خانه / شعر های عاشورایی / غزل / برای عشقم اباعبدالله (وحیده افضلی)

برای عشقم اباعبدالله (وحیده افضلی)

در چشمهای خسته ی من موج می زد…اشکی مردد که بریزد یا نریزد
خندیدم و خندیدم و خندیدم آری…آنقدر خندیدم به ظاهر…تا نریزد
هر روز جاری بوده روی گونه هایم…امروز اما روز میلاد حسین است
دورت بگردم ای دل صد پاره ی من ! کاری بکن اشکم همین حالا نریزد
امروز روز سوم شعبان …خدایا…این اشکهای خیره ام را دست به سر کن
در سینه ام امواج آرامش ندارند….کاری بکن از دیده ام دریا نریزد
این لحظه ها…مال حسین اند و اباالفضل…مال امام سجده های ناب…سجاد!
طاقت بیاور ای دل من،گریه هایت، امروز تا فردا و پس فردا نریزد
یک گوشه بنشین و بگو جانم فدایت…تو آمدی تا اینکه سقف گیج هستی
از برکت نام تو آرامش بگیرد…تا بر سر انبوه آدمها نریزد
آخر چگونه می شود در کربلایت دلها بیایند و نلرزند و نگریند
آخر چگونه می شود طوفان بگیرد …اما به زیر پای تو سرها نریزد
دیدی دوباره پای عهد خود نماندم…دیدی دوباره بی اراده روضه خواندم
دیدی دلم را تا چه غوغایی کشاندم؟…دیگر نمی خواهم ز اشکم تا نریزد

شاعر:وحیده افضلی

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.