی کاروان افتاد و از حسین پرسید و خبر شهادت امام را از کاروان شنید و گفت: لعنت بر عبدالله‌بن‌عمروعاص!۲۳

منطقه‌ی صفاح را میان حنین و منطقه‌ی حرم دانسته‌اند. کوه‌های میان مکه و طائف نیز به همین نام بوده است.۲۴

ملاقات فرزدق را در منزل زباله، خزیمیّه و شقوق هم نوشته‌اند. به نظر می‌رسد در درست‌ترین نظر محّل ملاقات فرزدق، نزدیک به مکه باشد. شاید بستان ابن‌معمّر دقیق‌تر باشد.

این بیت شعر را نیز به فرزدق نسبت داده‌اند:

لقیتُ الحسین بارض الصفاح         علیه الیلامق و الدّرق۲۵

حسین را در سرزمین صفاح دیدار کردم که قبایی بر تن و سپری بر دوش افکنده داشت.

منزل پنجم: وادی عقیق

در این منزل برخی برای حج احرام می‌بستند. وادی به معنای مسیل و سرزمین گود میان دو کوه و تپّه است. بودن آب، این منزل را توقفگاه کاروانیانی می‌کرد که از دو سوی مکّه به کوفه و کوفه به مکّه حرکت می‌کردند.

امام با درنگی کوتاه در این مکان، طرح اهداف حرکت، و بیان تلویحی فرجام راه با ذکر سرگذشت حضرت‌یحیی، به سمت ذات عراق حرکت کرده است.

وادی عقیق به مکّه نزدیکتر از ذوالحلیفه است.۲۶

احتمال دارد که به دلیل عبور سریع امام ازاین منزل، آن را در محاسبه‌ی منازل، محسوب نکرده‌اند. سماوی در ابصارالعین، دریافت نامه‌ی یحیی‌بن‌سعید‌بن‌عاص و عبدالله‌بن‌جعفر را به این منزل نسبت داده است.۲۷وادی عقیق می‌تواند منطقه‌ای باشد که چندین منزل را شامل می‌شده است.

منزل ششم: ذات عرق

عرق، نام کوهی است در راه مکّه که عراقی‌ها از آن مسیر وارد مکّه می شدند. منزل ذات عرق میان مکّه و عراق محل میقات احرام برای مناطق شرقی مکّه است. فاصله‌ی این منزل تا مکّه حدود دو منزل است (تقریبا ً۹۲ کیلومتر).

توقف حضرت‌اباعبدالحسین(ع) در این منزل حدود دو روز است. از دو سو کاروان‌ها می‌رسیدند. یکی از ملاقات‌های امام با بشربن‌غالب‌اسدی صورت گرفت. وی از سمت عراق می‌آمد. چهره‌ای آشنا و هوشمند که مردم کوفه را خوب می‌شناخت. امام به شیوه‌ی همیشگی اوضاع عراق را پرسید و او پاسخ داد: دل‌ها با تو و شمشیرها بَر تو است (شبیه پاسخ فرزدق).

امام فرمود: صدق اخو بنی‌اسد. اِنَّ الله یَفعلُ ما یَشاء و یَحکم ما یُرید.

این پاسخ ترجمان همان رضا و تسلیم امام است و اشارت روشن به جهت‌گیری و رویکرد امام در حرکت بزرگ و سترگ و تاریخی خویش.

دومین دیدار امام با رُیاش است. شیوه‌ی برخورد رُیاش از عشق و علاقه‌ی او به اباعبدالله نشان داشت.

خیمه‌های افراشته در ذات عرق، رُیاش را کنجکاوانه به سوی خیمه‌ها کشاند. صدای دلنشین و زمزمه‌ی قرآن امام از خیمه به بیرون تراویده بود. رُیاش نزدیک شد. سلام کرد و وارد شد و پرسید: جانم فدایت ای فرزند فاطمه! در این بیابان چه می‌کنی؟

پاسخ امام، تحلیل و تبیین اوضاع سیاسی و حاکمیّت ترور و وحشت و پیمان‌شکنی مردم کوفه و فرجام و عاقبت شوم کردارشان است. امام فرمود: اِنَ هؤلاء ِاخافونی و هذِهِ کُتُب اهل الکوفه وَ هم قاتلی فاذا فعلوا ذالک وَلَمْ یَدْعوا الله محرماً اِلّا انتهکوهُ بَعَثَ اللهُ الیهم من یقتلُهُ حتّی یکونوا اَذَلَّ مِنْ فِرام الَمْرئه؛۲۸ اینان، بنی‌اُمیّه، تهدیدم [به کشتن] کرده‌اند و این‌ها نامه‌های اهل کوفه است. ایشان کشنده‌ی من خواهند بود. آن‌گاه که چنین کنند و دعوت الهی مرا نپذیرند و حرمت بشکنند. خداوند گرفتار کسی خواهدشان کرد که در نهایت ذلت و خواری آنان را بکشد و کم ارج‌تر از دستمال خونین و نفرت‌بار زنانشان سازد.

آن چه را امام پیشگویی کرد در عصر حجّاج‌بن‌یوسف‌ثقفی اتفاق افتاد و کوفیان به ذلت و خفّتی دچار شدند که در تاریخ آن سرزمین کمتر سابقه داشته است.

رویداد دیگری که در این منزل رخ داده، ملاقات عبدالله‌بن‌جعفر، همسر حضرت‌زینب، با اباعبدالله و همراه‌سازی دو فرزند خود، عون و محمّد، با امام است. پیوستن این دو جوان رشید و پاکباز، سرور و شادی امام و مادرشان حضرت زینب را فراهم ساخت.

عبدالله‌بن‌جعفر به عون و محمّد توصیه کرد که هیچ‌گاه از اباعبدالله فاصله نگیرند و همه گاه و همه جا یاور و همراه و فداکار راه او باشند.

در تاریخ طبری ماجرای پیوستن فرزندان عبدالله‌بن‌جعفر که همراه با نامه‌ی حاکم مکّه، عمروبن‌سعید به اباعبدالله بوده است، از زبان امام سجاد(ع) این گونه نقل شده است: علی‌بن‌حسین(ع) گوید: وقتی از مکّه درآمدیم نامه‌ی عبدالله‌بن‌جعفر همراه دو پسرش عون و محمّد[در ذات عرق] رسید که به حسین‌بن‌علی(ع) نوشته بود: باری تو را به خدا، وقتی این نامه را دیدی، بازگرد که بیم دارم این سفر که در پیش داری، مایه‌ی هلاک تو شود و نابودی خاندانت. اگر اکنون هلاک شوی، نور زمین خاموش می‌شود که تو دلیل هدایت جویانی و امید مؤمنان. در رفتن شتاب مکن که من از دنبال نامه می‌رسم؛ والسلام.

عبدالله‌بن‌جعفر پیش عمروبن‌سعید رفت وبا وی سخن کرد و گفت: نامه‌ای به حسین بنویس واو را امان بده با وعده‌ی نیکی و رعایت. در نامه‌ی خویش تعهد کن و از او بخواه که باز گردد؛ شاید اطمینان یابد و باز آید.

عمروبن سعید گفت: هر چه خواهی، بنویس و پیش من آر تا مُهر بزنم.

عبدالله‌بن‌جعفر نامه را نوشت و پیش عمرو‌بن‌سعید برد و بدو گفت مهر بزن و همراه برادرت یحیی‌بن‌سعید بفرست که کاملاً مطمئن شود و بداند که قضیّه جدی است.

عمرو چنان کرد. وی از جانب یزیدبن‌معاویه عامل مکّه بود. یحیی و عبدالله‌بن‌جعفر به حسین رسیدند و از آن پس که یحیی‌بن‌سعید نامه را بدو داد که خواند بازگشتند و گفتند: نامه را به او دادیم که خواند و با وی اصرار کردیم و از جمله عذرها که به ما گفت، این بود که، خوابی دیده‌ام که پیغمبر نیز در آن بود و دستوری یافته‌ام که به ضررم باشد یا به سودم انجام می‌دهم. بدو گفتند: این خواب چه بود؟ گفت: به هیچ کس نگفته‌ام و نخواهم گفت تا به پیشگاه پروردگارم روم۲۹.

ابن‌اعثم در الفتوح نیز ملاقات بشربن‌غالب را با اباعبدالله در ذات عرق دانسته است. امام از بشر پرسید: کیستی؟ گفت: مردی از بنی‌اسد. امام پرسید: از کجا می‌آیی؟ گفت: از عراق. پرسید: مردم عراق را چگونه یافتی؟

گفت: ای پسرِ دختر پیامبر! قلب‌هایی را پشت سر نهادم که با تواند وشمشیرهایی که با بنی‌اُمیّه.

امام فرمود: راست گفتی ای برادر عرب! خدای بزرگ هر چه می‌خواهد همان می‌شود. بشر گفت: ای فرزند دختر پیامبر! به من خبر بده [توضیح بده] درباره‌ی این آیه‌ی قرآن که خداوند می‌فرماید: یُوم نَدعواکُلَّ اناسٍ بإمامَهُم؛ آن روز هر کس را با امامش می‌خوانیم. امام پاسخ داد: بله، ای برادر اسدی. دو گونه امام هست؛ امام هدایت و امام ظلالت، هر کس دعوت امام هدایت را پاسخ گوید به بهشت می‌رسد و هر کس امام ظلالت را به آتش.۳۰

این ملاقات در دوشنبه چهاردهم ذی‌الحجّه اتفاق افتاده است. ذات‌عرق را محلّ اهلال(فرود) اهل عراق دانسته‌اند که بین تهامه و نجد واقع است.

منزل هفتم:منزل عیون

وفور آب، چشمه‌ساران و گودال‌های لبریز آب، باعث شده بود که این منزل را«عیون» بنامند. عیون فرودگاه زوّار بصره بوده است.

ازدحام مسافران، فرصتی بود که امام اوضاع عراق به‌ویژه کوفه را بپرسد و در کنار آن به روشنگری بپردازد، گزارش مسافران کوفه این بود که شهر در محاصره‌ی کامل است؛ نه می‌توان درون رفت و نه می‌توان بیرون آمد.

در همین منزل امام برای مسافران، مسافران کوفه و مکّه، از چند موضوع سخن گفت:

۱- فساد دستگاه اموی، جنایات، کژی‌ها و انحرافات و منکرات این حکومت.

۲- حقانیّت خویش و اهل بیت و ظلمی که بر حق‌گویان و حق پویان شده است.

۳- علّت قیام و حرکت خویش و اشاراتی به فرجام راه

امام در این منزل، عبدالله‌بن‌مطیع، بزرگ قریش را ملاقات کرد. عبدالله گفت جانم فدایت مرو.

امام فرمود: زیر بار زور نمی‌روم.

در تاریخ طبری آمده است: پس از آن، حسین سوی کوفه روان بود تا به یکی از آب‌های عرب رسید. عبدالله بن مطیع عدوی را دید که آن‌جا فرود آمده بود و چون حسین بدید، پیش وی آمد و گفت: ای پسرِ پیغمبر خدا! پدر و مادرم به فدایت! برای چه آمده‌ای؟ امام به او گفت: معاویه، چنان که شنیده‌ای مرده و مردم عراق به من نوشته‌اند و مرا به سوی خویش خوانده‌اند. عبدالله بن مطیع گفت: ای پسر پیغمبر خدا! تو را به خدا مگذار حرمت اسلام بشکند. تو را به خدا حرمت پیغمبر خدا را حفظ کن! تو را به خدا حرمت عرب را حفظ کن! به خدا اگر آنچه را بنی اُمیّه به‌دست دارند مطالبه کنی، حتماً تو را می‌کشند واگر تو را بکشند، از پس تو هرگز از کسی بیم نکنند. به خدا حرمت اسلام می‌شکند و حرمت قریش و حرمت عرب نیز. مکن! به کوفه مرو ودچار بنی اُمیّه مشو! امّا حسین به رفتن اصرار داشت.۳۱

ملاقات امام را با عبدالله بن مطیع در منزل حاجز ودر بستان ابن معمّرنیز دانسته‌اند. در این ملاقات بسیاری نوشته‌اند که امام نامه‌های اهل کوفه را به عبدالله بن مطیع نشان داد.

منزل عیون، جزئی از منطقه‌ی وسیع بطن الرمّه بوده است.

منزل هشتم:منزل غَمَره

غمره یکی از گذرگاه‌هایی است که امام و همراهانش از آن جا عبور کرده و احتمالاً درنگی بسیار کوتاه داشته‌اند.

برای غمره معانی فراوان نگاشته‌اند و هر یک ازاین معانی می‌تواند یکی از ویژگی‌های جغرافیایی و انسانی آن را نشان ‌دهد.

۱- غَمَره به معنی انبوه مردم است. چون وفور آب و آبادانی باعث توقف و درنگ کاروان‌ها در این محل می‌شد.

۲- غَمَره جایگاه ازدحام و فراوانی اشیاست و در این منطقه نعمت و امکانات به دلیل رفت و آمد کاروان‌ها فراوان بوده است.

۳- به آب بسیار و گرداب‌زا، غَمَره می‌گویند. این منزل دارای آبگاه‌هایی بوده است که در جریان خویش گرداب می‌آفریده‌اند. قافله‌هایی که از راه می‌رسیدند، برای نوشیدن و برداشت آب در این نقطه توقف می‌کردند.

۴- غَمَره به معنی شدت و سختی است۳۲، همان‌گونه که غَمَرات موت لحظه‌های سخت و دردناک پایان زندگی است. شاید این وجه تسمیه ناشی از، مشکلات در راه رسیدن به این نقطه بوده است. غَمَره در راه مکه به عراق قرار دارد. گویا امام و همراهانش از این منزل آبگیری کرده و به حرکت ادامه داده‌اند. ظاهراً این منطقه نیز جزء بَطْنُ الرَّمه محسوب می‌شده است.

 

 

 

منزل نهم:‌منزل رهیمه

تصغیر واژه‌ی رهمه است و رهمه، باران اندک و نرم و مداوم است. رهمیه، منطقه‌ی آباد نزدیک کوفه است. آن را چشمه‌ای نیز دانسته‌اند که بعد از منطقه‌ای به نام خفیه بوده است و فاصله‌ی بین رهیمه و خفیه سه میل است و در قسمت غربی قطیفه است.۳۳

حضرت‌اباعبدالله، برحسب برخی کتب، با ابوهریره‌اسدی ملاقات کرد، ابوهریره پرسید: ای فرزند پیامبر چه چیزی باعث شد که حرم جدت را رها کنی؟ امام پاسخ داد: بنی‌امیه، مالم را گرفتند صبر و شکیبایی پیشه کردم. آبرویم را به مخاطره افکندند، حلم ورزیدم، اندیشه ریختن خونم کردند از حرم جدم دور شدم.۳۴

عبدالرزاق‌مقرم در مقتل‌الحسین ملاقات با اباهرم را در رهیمه می‌داند و جز پاسخ امام به ابوهریره‌اسدی این را نیز می‌افزاید که: به خدا قسم پس از آن که خونم را ریختند خداوند لباس ذلت بر تنشان خواهد کرد و شمشیر برنده برآنان مسلط خواهد کرد و کسی بر آنان حکومت خواهد کرد که آنان را از قوم سبا بی‌ارج‌تر کند. همان‌گونه که زنی برقوم سبا چیره شد که در اموال و خونشان حکم می‌راند.۳۵

در معجم‌البلدان: رهیمه، چشمه‌ای است که از سرزمین خفیه سه میل فاصله دارد. در الوفاء با عنوان رحیمه آمده است۳۶.

نکته‌ی مهم آن است که امام در این منزل به سه برنامه‌ی بنی‌امیه در مقابله با خود اشاره دارد:

۱- موج فرهنگی و تبلیغاتی (تحقیر شخصیت)

۲- موج اقتصادی و محاصره‌ی اقتصادی

۳- تصمیم به قتل


منزل دهم:منزل حاجر (حاجز)

یکی از منازل مهم و حادثه خیز کاروان کربلا، منزل حاجر است. حاجر به معنی نگاه‌دارنده‌ی آب است و جایی که در آن آب جمع می‌شود«در این منطقه راه بصره و کوفه در مسیر مدینه یکی می شود»۳۷ و مردم بصره و کوفه برای رسیدن به مکه از این راه می‌آمدند که فرودگاه حجاج و جزئی از منطقه‌ی بزرگ بطن‌الرمه بوده است؛ بطن‌الرمه صحرای بزرگی در نجد بوده است که آب چند مسیل در آن می‌ریخته است.

براساس برخی مقاتل، امام نامه‌ی مسلم‌بن‌عقیل را در این توقفگاه دریافت کرد. مسلم،۲۷ روز قبل از شهادت نامه نگاشته و شرایط کوفه را برای ورود امام مناسب دانسته بود.

در اخبارالطوال آمده است که امام نامه‌ای به این مضمون در بطن‌الرمه به اهل کوفه نوشت: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من الحسین‌بن‌علی الی اخوانه من المؤمنین والمسلمین بالکوفه. سلامٌ علیکم، اما بعد، فانّ کتابٌ مسلم‌بن‌عقیل ورد علی باجتماعکم لی و تشوقکم الی قدومی، و ما انتم علیه منطوون مِن نصرنا و الطّلب بحقّنا فاحسن الله لنا و لکم الصّنیع، و اثابکم علی ذالک بافضل الذّخر، و کتابی الیکم من بطن‌الرمّه، و انا قادمٌ علیکم و حثیت السّیر الیکم و السّلام؛۳۸ به نام خداوند بخشنده مهربان. از حسین‌بن‌علی به برادران مومن کوفه. سلام بر شما.باری، نامه‌ی مسلم‌بن‌عقیل به من رسید که شما برای یاری من گرد آمده‌اید و خواهان و مشتاق آمدن من و مصمم به یاری و گرفتن حق ما هستید. خداوند برای ما و شما خیر و نیکی پیش آورد و به پاس این کار، بهترین پاداش‌ها را به شما ارزانی دارد. من نامه را از بطن‌الرمه برای شما می‌نویسم و شتابان و بی‌درنگ نزد شما خواهم آمد.

امام نامه را به سفیر خویش، قیس‌بن‌مسهرصیداوی سپرد تا به بزرگان کوفه برساند. در تاریخ طبری در متن نامه، به تاریخ حرکت امام یعنی سه شنبه، هشتم ذی‌الحجّه از مکه اشاره شده است۳۹.

در الفتوح، متن نامه به گونه‌ای دیگرآمده است و چندتن از مخاطبان نامه (سلیمان‌بن‌صُرد، مسیب‌بن‌نجبه، رفاعه‌بن‌شدّاد و عبدالله‌بن‌وال) مشخص شده‌اند و حدیث مشهور پیامبر من رای سلطاناً جائراً… آمده است و امام در نامه، خود را اسوه معرفی کرده است (فَلَکُم فی اسوه) در این نامه لحن امام، نشان از نگرانی و پیمان‌شکنی دارد.

در کتب نفس‌المهموم، معالی، مثیرالاحزان، مقتل‌الحسین مقرّم و الحسین فی الطریقه الی الشهاده، نوشتن این نامه در منزل حاجز از بطن‌الرمه ذکر شده است. در ارشاد شیخ‌مفید آمده است که برخی جز قیس‌بن‌مسهرصیداوی، عبدالله‌بن‌یقطر، برادر رضاعی اباعبدالله، را سفیر امام برای رساندن این نامه به کوفه معرفی کرده‌اند.

قیس‌بن‌مسهر و عبدالله‌بن‌یقطر هر دو دستگیر شدند. قیس‌بن‌مسهر توسط مأمورانی که میان خفّان تا قادسیه و قطقطانه و لعلع مستقر بودند، دستگیر شد و کمی پیش از دستگیری برای آن که محتوای نامه و نام مخاطبان مشخص نشود آن را محو کرد. عبیدالله‌زیاد میان معرفی نامه‌ها و لعن اهل‌بیت بر منبر او را مخیر کرد و او با پذیرش سخنرانی هوشمندانه و شجاعانه از اهل‌البیت دفاع کرد و از بالای دارالاماره به زیر افکنده شد و شهید پیشاهنگ نهضت اباعبدالله گردید.

عبدالله‌یقطر نیز پس از دستگیری از بالای قصر به پایین افکنده شد و استخوانش درهم شکست و هنوز رمقی داشت که عبدالملک بن عمیرلخمی سر از بدنش جدا کرد۴۰.

حادثه‌ی شهادت قیس‌بن‌مسهر صیداوی پس از شهادت مسلم‌بن‌عقیل بوده است.

قیس‌بن‌مسهربن‌خالدبن‌جندب‌بن‌منقذبن‌عمروبن‌قعین‌بن‌حارث‌بن‌ثعلبه بن‌دودان‌بن‌اسدبن‌خزیمه‌ی‌صیداوی، شخصیتی بزرگ، شجاع، بصیر، عاشق اهل‌بیت و در فصاحت و رشادت زبانزد بود.

براساس نقل برخی تواریخ، قیس در سفر به کوفه، عبدالله‌بن‌یقطر، دیگر پیک رشید اباعبدالله، را همراه داشته است.

ورود امام و کاروانش به حاجر در روز سه شنبه ۱۵ ذی‌الحجّه‌ی سال ۶۰ هجری یک هفته پس از حرکت از مکه بوده است.

برخی محل دریافت‌ خبر شهادت مسلم‌بن‌عقیل و هانی‌بن‌عروه را این منزل دانسته‌اند.

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.