خانه / شاعران نینوا / سیف بن حرث و مالک بن عبدالله

سیف بن حرث و مالک بن عبدالله

شعر ترنم موزون مستی و بی‌خودی است و شاعر تا از خویش نرهد شعرش، شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است.

پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود… که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

اصحاب حسین(ع) که در روز عاشورا زیباترین شعر هستی را بر صفحه‌ی تاریخ نگاشتند خود شاعرانی برجسته و توانا بوده‌اند، آشنایی با شرح مختصری از سیر زندگانی این یاران، مطلبی است که در این بخش دنبال می‌شود:

سیف بن حرث و مالک بن عبدالله :

از سوی مادر برادر بودند و از سوی پدر، پسر عمو. اما تنها فصل وجودشان کالبدشان بود. دو روح هم پرواز. دو زمزمه‌گر همیشه‌ی نام حسین. هر دو شاعر بودند و سخنور. هر دو شمشیر زن و تیرانداز. سیف ۳۲ساله بود و مالک ۲۴ساله. شبانگاه چهارم محرم به کربلا رسیدند. تاریکی مجالی بود تا سپاه عمرسعد را دور بزنند. بشارت آمدن سیف و مالک به امام رسید. امام به استقبال آمد. دو ستاره طالع در آسمان کربلا به جمع یاران پیوستند. روز عاشورا، هوا داغ و دشت، خونین و لب‌ها عطش‌زده بود. دو برادر خود را به امام نزدیک کردند. سر برداشتند و به رسم صحابه‌ی پاکباز، اذن میدان گرفتند. شیوه‌ی رخصت، سلام دادن بود. سلامی که معنای وداع در خویش داشت:

ــ علیک السلام یابن رسول ا…

ــ و علیکم السلام و رحمه ا… و برکاته و نحن خلفکما.

دو شعله در خرمن کفر و سیاهی افتاد. دو شاعر، رجزخوان، هیبت دروغین ستم را فرو می‌شکستند. امام می‌دید و می‌ستود. صدای امام برخاست:

«فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر»

دو برادر با هم بر خاک داغ و تفتیده‌ی میدان افتادند. امام به میدان آمد. دشمن را واپس راند. میان دو برادر نشست. دستی بر پیشانی این و دستی بر پیشانی آن. دو هم‌بال با هم در افق بی‌کران و آفتابی وصل، پرواز آغاز کردند. سلام‌شان باد که سلام موعود نشان عظمت و افتخار هماره‌شان است:

«السلام علی سیف بن الحارث. السلام علی مالک بن عبدالله بن سریع»


منبع: آیینه‌داران آفتاب/ دکتر محمدرضا سنگری- با اندکی تلخیص

telegram

همچنین ببینید

اسلم(سلیمان) بن عمرو ترکی

شعر ترنم موزون مستی و بی‌خودی است و شاعر تا از خویش نرهد شعرش، شعر ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.