خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی (صفحه 14)

متن ادبی

هجرت(عباس عبادی)

پاشنه‌ی کفش‌هایمان را بالا بکشیم. باید به سمت کوه قاف برویم. وجودمان پر از عشق به سفر و رفتن است. راه‌های طولانی و بی‌انتها صدایمان می‌زنند. ده‌کوره‌ها و واحه‌های بین راه، چشم انتظارمان هستند…. چه تنگ است پیله‌هایی که تنیده‌ایم به گرد خویش. چه سخت است نفس کشیدنمان در اینجا! پاره کنیم پیله‌ها را؛دورشان بریزیم. صدای شیهه‌ی اسبان بی سوار ...

ادامه نوشته »

آنجا که حق پیروز است

روز عاشورا بود. از همه جا بوی خون می‌آمد. رگ‌ها پاره می شد و خون‌ها به میان تابه‌ی داغ کربلا می‌ریخت و آفتاب می‌سوزاند و می‌جوشاند. باد گرمی می‌وزید و بوی خون را به همه جا پخش می‌کرد. جنگ مرگ می سازد و به کوچک و بزرگ، پیر و جوان و بلند و کوتاه رحم نمی کند و از آنان ...

ادامه نوشته »

اشک (عباس عبادی)

بغض که هجوم می‌آورد، حنجره به زانو در‌می‌آیدو تسلیم می‌شود. دل ترک بر‌می‌دارد، گلو می‌سوزد، گونه‌ها چون زمین تشنه به انتظار بارش می‌نشینند… می‌شکند بغض، می‌جوشد چشمه‌ی چشم، شیار می‌زند بارش، گونه‌ها را. مثل دانه‌های درشت و پر تلألؤ مروارید… نه…نه… مثل هیچ چیز نیست اشک. تنها اشک است و بس. قطره‌ای زخم از کبود دل‌های سوگوار، از گیس پریشان ...

ادامه نوشته »

تکرار یک پرسش (عبدالکریم خاضعی نیا)

آه! ای بغض خفته در گلو، چرا رهایم نمی‌کنی؟ بگذار دریای چشمهایم طوفانی شود بگذار رود، رود بگریم، بگذار چون جویبار جاری‌شوم. آه! بغض خفته در گلو رهایم کن. من به دو خورشید نیازمندم که باران بزایند. کجایند چشم‌هایم تا میزبان سیل اشک باشند؟ من سال‌هاست آب ننوشیده‌ام، قرن هاست لبانم از غم ترک بسته است، به سراب نمی‌اندیشم، حتی ...

ادامه نوشته »

شام و شامیان (پرویز خرسند)

پدرمردگان بی‌آنکه بدانند پدر از دست داده‌اند در مرگ پدر به رقص درآمده‌بودند. منادیان ندا می‌دادند که:«دشمن شما، دشمن قرآن و اسلام، و دشمن امیر راشکست داده‌ایم… و زن و فرزندانش را به اسارت گرفته‌ایم، شادی کنید و پای بکوبید و به‌دیدار آیید، تا اسیران را تماشا کنید.» آن‌جا که در میان قومی مسلمان، به نابودی اسلام باید کوشید و ...

ادامه نوشته »

پرده‌ی سوم (دکتر محمدرضاسنگری)

همه‌ی سلام‌ها بهانه‌ی تواند. سلام به آدم و خاتم،‌ به نوح و ابراهیم، به یعقوب و یوسف، به زکریا و یحیی و عیسی. حتی به مادرت زهرا؛ که تو روح سلامی، معنای سلام و خود سلامی. بر پیشانی کدام زیارت‌‌‌نامه«سلام» نیست. سلام از هر‌که آغاز شود به تو پایان می‌یابد. تو، «تمام» سلامی. با تو نقص‌ها، کمال می‌یابند. راه‌ها به ...

ادامه نوشته »