برادرش، حسن، وصیت کرده بود که پیکرش را قبل از دفن ببرند سرِ قبر پیامبر. عدهای فکر کردند میخواهد آنجا دفنش کند؛ شمشیر کشیدند.
نزدیک بود غوغایی به پا شود بین بنیامیه و بنیهاشم. او مانع شد، گفت: “اگر برادرم از من پیمان نگرفته بود که خون کسی ریخته نشود، آنوقت میدیدی که چهطور شمشیرها حق را به شما نشان میداد.”
منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی