خانه / ویژه ها (صفحه 42)

ویژه ها

شب قدر، شب نزول وحی

شب قدر است؛ شب نزول وحی است (انّا انزلناهُ فی لَیلَهِ القَدر)، شب مبهم سال، شبی که غوّاصان اقیانوس‌های ژرف و عمیق شب‌زنده‌داری هم از درک عظمت آن ناتوان وعاجزند (وَما اَدْریکَ ما لَیله القَدْر)، شبی که از هزار ماه بهتر است (لَیله القَدْر خَیرٌ مِنْ اَلْفِ شَهر).  شب نزول جبرئیل آن‌چنان‌چه بر پیامبر نازل می‌شد و شب نزول فرشتگان ...

ادامه نوشته »

شام غریبان تو است علی…

دلواپس و نگران حسن هستی که پس از تو بر او چه خواهد گذشت و در نهایت در خانه چه بر سرش خواهند آورد. نگران دختر عزیزت زینب هستی که پس از تو چه خواهد دید و چه خواهد کشید. نگران حسین هستی که در کربلا بر او چه خواهد گذشت. نوجوان رشیدت عباس را صدا زدی و به بوسه ...

ادامه نوشته »

خواهر عزیزم زینب، آهسته گریه کن…

خواهر عزیزم زینب آهسته گریه کن. اشک‌هایت آتش به جان حسین می‌ریزد. آهسته گریه کن. اشک‌هایت آرامش پدر را بر می‌آشوبد. آخر تو دردانه‌ی پدر بودی، تو برای پدر، هم‌چون فاطمه بودی برای پیامبر. پدر تحمل شنیدن صدای گریه‌ هایت را ندارد. یادت هست در تشییع غریبانه‌ی مادر، چقدر نگران تو بود؟ یادت هست در نگاه مادر بلندبلند می‌گریست و ...

ادامه نوشته »

مولای مظلوم عالم

امشب کسی سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن مرد بیمار جزامی‌ که تمام شب را به انتظار تیمارنشسته است؛ امشب کسی سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن کودک  یتیم  که  شب را پشت در به صبح رسانده است؛ کسی ‌سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن بیوه‌زن که دوباره یتیمانش بی‌پدر شدند؛ هیچ‌کس سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن چاه که ...

ادامه نوشته »

بغض خفته در گلو…

آه! ای بغض خفته در گلو، چرا رهایم نمی‌کنی؟ بگذار دریای چشمهایم طوفانی شود بگذار رود رود بگریم، بگذار چون جویبار جاری شوم. آه! ای بغض خفته در گلو رهایم کن. من به دو خورشید محتاجم که باران بزایند. کجایند چشم‌هایم تا میزبان سیل اشک شوند؟ من سال‌هاست آب ننوشیده‌ام، قرن‌هاست لبانم از غم ترک برداشته است، به سراب نمی‌اندیشم، ...

ادامه نوشته »

قَدْ قُتِلَ عَلّی الْمُرتَضی

وَاللهِ لَقَد تَهَدَّمتْ اَرْکانُ الْهُدی قَدْ قُتِلَ عَلّی الْمُرتَضی این صدای محزون و گریه‌آلود کیست که میان زمین وآسمان پیچیده است؟ این مویه، مویه‌ی کسی است که جان ذرات را می‌لرزاند. گرد غم بر فرق عالم و آدم می‌افشاند و موج موج و فوج فوج درد و داغ بر عرش و فرش می‌ریزد! این کیست که می‌خواند: پایه‌های هدایت فرو ...

ادامه نوشته »