خانه / قصه ها و داستانها / داستان از آغاز (صفحه 2)

داستان از آغاز

پرده سوم

روایت هجرت در تاریخ، روایت زیبایی است. هجرت، مرتبه ای از ایمان است؛ آنجا که امر چنان بر انسان مضیق و فرو بسته می گردد که دیگر چاره ای جز ترک خانه مان و عزیمت به دیار و سرزمین دیگر باقی نمی ماند. هجرت، وسیله حفاظت از ایمان است و  مقدمه و پیش درآمدی بر جهاد. این است که در ...

ادامه نوشته »

پرده دوم

تاریخ بشر سرشار و مملو از رودررویی های حق و باطل است. نبرد میان نور و ظلمت و مقابله ی هدایت و گمراهی. و نغز آنجاست که حق گر چه هماره در ظاهر مظلوم است و غلبه ی ظاهری از آنِ سیاهی ظالم، اما جاودان و همیشگی نور است و حقیقت که مانده است و می ماند. و اگر نظری ...

ادامه نوشته »

کوفه – سال چهلم هجری – ماه شعبان

از بازماندگان نهروان، عده ای گرد هم می آیند و افسوس می خورند به حال جامعه اسلامی پس از پیامبر، که قرآن را فراموش کرده و به اجرای احکام غیر دینی توسط حاکمان غیر شرعی پرداخته است! حاکمانی چون معاویه، عمرو عاص و… علی(ع)! و حال برای برقراری قسط و اجرای مفاهیم قرْن می بایست میان مسلمانان اتحادی دوباره برقرار ...

ادامه نوشته »

خداحافظ ابوذر

عثمان دستور می دهد که ابوذر را به عنوان خرابکار، از حکومت اسلامی دور سازند و به «ربذه» تبعید کنند. به مردم امر می شود که کسی برای بدرقه او نرود. اما آیا… این همان ابوذر غفاری، یار غمخوار پیامبر نیست؟! علی(ع) و پسرانش حسن(ع) و حسین(ع)، برادرش عقیل، دامادش عبدا…بن جعفر، و یار دیرینه اش عمار، به بدرقه او ...

ادامه نوشته »

مدینه – سال یازدهم هجری

محمد(ص) در بستر بیماری است. ۲۳سال از رسالتش می گذرد. حال این قافله را به ساربان دیگری باید سپرد. دست علی(ع) را مدتها قبل، در غدیر در دست امتش گذارده و از آنها قول و بیعت گرفته است. در حدیث کساء، اهل بیتش را معرفی کرده و مدت ها در گذر از مقابل خانه فاطمه(س) بر آنها سلام و درود ...

ادامه نوشته »

مدینه – مسجد النبی

اینان همان کسانی هستند که خود درباره شان گفته: «بار خدایا من اینها را دوست دارم، پس تو نیز آن ها را دوست بدار. و دوست بدار هر کس که آنها را دوست می دارد.» و حال بازی کودکانه شان محمد(ص) را بیش از پیش، در محراب نگه می دارد، تا محراب هم در این شور و شعف سهیم باشد. ...

ادامه نوشته »

مدینه – سال چهارم – ماه شعبان – روزهفتم

محمد(ص) به حسین(ع) عشق می ورزد. امر می کند موهایش را بتراشند، هم وزن آن نقره صدقه می دهد. برایش گوسفندی قربانی می کند و ران آن را برای قابله هدیه می فرستد. کودک را معطر می کند به بوی خَلُوق و شکر این موهبت الهی را به جا می آورد اما… از چیزی اندوهگین است! به سیمای کودک که ...

ادامه نوشته »

مدینه – سال چهارم هجری – ماه شعبان – روز سوم

شور و شعفی در خانه علی(ع) برپاست. خانه معطر به بوی عجیبی است! فاطمه(س) فرزندش را به دنیا آورده است. کودک را به آغوش جدش می سپارند. محمد(ص) لب را بر گوش های نوزاد می گذارد. اذان می گوید و اقامه… . از او نامی می خواهند برای کودک: « من در نام گذاری این فرزند بر خدای عزوجل سبقت ...

ادامه نوشته »

پرده اول – داستان از آغاز

پرده اول آدمی ، زاده جهل است و مست جام غرور، در عین نیاز و بندگی صاحب مدعاست وآوازه . و همواره کفور است وناسپاس. چه آن زمان که حق حیات و زیستن به او ارزانی می شود ونعمت سلامت و مکنت و عزت و چه آن زمان که عطیه هدایت به او عرضه می‌گردد و ابواب آسمان بر او ...

ادامه نوشته »