امام حسین(ع) به دخترش سکینه علاقه زیادی داشت و درباره او و مادرش فرمود: «به جان تو قسم٬ خانهای که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم.» در فضایل این مخدره کافی است که حضرت سید الشهدا او را خیره النسوان خطاب فرمود چنانکه نقل شده در روز عاشورا و در هنگام وداع، سکینه به طرف پدر آمد در حالیکه میگریست. آن حضرت سکینه را به سینه چسباند و اشکهایش را با آستین پاک نمود و فرمود: «و إذا قتلتُ فأنتِ اولی بالذیتأتینَهُ یا خیره النسوانِ » نقل است در هنگام ورود به شام آن بانو از یکی از یارن رسول خدا(ص) که در آنجا حضور داشت خواست تا به کسانی که سرها را حمل میکنند بگوید که نزدیک حرم حرکت نکنند تا مردم به تماشای سرها مشغول شوند و به حرم رسول خدا نظر نکنند. آن بانو نیز یکی از بزرگترین پیام آوران واقعهی کربلا بود و از هر موقعیتی برای ذکر واقعه و روشنگری علیه بیداد و ستم بنیامیه بهره میجست. حضرت سکینه پس از بازگشت از کوفه و شام در خانه پدر خود تحت کفالت امام سجاد(ع) قرار گرفت. وی محضر سه امام (امام حسین(ع) ٬ امام سجاد(ع) ٬ امام باقر(ع) را درک کرد. درحدود هفتاد یا هشتاد سال زندگی کرد در سال ۱۱۷ هجری وفات یافت و طبق نقلی در شام و به نقلی دیگر در مدینه منوره به خاک سپرده شد.
منابع:
زنان عاشورا، سید احمدرضا حسینی
روایت کربلا، تألیف حاج یدالله بهتاش
سکینه دختر امام حسین (ع)، ترجمه دکتر فیروز حریرچی زنان عاشورایی، زهرا یزدان پناه قره تپه