از مسند پاک روشنی عزل است آب در دفتر شعر عاشقان هزل است آب تا از لب ماه تشنه لب تر نشده است لب تشنه ی یک جرعه اباالفضل است آب شاعر: مریم حقیقت
ادامه نوشته »علمدار زمان(مریم حقیقت)
در باور مشک، آسمان را کشتند دستان علمدار زمان را کشتند وقتی که علی ِ دوم از اسب افتاد تک تک همه ی فرشتگان را کشتند شاعر: مریم حقیقت
ادامه نوشته »رباعی(مادر آب)
افتادی و آفتاب ها سرخ شدند جاری شدی و کتاب ها سرخ شدند از داغ گل محمدی، مادر آب آن شب همه گلاب ها سرخ شدند شاعر: بیژن ارژن
ادامه نوشته »تابوت( کاظم نظری بقا)
آن شب که میان قدسیان همهمه بود زیر لبشان هزار و یک زمزمه بود آن را که به دوش، عرشیان می بردند تابوت بلند حضرت فاطمه بود کاظم نظری بقا
ادامه نوشته »داغ برادر(آرش پور علیزاده)
هر هفته زیارت تو را می خوانم زیر عَلَم تو تا ابد می مانم بی بی زینب! داغ برادر سخت ست یک بار شهید داده ام می دانم آرش پور علیزاده
ادامه نوشته »روضهی عباس(جلیل صفربیگی)
با سوز و گداز و شور و اخلاص بخوان با حنجره ی زخمی احساس بخوان صحن دل من عین حسینیه شده ای عشق بیا روضه ی عباس بخوان جلیل صفربیگی
ادامه نوشته »یک مرتبه بین راه…(شفیعی)
یک مرتبه بین راه پایش لرزید مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید زینب به چه خیره شد که اینگونه زمین از نالهی “وا محمدا”یش لرزید؟! سیدمحمدمهدی شفیعی
ادامه نوشته »شرمسار(اسرافیلی)
زان فاجعه، دیده اشکبار است هنوز دروازهی کوفه سوگوار است هنوز از سوز لبان تشنهی عاشورا دریای فرات شرمسار است هنوز حسین اسرافیلی
ادامه نوشته »شمشیر دو سر(برقعی)
با جان و دل آورده اگر آورده است خورشید دو تا قرص قمر آورده است این دختر زهراست که حیدر شده است در معرکه شمشیر دو سر آورده است سیدحمیدرضا برقعی
ادامه نوشته »غزل، غزل شهادت(هاشم کرونی)
هفتاد و دو ماه را تمام آوردند از وادی لاله تشنه کام آوردند خورشید غزل غزل شهادت می خواند وقتی سر عشق را به شام آوردند هاشم کرونی
ادامه نوشته »