شعر ترنم موزون مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد شعرش، شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود… که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است. اصحاب حسین(ع) که در روز عاشورا زیباترین شعر هستی را بر صفحهی تاریخ نگاشتند خود شاعرانی برجسته و توانا بودهاند، آشنایی با شرح مختصری از سیر زندگانی این یاران، مطلبی است که در این بخش دنبال میشود:
سیف بن مالک: «یک جرعه دیدار حسین» بصیرت، درایت و شناخت گستردهی او از قرآن و احادیث او را از دیگران ممتاز میکرد. روزی که یزید بن ثبیط، مردانه در محفل بصره بهپاخاست و عزم مکه و یاری حسینکرد، سیف حدود۵۰ سال داشت و مصمم، از همه چیز گسست و رهسپار مکه شد. صحرا خطرخیز و مرگآفرین بود اما سیف عاشق تر از آن بود که بهراسد و مشک از آخرین قطرات هم تهی شدهبود. سوار، تشنهلب و سوخته بود و میخواند: «یک جرعه دیدار حسین تو را کافی است. به مکه میرسی و فرزند کوثر، جام در پی جام به تو خواهد بخشید.» سیف، شاعر بود اما آن سوی روح لطیف، صلابت کوه بود و ستبری صخره. در کدام روز به حسین پیوست؟ نمیدانیم! اما روزی که به مکه رسید آغاز حرکت اباعبدا… بود. عشق منزل به منزل سفر میکرد و شهادت قدم به قدم نزدیکتر میشد. دوم محرم، قافله بهکربلا رسید، سرزمین موعود، ارض عشق بازی و فداکاری امام بود و اشارت انگشتان امام به مقاتل همهی یاران. سیف، مقتل خویش را دید و رکعتان عشق را در کنار مقتل خویش برپاکرد. هیچگاه اینهمه خود را سبکبال و رها نیافتهبود. صبح روز عاشورا، عمرسعد که خوی خونریزی و خلقت خشونت وجودش را پر کرده بود تیر در کمان نهاد و در پی او دههزار تیر به امید رسیدن به بهشت! بهشت خدا را نشانه گرفتند. سیف شمشیر کشید. بیهراس از تیرها پیش تاخت. طنین رجز او دلها را میلرزاند و فرشتگان خدا، چرخش شمشیر در دستان سیف را ستایش و سپاس میگفتند. ساعتی بعد تیر باران پایان یافتهبود و سیف بن مالک عبدی، در کنار پنجاه تن یاران و دوستان شهید بر خاک افتاده بود. امام از میان یاران شهید گذشت. کنار سیف رسید. یاری که از بصره تا کربلا جز به عشق حسین گام نزدهبود. امام دستان را به دعا برداشت و دعایش کرد: خدایا بهشت را ارزانیاش کن! رایحهی بهشت جان سیف را پرکرد. سیف پیش از رسیدن به بهشت، به بهشت رسیده بود. امام موعودسلامش میدهد و میگوید: «السلام علی سیف بن مالک»
منبع: آیینهداران آفتاب/ دکتر محمدرضا سنگری- با اندکی تلخیص