خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / برادر بی یاور من حسین(ع)(پری انصاری)

برادر بی یاور من حسین(ع)(پری انصاری)

نه برای گریستن مجالم می‌دهند ونه برای نشستن کنار پیکر پاره پاره‌ات…
تو را چونان صفحه‌های ورق ورق شده‌ی قرآن می‌پراکنند
و تو آیه‌های استقامت را
با واژه‌های بلند مردانگی
تفسیر می‌کنی…
***
این تو نیستی که زیر سمکوبان اسب می شکنی که حرمت همه‌ی آینه‌هاست
حرمت همه‌ی آینه‌هایی که فریاد توحیدی عشق را
به تصویر می‌کشند
***
ای تنهای بی غسل و کفن
آن لحظه که تو را بی‌پیراهن…
با زخم‌های چاک چاک و صورت عطش زده نظاره می‌کردم…
پیراهن صبرم تکه تکه می‌شد
و روح سرگردان من
میان سرو بدنت می‌دوید
و فریاد من، پر می‌شد از گدازه‌های درد
***
آه که به دنبال حلق بریده و گیسوان پریشان و به خون آغشته ی تو
رفتن و رفتن
و از پا نیفتادن چه قدر دشوار است برادر…
***
خورشید من…
تو همیشه از شانه‌های دلتنگی من سر می‌زدی
و اکنون چه قدر غریب
روی زانوان زخمی من
غروب می‌کنی
..

پری انصاری

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.