خانه / خانم عماد (صفحه 6)

خانم عماد

صحیفه ی سرخ

ای قلم در سماع گریه بچرخ روی تنهایی ام عزا بنویس با نوک خونچکان انگشتت از رگ پاره ی دعا بنویس می نویسی حسین و می شنوم مادری می زند صدا: پسرم سر او از تنش جدا گشته «حا» و «سین» را بیا جدا بنویس اسم عباس هم کمی سخت است شاعر! اینجا به جای علقمه باش اسم عباس را ...

ادامه نوشته »

مستانه(احد ده‌بزرگی)

مــــــســـــتانـــــه لوای دل بــــــپـــاکرد عباس بـــرحــــــضـــــرت عـــــــشق اقتدا کرد عباس در سایه‌ی نخل‌های خـــــونـــــین، بی‌دست لـــــب تــــشـــنه به عهد خود وفا کرد عباس احد ده‌بزرگی

ادامه نوشته »

ای کاش..

ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود! ای کاش این روایت پرغم سند نداشت بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه ی کنعان دروغ بود! حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار…کاش بر جان باغ داغ زمستان دروغ بود… محمدمهدی سیار

ادامه نوشته »

در مجلس عشق(محمدتقی بهنام‌فر)

در مجــــلــس سرخ عشق مهتاب شدی لب تشنه شـــدی، عجیب بی‌تاب شدی بـــســـتـــنـــد گـــلـــوی رود را نـــا اهـلان از خون گلوی خـویــــش ســیــراب شدی محمدتقی بهنام‌فر

ادامه نوشته »

قرآن می خواند(عباس براتی پور)

آن جان ز جسـم رسـتـه، قـرآن می‌خـواند با نای ز هـم گـسـستـه، قـرآن می‌خـواند در طـشـت طــلا، به بـزم شب انـدیـشـان خورشید به خون نشسته، قرآن می‌خواند عباس براتی پور

ادامه نوشته »

نماز(سیدمحمد عباسیه کهن)

شـمعـی اسـت کـه سـوز و ســاز را تـرک نـکـرد راه خـــطــــــر حـــــجـــــاز را تــــــرک نـــــکـــــــرد این‌ عشق، ‌چه ‌عشقی است که ‌در جنگ،حسین ســر داد، ولـــی نـــمــــاز را تــــــرک نـــــکـــــــرد سیدمحمد عباسیه کهن

ادامه نوشته »

نذر امام حسین(ع)(وحید طلعت)

تنها نه فرات، هفــت دریــا می‌سـوخت از تشنگی‌اش تمـام دنیـــا می‌سـوخت حتی بــاران ز سرنوشتش گلــه داشت روزی که جگر گوشه‌ی زهرا می‌سوخت وحید طلعت

ادامه نوشته »

بانوی سترگ(حسین گلچین)

ای کاش به ارزش تو باشد دلمان شـایان نـوازش تــو بـاشــد دلمان بانوی سترگ مشرقی لطفی کن در معرض تابـش تـو بـاشـد دلمان حسین گلچین

ادامه نوشته »