خانه / شعر های عاشورایی / غزل / بهار نیست (هدیه ارجمند)

بهار نیست (هدیه ارجمند)

احساس می کنم که نباشی بهار نیست

شعری میان دفتر این روزگار نیست

معطوف می شود به شما حس واژه ها

آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟

من با سروده های همه شرط بسته ام

بیتی بدون نام شما ماندگار نیست

سین سلام سفره ی هفسین من بگو!

معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟

روزی ظهور می کنی و می رسد بهار

امّا به ماه و سال و زمان اعتبار نیست

تقویم هم به گفته ی من اعتراف کرد

سوگند می خورد که نباشی بهار نیست

شاعر: هدیه ارجمند

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.