خانه / انجمن ادبي روز دهم / هجدهمین نشست روز دهم برگزار شد

هجدهمین نشست روز دهم برگزار شد

هجدهمین نشست روز دهم برگزار شدReviewed by Admin on May 26Rating:

صبح جمعه پنجم خرداد ماه ۱۳۹۱، هجدهمین نشست انجمن ادبی روز دهم با حضور تعدادی از شاعران و علاقه مندان به شعر آیینی در محل موسسه فرهنگی هنری نشر فرهنگ عاشورا تشکیل شد. در این نشست سرکار خانم زهرا خلفی، استاد دانشگاه، درباره قافیه مباحثی را مطرح کردند. نقد شعر و شعرخوانی از دیگر برنامه های این نشست بود.
استاد خلفی در ابتدا و در ادامه مباحث نشست پیشین گفت:«ادبیات از دِب است به معنی احترام، پرورش خلق و خو،و اخلاق؛ و ادبیات در حقیقت نفس ما را تهذیب می کند و استفاده از ادبیات برای این است که نفس ها پاک شود.»
وی ضمن اشاره به تقسیم قالب های ادبی، براساس فرم و شکل ظاهری شعر و نثر در دوران گذشته و تغییر قالب های ادبی در دوران معاصر گفت:«الآن تنوع بیشتر در نثر پیدا شده است. البته شعر هم تنوع دارد اما نثر در دوران معاصر تحول و تنوع زیاد پیدا کرده است. نثر در قدیم به صورت آمرانه و برای نصیحت بود و سیر منطقی را کمتر در نثر مد نظر قرار می دادند اما امروزه اندیشه و منطق بیشتر بر نثر و داستان حاکم است.»
این استاد دانشگاه با ذکر انواع نثر در زمان حاضر شامل رمان، داستان کوتاه، متون نمایشی، بیوگرافی، خاطره نویسی، نثر شاعرانه و …، به اختصار تفاوت نثر ادبی و قطعه ادبی را بیان کرد و گفت:«در نثر ادبی فکر و اندیشه روی موضوع متمرکز است و در این قالب، موضوع مهم است اما در قطعه ادبی، مؤلف روی واژه ها بیشتر کار می کند. قطعه ی ادبی تخیل گسترده تری دارد، همچنین معمولاً کوتاهتر از نثر ادبی است.»
استاد خلفی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه قافیه، عروض و آهنگ شعر و نیز صنایع لفظی و معنوی باعث زیبایی شعر می شوند، درباره ی تفاوت صنایع لفظی و معنوی گفت:«صنایع لفظی در محور افقی بررسی می شوند و در این صنایع قرار گرفتن واژگانی که از نظر آهنگ و اشتراک لفظی به هم نزدیکند، مورد توجه شاعر است. این محور یعنی محور افقی، مرئی و حاضر است. همچنین در صنایع لفظی کلمات به صورت بالفعل وجود دارند اما برای صنایع معنوی محور جانشینی بیشتر مطرح است که آن را محور غایب و انتخاب نیز می گویند. در این محور می توانیم واژه ها را جابجا کنیم و در حقیقت محور نامرئی و پنهان است. در صنایع معنوی کلمات بالقوه وجود دارند.»
در ادامه استاد خلفی به مبحث قافیه پرداخت و اظهار کرد:«قافیه باعث  گوشنوازی و زیبایی شعر می شود. در قالب های قدیمی قافیه همیشه داریم. در شعر سپید قافیه نداریم، اتفاقی ممکن است بیاید… در شعر موج نو که اصلاً وجود ندارد. با این حال در شعر نیمایی نیما آن را مهم می دانست و قافیه را مثل استخوان بندی شعر به حساب می آورد و می گفت که مجبورم نکنید که آن را درجای به خصوصی به کار ببرم، هرجا که طبیعت زبان ایجاب کرد، قافیه باید بیاید. در شعر نیمایی قافیه برای پرکردن مصراع ها نمی آید. یا این اختراعِ، شاعر بهتر می تواند مکنونات قلبی خودش را بیان کند.»
 ایشان پس از توضیح انواع مصوت ها(کوتاه و بلند) در زبان فارسی دو قانون کلی قافیه را برای حاضران تبیین نمود:«دو تا قانون برای قافیه است: قانون اول اینکه دو مصوت /آ/ و /او/ به تنهایی می توانند قافیه باشند. در این قانون دیگر ما کاری به حروف قبل از آنها نداریم اما مصوت/ای/ به تنهایی اساس قافیه قرار نمی گیرد؛و قانون دوم این است که یک مصوت با یک یا دو صامت یا بیشتر قافیه باشد مثل: تَر و بَر(_َر).»
وی سپس ضمن پاسخ دادن به پرسش های حاضران چند نکته از تبصره های قافیه را یادآور شد:«حروف الحاقی مثل شناسه ها، ضمایر متصل، پسوندها، های بیان حرکت(ه در کشته و رفته و برده و خورده) نمی توانند جزء اصلی قافیه باشند و بعد از رَوی (حرف اصلی قافیه) قرار می گیرند مثلاً در مویم و شویم، /او/ قافیه است و یَم الحاقی به حساب می آید…
گاه می توانیم دو کلمه ی مثل هم را قافیه قرار بدهیم اما باید معنای آنها متفاوت باشد یعنی کلمات قافیه در این صورت جناس تام هم هستند مثل شیر( حیوان) و شیر(خوراکی)…
درست است که قافیه برحسب شنیدن است اما باید صوت نوشتاری آن هم باید رعایت شود مثل قافیه کردن کوه با نوح که از نظر شنیداری درست است اما ار نظر نوشتاری باهم قافیه نمی شوند…
کلماتی مثل بود و نبود قافیه نیستند زیرا یک معنی دارند…
قافیه کردن گُل و گِل غلط است زیرا در مصوت اختلاف دارند مگر اینکه حروف الحاقی داشته باشند: گُلی و گِلی یا دَری و دُری.»
در ادامه این نشست شعر خانم سعیدفر به نقد گذاشته شد و حاضران ایجاز و تناسبات واژگانی را از نکات قوت؛و ضعف در سطر بندی، ابهام در معنا(به خصوص در سطر دوم) و ارتباط  کمرنگ میان دو قسمت شعر را از نکات منفی این اثر برشمردند. داشتن آهنگ و وزن عروضی در بعضی از قسمت های شعر، همچون بسیاری از شعرهای سپید شاملو، از وِیژگی های این اثر عنوان شد. نشست هجدهم با شعر خوانی حاضران به پایان رسید.
جلسات انجمن ادبی روز دهم، هر دو هفته یک بار روزهای جمعه ساعت ۱۰ صبح، در مؤسسه فرهنگی هنری نشر فرهنگ عاشورا(کتابخانه مخبر دزفول) تشکیل می گردد.


تعدادی از آثار قرائت شده در نشست جمعه پنجم خردادماه ۱۳۹۱:
با کدام گل استعاره ات کنم
که بوی خوشت حرام نامرد شده است
بی نشانی ات
نشانمان.
***
گمشده ی خاک های زمین
 هستی و نیستی تو
جاری شدی
وقتی که آب
            بی نشانِ مهرت
حتی دریغ شد از حسین(ع).
فاطمه سعیدفر

تفسیر مقاومت خم گام شهید
ایثار و حماسه دست بر جام شهید
در بارش بی امان موشک دزفول
صدها گل تازه داشت با نام شهید

ای هم نفسم بهار ارزانی تو
صد خاطره ی کنار تو ارزانی تو
هرچند مدام شانه ام می لرزد
این شانه ی غصه دار ارزانی تو

یک چشم بیا برای من دنیا شو
یک واژه بخند و شاعر دل ها شو
من مانده ام و مزمزه ی خاطره ها
یک لحظه بیا، حقیقتی، پیدا شو
زهرا آراسته نیا

آبروی آب
وقتی که رفت ساقی عطشان برای آب
بغضی حزین گرفت تمام صدای آب
پیچید از فرات صدایی که: هان نیا
شرمنده ام نکن ز دو چشم خدای آب
دستان خشک دور و برم را گرفته اند
رسم کجاست دست دهند در ازای آب؟
کل فرات لایق چشمان دوست نیست
من مانده ام که عشق چرا شد فدای آب؟
وقتی فرات عکس تو را دید خشک ماند
تا قطره قطره بوسه زند جای پای آب
ای آبروی آب ز دستان او نریز
شاید خدای عشق زند بوسه های آب
فهمید ساقی و بدلش رو به آب گفت:
دانی چرا پیش تو گشتم گدای آب؟
روح الامین و عرش و خدا و پیامبران
درمانده گشته اند از این ناله های آب
یک جرعه آب تا نرود آبروی جمع
کوثر جواب خواست، چه گوید خدای آب؟
بهمن الماسی فر _ ۱۴/۹/۱۳۹۰

پتک سنگین به قلب آینه بود، خبر رفتن تو از اینجا
بی تو دنیایمان پر از پوچی، مثل امروزهای بی فردا
شوق پرواز در سرت جاری، از همان ابتدای بالیدن
رسم پرواز را بلد باشی، قفسی تنگ می شود دنیا
زندگی استعاره از مرگ است، در نگاه پرنده ی زخمی
گریه ی آسمان تماشایی است، وقت جان دادن کبوترها
عطر نام تو در دهان باد، مثل باران به خاک جاری شد
خبر آمد که باز می گردد، ناخدایی که رفته با دریا
بدرهایی که یک به یک رد شد، "صدر"هایی که یک به یک رفتند
قلب تاریخ را تکان دادند، زنده کردند نام ایران را
***
مرد مثل صداست می ماند، تا ابد زنده در دل مردم
گم شدن ابتدای پیدایی است، هر که از خود برید شد پیدا…
حسین سنگری

بین زمین و آسمان
زیر نور ماه ایستاده ام…من سایه بان تو ام تا حتی چشم ماه هم به تو نیاوفتد…….تو میهمان یک دشت گلی و من زیر گوش شب بو ها آهسته میخوانم که تو را شب مدهوش نکنند………و با هَزار ها هم سخن شده ام تا برای تو تا صبح بخوانند……این یک دستور عاشقانه است…..یک تصویر زندگی بخش است…..
من و تو روی یک سفره میهمان یک باغ اناریم و من چشمم مدام دنبال چشم های تک تک این دانه هاست تا مبادا خونشان بجوش آید و یک باغ انار غیرت سرازیر شود…………یک آبشار خون از جنس انار…..تو مدام بر می گردی….و من مراقب قدم هایت……روی دوش زمین حتی برای سایه ات دلنگرانم……
یک حساب سر انگشتی برای همین چند سطر اگر داشته باشی….می فهمی چقدر پیش من……
اینجا را آهسته تر می روی؟….اینجا کمی صدای پایت بیشتر به گوش هایم می رسد…..اینجا کمی حرارت لبخند هایت بیشتر به قلبم تسکین می دهد…..اینجا کمی آهسته تر قدم بردار….اینجا درست روی چشم های من است…..اینجا خانه ، خانه توست….اینجا بیشترین داشته از داشته های من است………
تو…انگار ….نگرانی …..انگار آشفته ای…..به چشم های من نگاه نکن….تو آرام قدم بردار….من قول می دهم خم به ابرویشان نیاید………..میخواهم زیر گوشت بگویم….
حالا که عاشق شده ام چشمم کور…..دندم نرم……. بلاگردان توام…….
محمد رئیسی پور

telegram

همچنین ببینید

بیست و یکمین جلسه ی انجمن ادبی برگزارشد.

بیست و یکمین جلسه ی انجمن ادبی برگزارشد.Reviewed by Admin on Jul 21Rating: روز جمعه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.