خانه / احادیث / چگونه به صبح رسیدی؟

چگونه به صبح رسیدی؟

عن‌المفضل، عن‌الصادق(ع) عن ابیه عن جده قال: سئل الحسین بن علی فقیل له کیف أصبحت
یابن رسول الله، قال: أصبحت ولی رب فوقی، و النّار أمامی و الموت یطلبنی و الحساب محدق بی و أنا مرتهن بعملی. لا أجد ما أحبّ و لا أدفع ما أکره و الامور بید غیری، فان شاء عذبّنی و ان شاء عفا عنّی فایّ فقیر أفقر منّی.
از امام حسین(ع) سؤال شد، چگونه به صبح رسیدی؟ چگونه در روز قدم گذاشتی؟
فرمود: من صبح کردم در حالیکه برای من پروردگاری مسلط هست و آتش، پیشاپیش من است و مرگ مرا می‌طلبد، در حالیکه حساب و بازخواست مرا احاطه کرده و من در گرو کارهای خود هستم. آنچه را که می‌خواهم نمی‌یابم و آنچه را که نمی‌خواهم جلوگیرش نیستم و کارها در دست دیگری است. اگر بخواهد مرا می‌رنجاند و اگر بخواهد از من چشم می‌پوشد. پس کدام
فقیری از من تهیدست‌تر است.

 منبع:علی صفایی حائری، چهل حدیث از امام حسین(ع)، انتشارات لیله‌القدر، ۱۳۸۰

telegram

همچنین ببینید

بیم از خدا

بُکاءُ العیونِ و خشیَهُ القلوبِ، من رحمه‌الله.                                                        گریستن چشم‌ها و بیمناکی دل‌ها از رحمت ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.