خانه / شعر های عاشورایی / غزل / خطبه آتش (عبدالرحیم سعیدی راد)

خطبه آتش (عبدالرحیم سعیدی راد)

هــنـوز مـی‌چکـد از چشـم آسمان، آتش
زمین و هرچه در آن می‌کشد فغان، آتش
صدای طـبـل عــزا، بـیـن کـوچه می‌پـیـچد
و بـاز سـنـج و دهـل بسـتـه بر زبان، آتش
صدای شیون شمشیر می‌رسد بر گوش
مـیـان مـعـرکـه بـرپاست بـی‌گـمـان، آتش
چه شعـلـه‌ها که به پاهـای کـودکان پیچید
چه زخم‌ها که چنین می‌زند به جان، آتش
به‌پاست خـطـبه‌‌ی آتـش مـیـان کـاخ یـزیـد
تــمــام شــام بــلا سـوخـت از همان آتش

شاعر: عبدالرحیم سعیدی‌راد

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.